logo





«انتصخوابات» و کارزار تبلیغی روزنامه‌ها

چهار شنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۳ آپريل ۲۰۱۳

س. حمیدی

بازاری در ایران گرم مانده است و عده‌ای نیز به دلمشغولی همین آشفته بازار پای از سر نمی‌شناسند تا تنوری گرم بماند و نان ویژهٔ ولایت را در آن بپزند. داستان از آنجا آغاز شد که در بهار سال گذشته وعدهٔ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری حاکمیت از سوی وزارت کشور اعلام گردید. از فردای آن روز استادی که خود را عالِم بلامنازع عرصهٔ سیاست در کشور می‌داند پای به میدان گذاشت تا اعلام نماید که هاشمی رفسنجانی هم می‌آید. سپس گروه کُر روزنامه‌های دولتی و شبه دولتی نیز همه با هم دَم گرفتند که هاشمی خواهد آمد. از آن پس این روزنامه‌ها که عبای مملکت داری را فقط مناسب پدر خواندهٔ پیش کسوت و یا پدرخوانده‌های نوظهور دیگر می‌دیدند مسابقه‌ای را بین خود سامان بخشیدند تا از همدیگر جا نمانند.

ضمن آنکه روزنامهٔ «آرمان» بیش از همه راغب بود تا آمدن یا نیامدن پدر خواندهٔ ویژه و یا پدرخوانده‌های دیگر اصلاحگران حکومتی را به اطلاع خوانندگان خود برساند. چنانکه بیش از دو سوم شماره‌های آرمان در طی یک‌سال گذشته به عکس‌های رفسنجانی، محسن رضایی و یا حسن خمینی تزیین شده است. غافل از آنکه صاحب‌خانه همچنان آرزویی غیر از مه‌مان در دل می‌پروراند.

در همین راستا یادآور می‌شود که میدان‌داران رقص ایرانی سنتی را به نمایش می‌گذارند که ضمن آن رقاص حرفه‌ای گوشه‌ای می‌نشیند تا دو نفر از معرکه‌گردانان مجلس برخیزند و از دو سو دستانش را بگیرند و به رقص دعوتش نمایند. ولی رقاص به تظاهر و تصنع پای می‌فشارد که رقص بلد نیست و از رقصیدن امتناع می‌ورزد. اما می‌دان‌داران که از میل باطنی و حرفه‌ای او به رقصیدن آگاهی دارند او را به اجبار به میدان می‌کشانند. از آن پس رقاص حرفه‌ای که لجاجت می‌ورزید رقص بلد نیست دیگر به همین آسانی از رقصیدن و واگذاری معرکه و میدان به تماشاچیان دل نمی‌کند و بی‌صبرانه با تمام توان به جنبیدن و جنباندن خود ادامه می‌دهد.

پیداست که سناریوی کاندیداتوری در انتصخوابات جمهوری اسلامی نیز از این قاعدهٔ رقص ایرانی نمی‌تواند مستثنا باشد. همچنانکه با دنیای رقاصان حرفه‌ای در مجالس عروسی همانندی‌ها و شباهت‌هایی دارد که آن را تنها جهت تماشای مردم و مضحکهٔ عمومی به اجرا نهاده‌اند. در عین حال کارگزاران حکومتی ضمن می‌دان‌داری در این نمایش مضحک فقط بی‌تفاوتی و تماشاگری منفعل و غیر فعال گروه مردم را انتظار دارند.

تا کنون در معرکه‌گردانی به منظور اجرای این رقص حکومتی، هر چند روزنامه‌ی دنیای اقتصاد گاهی در صفحهٔ اول خود نگاهی به افاضه‌های رفسنجانی داشته است، ولی همچنان به انعکاس تصویر رضایی بیش از رفسنجانی توجه نشان می‌دهد. روزنامهٔ «ایران» هم که از فردای کودتای انتخاباتی ۸۸ توأمان در دفاع از نیروهای رهبری و احمدی‌نژاد چهار نعل وارد معرکه گشته بود هم اینک چه بسا حمایت بسیجیان، سپاهیان و چماقداران وابسته به رهبری را از دست داده است در نتیجه به همراه روزنامهٔ «خورشید» فقط طیف‌های نزدیک به رییس جمهور را پوشش می‌دهد. ایران با تمام توان خویش علیه «همشهری» می‌جنگد و با گلوله‌های نم‌کشیدهٔ توپ‌خانه‌ی‌ خود، برج و باروی رقیب را نشانه می‌رود. ایران و خورشید همه روزه صفحه‌های اول خود را به عکس‌های رحیم مشایی می‌آرایند و سخنان او و رییس جمهورشان را در خصوص رعایت حقوق مردم و برگزاری «محمودپسندانه» و آزادانهٔ انتخابات پای آن می‌نویسانند.

نقش رقیب ایران را بیش از همه همشهری و «تهران امروز» به اجرا می‌گذارند. همشهری و تهران امروز از بام تا شام قد و بالای رعنای قالی‌باف را نظاره گرفته‌اند که چگونه با سرداران مشهدی خود، شهر تهران را به گلستانی برای شهروندانش تبدیل نموده‌اند. او پل می‌سازد، مراجع‌ و مجلس را عزیز می‌شمارد، ‌ جلوی تریبون‌های رنگارنگ حاکمیت گفته‌های حضرت آقا را در برائت از «فتنه‌گران» به کار می‌بندد و همانند همکار خویش سردار پاسدار محسن رضایی نظریه‌پرداز «حکومت‌های محلی» به شمار می‌آید.

بنا به گزارش‌های روزانهٔ روزنامهٔ «همشهری»، از خارج و داخل همه دارند برای نبوغ همکاران استاد و دانشمندِ (البته نه کمیته‌چی و پاسدار) قالی‌باف کف می‌زنند و هورا می‌کشند و او را به همراه همکاران مشهدی و سپاهی‌اش می‌ستایند. نمایش انتصخواباتی ایران و همشهری زمانی دیدنی‌تر می‌شود که در عرصه‌های کار سیاسی خاکریزهای تبلیغی همدیگر را فرو می‌کوبند و برای هم پرونده‌سازی می‌نمایند.

ولی‌ کیهان، وطن امروز و جوان چشمانشان را همچنان به بیت رهبری دوخته‌اند تا با اشاره‌های بیت، تکلیف خودشان را بدانند. در همین عرصه وجاهت سیاسی کاندیدا‌ها (اگر خواستید بخوانید کاندید‌ها) بیش از همه به نام ولایت‍ی رقم می‌خورد. زیرا همه او را خانه‌زاد و ملیجک وفادار حضرت آقا می‌دانند و او هم بیش ازهمه از اندرونی آقا آگاهی ‌دارد. پس از ولایتی نیز همین نقش را برای حداد عادل به اجرا می‌گذارند. پیداست پسر حداد عادل به همراه آقازاده‌های رهبر به خوبی می‌توانند هر مسی را به کیمیا مبدل نمایند و در سایهٔ پر کفایت حضرت آقا از صندوق‌های رأی، رییس جمهور تحویل مردم دهند. مردم نیز به همین دلیل از ولایتی و عادل برائت و دوری می‌جویند چون زندگانی و ادامهٔ حیات آن دو به زیستن در اندرونی و بیت آقا خلاصه می‌شود.

روزنامه‌ی اطلاعات به عنوان تعارفات سیاسی هم شده بین خاتمی و رفسنجانی فرقی نمی‌گذارد. انگار برآمدن نام سید و یا شیخ از صندوق انتصخوابات خواهد توانست آرزوی «دعایی» را بر‌آورد. زیرا دعایی که روزنامهٔ اطلاعات را به عنوان تیول به او سپرده‌اند با داشتن پدری از یزد همشهری خاتمی به شمار می‌آید، و چون مادرش کرمانی است خود را همشهری رفسنجانی می‌بیند. همچنان که مشاهده می‌شود با این ترفند مشهدی‌ها، یزدی‌‌ها و کرمانی‌های دربار و بیت حضرت آقا هرکدام کاندیداهای حکومتی خود را در انتصخوابات آینده نشانه گذاشته‌اند همچنان که همین نمایش را محسن رضایی برای خوزستانی‌ها به اجرا می‌گذارد.

او می‌پندارد که به پشتوانهٔ عنوان فرماندهی‌ اسبق سپاه در روزگار جنگ ایران و عراق و همچنین تأکید و پافشاری بر «حکومت‌های محلی» خواهد توانست اقوامی‌ را بفریبد که در سایهٔ رژیم ولایت مطلقه، ستم قومی و ملی بر آنان تحمیل شده است. مثل اینکه محسن رضایی آرزو دارد تا بتواند چنین تجربه‌ای را که از سرکوب ترکمن‌ها و اعدام رهبران جنبش مردمی آن اندوخته، برای دیگر اقوام ایرانی به خصوص خوزستانی‌ها نیز به کار بندد. همچنان که قالی‌باف همکار سپاهی رضایی نیز همانند او می‌پندارد با حربهٔ زنگار گرفتهٔ «حکومت‌های‌ محلی» خواهد توانست کارزاری را برای تضییع حقوق همهٔ اقوام ایرانی فراهم بیند.

در همین راستا از جایگاه گرایش‌های قومی و محلی، «آفتاب یزد» نگاه ویژه‌ای به خاتمی و رقص سیاسی او نشان می‌دهد. چنانکه همهٔ حرکت‌های سید در دیدرس او قرار می‌گیرد و هر حرکت ناموزنی هم برایش موزون و دوست داشتنی جلوه می‌کند. خاتمی نیز اصلی را بدون تغییر در سیاست به کار می‌بندند تا هیچ وقت به خطر دل نسپارند. چون در زندگی اجتماعی خویش به خوبی آموخته‌است که فقط در سایهٔ مماشات و تسلیم، و پرهیز از چالش و تنش‌های درون حکومتی می‌تواند از آرامش لازم برای زیستن بهره گیرد.

جام جم روزنامهٔ صدا و سیما نیز زمانی ریاست جمهوری کشور را تیول ماندگاری برای رییس سپاهی خویش می‌پنداشت تا آنکه به توپ‌خانه‌اش فرمان آتش به همشهری را صادر نمود. همچنان که از همین ترفند در گزارش‌های شهری خود علیه شهرداری تهران استفاده می‌بُرْد. اما خیلی زود از این بازی پا پس کشید و عرصه را به دیگران واگذاشت. در عین حال جام جم که متظاهرانه اقبال خویش را در برآمدن طالع رهبری از اریکهٔ قدرت می‌بیند اکنون به برجسته‌نمایی شمایل حداد عادل و ولایتی در صفحه‌های نخست خود بسنده می‌نماید.

تعدادی از روزنامه‌ها نیز به نیکی از گذشته آموخته‌اند که به همین آسانی نباید دستشان را رو کنند. آنان به زمان بیشتری نیاز دارند تا امواج پیش رو فرونشیند. چون رندانه کشتی و یا قایقی را انتظار می‌کشند که شاید از امواج انتخابات درون حکومتی رژیم بگذرد و خود را به ساحل برساند. قطب‌نمای سیاسی این روزنامه‌‌ها را هم باید در جیب ملوانان پیروز‌‌ همان کشتی‌ جست‌و‌جو نمود.

روزنامهٔ رسالت همچنان در آشفته‌بازار اختلافات درون گروهی خود ضمن برائت از طیف‌های ناهمگونی که در مجموع اصلاح طلب نام می‌گیرند دیدگاه‌های ضد و نقیضی از کاندیداهای احتمالی خود ارایه می‌نماید که از پراکندگی آرا در جمعیت مؤتلفه حکایت دارد. چون عسکراولادی مسلمان که خود را در ولایت آقا ذوب شده می‌بیند ماندگاری خرگاه «مقام معظم رهبری» را در جلب بخشی از نیروهای اصلاح‌طلب می‌داند که علی‌رغم بی‌مهری، همچنان به خرگاه ولایت آقا التفات دارند.

در ضمن هرچند سال گذشته روزنامه‌هایی از انتشار باز ماندند ولی با این همه روزنامه‌ها از نظر عنوان، رشد چشم‌گیری داشته‌اند چون با رشدی دویست در صدی از حدود پانزده عنوان روزنامه در آغاز سال ۹۰ به بیش از چهل و پنج عنوان روزنامه در پایان سال۹۱ افزایش یافته‌اند. حاکمیت هم خوب فهمیده‌است که با استفاده از کنشگران درون حکومتی خود در راه‌اندازی روزنامه‌های جدید خواهد توانست از همین حربهٔ کاری و آمار مخدوش علیه مخالفان خویش سود جوید. چنانکه هم اکنون در ایران اسلامی هیچ روزنامه‌ای را نمی‌توان سراغ گرفت که در پوششی از دگراندیشی، آزادانه عمل نماید و چهارچوب‌های غیرمردمی حاکمیت را نادیده انگارد.

تصور کارگزاران امنیتی حاکمیت بر این است خرگاه ولی فقیه می‌تواند چون گذشته برای صرف غذایی واحد، سوداگران انتصخوابات درون حکومتی نظام را سر سفرهٔ ولایت گرد آورد. اما گرچه نان‌خوران و جیره‌خواران چپ و راست این سفره یکدل نباشند و همسان عمل ننمایند ولی نشستن آنان بر سر سفرهٔ رهبری برای حضرت آقا کفایت می‌کند. سفره‌ای که آن را از دست رنج مردم فراهم دیده‌اند تا ضمن انتصخوابات پیش رو، سیاست‌های متفاوتی را برایشان رقم زنند. سیاست‌هایی که مردم در آن به حساب نمی‌آیند و همچنان نادیده انگاشته می‌شوند. فروردین‌ماه نود و دو/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد