logo





ازدواج سفید معضل اجتماعی یا ضرورتی گریز ناپذیر؟!
بخش اول

جمعه ۲ فروردين ۱۳۹۲ - ۲۲ مارس ۲۰۱۳

نسرین اسفندیاری

ازدواج و خانواده موضوعات مورد تحقیق بسیاری از پژوهشگران علوم اجتماعی در سال‌های اخیر بوده‌اند. مجموعه کاوش‌ها نمایانگر ان است که در جریان تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چند دهه گذشته، نه تنها فرم ازدواج و‌ خانواده دگرگون شده‌اند، [۱] بلکه شهروندان بویژه در کلان شهر‌ها و بخصوص در تهران شاهد رشد سلوک‌ها ی تازه‌ای ازهمزیستی در جامعه بوده‌اند. تح آن‌ها معتقدند ‌که جامعه فعلی ایران مرحله گذار از جامعه سنتی به یک جامعه مدرن را سپری می‌کتد. [۲] وا نچه که مسلم است، ورود به این مرحله سبب تغییروتحولات بسیاری در جامعه خواهد شد. خانم عالیه شکر بیگی پژوهشگر، نتایج بارز آن را در شکاف نسل‌ها، تغییر نگرش‌های جنسیتی و اینکه ارزش‏های اخلاقی و فرهنگی جامعه با چالش‏های اساسی مواجه هستند می‌داند. می‌خواهم در این نوشته بدون آنکه به جزئیات این مباحث وارد شوم عمده‏‌ترین مؤلفه‏های اثرگذار در تحولات اجتماعی و فرهنگی دوران معاصر ایران که شهرنشینی و مدرنیزاسیون است و تأثیرات ان بر ییدایش و رشد هنجارهای تازه بویژه پدیده ازدواج سفید (همزیستی خارج از ازدواج رسمی) درکلان شهر‌ها بپردازم ۰

پژوهش‌ها و مطالعات مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی در سیر تکاملی زندگی اجتماعی انسان‌ها، مسیری از کوچ نشینی تا حضور در شهر را نشان می‌دهند. ضمنآ پدیده‌ شهر و شهرنشینی به عنوان یک سوبژه برای بررسی تحولات روابط بین افراد جامعه به ویژه دلایل تغییر این روابط، نیز همیشه توجه محققان را به خود جلب کرده است ‌۰ ازروی مطالعات انجام شده می‌توان نتیجه گرفت که رشد شهر نشینی و مدرنیته بعنوان محرکی نیرومند با ایجاد نهادهای اداری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود موجب تغییر و تحولات گوناگونی در عرصهٔ حیات و نهادهای دیگر اجتماعی همچون درشیوه زندگی، روابط انسان‌ها و مناسبات خانوادگی شده است.

البته لازم است در آغاز مکانیزمهای مهم در عرصه این تغییر و تحولا ت‌ شهر و شهرنشینی را مورد‌ توجه ‌قرار بدهیم). ‌نخست اینکه، علاوه یر عامل افزایش شهرنشینی، میزان ‌رشد شهری شدن یا به عبارتی دیگر رشد مدرنیزاسیون مردم یک جامعه در حوزه‌ها ی فرهنگی و آگاهی افراد آنجامعه است. دوم انکه چون شهری شدن شیوه زندگی جدید و مدرنی است که بطور گسترده حیات ذهنی، ارزشی، اجتماعی، فرهنگی، و ارتباطا ت انسان‌ها را شامل می‌شود بنابراین چگونگی روند توسعه و جایگزیتی مناسبات و ارزش‌های اجتماعی جدید است. اهمیت موضوع از انجا ناشی می‌شود که روند بی‌وقفه شهرنشینی و نوسازی اجتماعی بصورت ‌اجتناب‌ ناپذیری بر اشکال وشیوه‌های جدیدی از ارتباطات و هنجار‌ها تآثیر می‌گذارند که دربسیاری از موارد اشکال قدیمی را یا به چالش می‌کشد و یا بتدریج ازمناسبات اجتماعی خارج می‌کند. بر اساس این طرز تلقی، شهرنشینی را می‌توان یک فرایند تغییر و دگرگونی اجتماعی در عرصه‌های روبنا و زیربنای یک جامعه دانست که در درون خود مکانیزم تغییر را به همراه دارد.

«الگوی توسعه شتابان شهرنشینی در ایران با تحولات اجتماعی و فرهنگی زیادی همراه بوده‌ است‌» (آزادارملکی، تقی۱۳۸۱). [۳] امروزه گستردگی فرهنگ شهرنشینی به ‌میزانی ‌رسیده است‌ که ‌نه تنها بخش مهمی ازفرهنگ عمومی جامعه را تشکیل می‌دهد بلکه‌ بسیاری دیگر‌ از عناصر اجتماعی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از آن فرهنگ متأثر می‌شوند و در مواردی نیز بر آن اثر می‌گذارند. هم اکنون شهر‌ها به ویژه کلان شهر‌ها و در رأس آن‌ها تهران به مهم‌ترین کانونهای بروز شیوه‌ها و ارزشهای نوین در زندگی تبدیل شده‌اند. [۴] همانطوری‌ که‌ در‌سطوح ‌بالا ‌متذکر‌ شده‌ام حیات ذهنی، اجتماعی، فرهنگی، و ارتباطا ت انسان‌ها ‌درتحولات فرهنگی و اجتماعی ایران درچند دههٔ ‌اخیربدلیل گسترش شهرنشینی و مدرنیته دستخوش دگرگونی‌های نسبتاً زیادی شده است. در‌این نوشته ابتدا‌ با ‌استفاده‌ از ‌شاخص‌های‌ خاص ‌کوشش ‌دارم‌ عوامل‌ زمینه‌ ساز ‌وتأثیرگذار‌ درتحولات‌ بنیادین نظام فکری و ارزشی خانواده را بررسی کنم.

برای بررسی عوامل‌ مؤثر در شکل گیری «ازدواج سفید» و دگرگونی کارکرد و نقش افراد، لازم است که نگاهی عمیق‌تر ومروری اجمالی به ازدواج ومکانیزمهای‌ مهم ‌در‌تحولات آنکه شامل تحلیلی بر واقعیتهای حاکم براین حوزه در جامعه فعلی ایران است داشته باشیم. جهت بررسی نگرش ذهنی مؤثر بر ساختار ازدواج و‌ خانواده در ایران، مؤلفه‌هایی همچون نقش‌‌های جنسیتی و ساختار قدرت در خانواده بسیارمهم هستند جهت انجام این مهم، ابتدا، به فرایندهای منتهی به ایجاد تغییر در ساختار همزیستی و‌ خانواده می‌پردازم. سپس به فرایند همزیستی مشترک بدون ازدواج رسمی» ازدواج سفید معضل اجتماعی یا ضرورتی گریز ناپذیر؟! «خواهم پرداخت

تحولات شاخص‌های اجتماعی در چند دهه اخیر

شهرنشینی

بر اساس امارهای موجود رشد جمعیت در ایران نشان از افزایش سریع میزان شهرنشینی در پنجاه سال اخیر دارد و ارقام، نشان دهنده بیش از دو برابر شدن میزان شهرنشینی و هشت برابر شدن تعداد جمعیت شهری در کشور است. رشد شهرنشینی، جامعه ایران را دستخوش تحولات زیادی کرده است در حالی که خود شهرنشینی در ارتباط با پدیده دیگری همچون رشد جمعیت قابل بررسی است. در مجموع پدیده افزایش شهرنشینی را در کشور می‌توان معلول عواملی نظیر مهاجرت روستاییان به شهر‌ها به علت توسعه صنعتی، تبدیل شدن تعدادی از نقاط روستایی به شهر و استحاله آبادی‌های اطراف شهرهای بزرگ دانست.

ازدواج [۵]

آمارنرخ ازدواج نشان می‌دهد که متوسط سن ازدواج از سال ۱۳۴۵ به بعد روندی افزایشی داشته است. به طوری که متوسط سن ازدواج دختران، خصوصاً روستائیان در طول چهاردهه اخیر همواره سیر صعودی داشته است. مطابق آمار سرشماری سال۱۳۷۵ میانگین سن ازدواج در ایران برای پسران تقریباً۲۶ سال و برای دختران تقریباً ۲۳ سال بوده است. اما انچه در اینجا حائزاهمیت است درواقع حداقل۱۰ سال فاصله بین بلوغ و سن ازدواج دردختران و پسران و کاهش ازدواج زیر ۲۰ سال است که در طی ۴۰ سال گذشته برای دختران از ۴۱ درصد به ۱۸ درصد رسیده است. امار‌ها همچنین نشان می‌دهند که درصد زنان مجرد در سالهای اخیر با افزایش همراه بوده است. در سال ۱۳۸۱ کمتر از ۳ درصد از مردان ۱۹-۱۵ ساله ازدواج کرده بودند، در حالی که این رقم برای زنان ۲۰ درصد است.

بر اساس آمار‌ها میانگین اختلاف سن زوجین در سال ۱۳۴۵ از ۴. ۴ به۷، ۲ در سال ۱۳۸۱ رسیده است و دلیل کاهش آن افزایش سن ازدواج زنان است. در نتیجه اختلاف سن زوجین کاهش یافته است. در بررسی‌های انجام شده بر تعداد مردان و زنان ازدواج نکرده کشور نشان می‌دهد که تعداد زنان مجرد ۱۵- ۳۴ ساله، چهار میلیون و سیصد چهل هشت هزار نفر و تعداد مردان مجرد۳۹- ۲۰ سال دو میلیون سیصد شصت یک نفر است. که این مساله نشان فزونی یک میلیون و نهصد هزار نفردختر مجرد در مقایسه با پسران مجرد است. آمار‌ها نشان‌دهنده تاثیر افزایش سن ازدواج بر کاهش میزان همسرداری است. در میان اقوام، لر و بلوچ زنان کمترین سن ازدواج را دارند، ولی در عوض گیلک‌ها دارای بالا‌ترین سن ازدواج برای مردان و زنان هستند و از آنجا که میان سن ازدواج زنان و توسعهٔ یافتگی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. بنابراین تغییرات فوق، نشان‌ دهنده سیر پیشرونده تأخیر در ازدواج و افزایش فاصله بلوغ و ازدواج است.

طلاق:

آمارهای طلاق در شهر‌ها نشان می‌دهند که طی ۱۰ سال گذشته همراه با افزایش میزان شهرنشینی میزان طلاق نیز افزایش یافته است. به طوری که در شهرهای بزرگ از هر سه ازدواج، یکی به طلاق منجر می‌شود. رئیس سازمان ثبت اسناد کشور با بیان بخشی از آمار و ارقام ثبت شده در سال۹۰ گفت: در سال گذشته طلاق رشدی ۷ درصدی داشته و همواره شاخص مذکور در مناطق شهری کشور به مراتب بیش از مناطق روستایی بوده است. پژوهشگران در ایران هچنین نوعی همگرایی را میان شهر و روستا از نظر میزان طلاق‌متذکرمیشوند. ‌انان‌همچنان عواملی را که در افزایش میزان طلاق دخالت‌ دارند را توسعه ‌شهرنشینیـی ‌و هنجارهای ‌جدید ‌زندگی، آموزش عالی‌‌ و استقلال مالی زنان توصیف می‌کند.

اشتغال:

مرکز آمار ایران از افزایش نیروی کار مردان و زنان در سال ۹۰ نسبت به سال ۸۵ و از مشارکت بالای زنان خبرداد. عوامل متعددی می‌‏توانند بر احراز نقش شغلی زنان یا عدم آن و ادامه یا ترک آن مؤثر واقع شوند. با رشد سطح تحصیلات زنان و بالا رفتن سنّ ازدواج، عرضه نیروی کار زنان افزایش یافته و نرخ مشارکت آنان از۱۱ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۱​۹درصد در سال ۱۳۸۲ رسیده است و نرخ بیکاری زنان شهری خواستار اشتغال، در عرض هشت سال اخیر، دو برابر و بالغ بر ۲۴ درصد شده است. تحقیقات دیگری نشان می‌دهد با گذشت سه دهه، از میزان مخالفین با اشتغال زنان بیرون از خانه کاسته و بر موافقین آن افزوده شده است. ‌حتی شاغل بودن یک زن در جامعه‌ی امروز تبدیل به یک ارزش اجتماعی شده است تا جایی که زن شاغل امروز به‌ خاطر شغلش، خود را بالا‌تر از زن خانه دار می‌داند. پژوهشهای ‌انجام ‌شده ‌در بازار کار‌ نشان‌ از رشد نیروی کار در سال‌های گذشته می‌دهد که دراین میان میزان رشد در بین افراد تحصیلکرده‌ ومخصوصا زنان سهم قابل ‌توجهی را به خود اختصاص داده‌اند.. ‌نتایج ‌تحقیقات ‌ بدست آمده تایید می‌کند که ‌بین اشتغال زنان و تحصیل ا نا‌ن رابطه مسقیمی وجود دارد. همچنین مواردی همچون گسترش ارتباطات اجتماعی وکسب استقلال مالی از انگیزه‌های قوی اشتغال زنان در تمامی سطوح تحصیلی به شمار می‌آید. رشد سطح تحصیلات زنان و ورود آنان به بازار کار نیز عامل موثر دیگری است که به عنوان مقوله تاثیر‌گذار در افزایش عرضه نیروی کار زنان مطرح شده است.

اندیشمندان علوم اجتماعی درایران معتقد‌ هستندکه یک دگرگونی ‌و تغییر ارزشی فکری درمیان زنان و مردان در رابطه با نقش ‌های جنسیتی و تقسیم قدرت دربیرون‌ و‌درون‌ خانه در حال گسترش ‌است. ‌ از جمله مهم ‌ترین موارد تغییر دگرگونی در نگرش سنتی جامعه در ایفای نقش بیرون از خانه توسط مردان (عمومی) و ایفای نقش ‌های خانگی (خصوصی) ‌ توسط زنان ‌بخصوص‌درکلان‌شهر‌ها روبرو‌هستیم

تحصیلات [۶]

بر اساس آمار‌ها (%۳۵) درصد از از زنان درسال ۱۳۵۵ باسواد بوده‌اند و این رقم به (%۷۴. ۳۶) در سال ۱۳۷۵ افزایش یافته است. نسبت باسوادی زنان در نقاط شهری (%۷۸. ۱) و نقاط روستایی (%۶۲. ۴۱) می‌باشد. اما در مجموع و در مقایسه با مردان، تعداد زنان بی‌سواد از مردان بیشتر است. نسبت باسوادی در بین مردان در سال ۱۳۷۵ برابر (%۸۴. ۶۶) بوده است. در بین استانهای کشور، تهران (%۷۹. ۹۱) اصفهان با (%۸۰. ۹) و سمنان (% ۸۰. ۹) و یزد با (%۷۹. ۹) باسوادان زن قرار دارند و استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی به ترتیب (% ۴۸. ۹۱) و (% ۵۷. ۴) و (%۵۸. ۶) در پایین‌ترین درصد است. عوامل مختلف از جمله آداب و رسوم، سنت‌ها و فرهنگ حاکم بر این مناطق و نگرش آن‌ها به امر تحصیل دختران می‌تواند در کم بودن تعداد زنان باسواد مؤثر باشد.

براساس سالنامه آماری ۱۳۸۵مرکز آمار ایران، تعداد کل دانشجویان دختر نسبت به پسر از سال تحصیلی ۱۳۸۱ء۱۳۸۲ به این سو هر ساله افزایش یافته است. طبق این آمار، نسبت کل دانشجویان دختر شاغل به تحصیل در دانشگاه‌های کشور از (% ۴۹) در سال ۱۳۸۰، ۱۳۸۱ به (% ۵۲) در سال تحصیلی ۱۳۸۵، ۱۳۸۶ رسیده است. نسبت دانش آموزان دختر مقطع پیش دانشگاهی به کل دانش آموزان در همین مقطع، هر سال افزایش پیدا کرده‌است۰ به طوریکه در سال تحصیلی ۱۳۸۸، ۱۳۸۹ این نسبت به (%۶۰) رسیده است.

ادامه دارد

بخش دوم

بخش سوم

[۱] قندهاری، پردیس
[۲] ٭این مقاله از مجله اخبار پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، سال شانزدهم، شماره۱، بهار۸۸، شماره پیاپی ۵۲ نقل شده است.
[۳] از‌‌ همان منبع
[۴] محمد رحیمی، شکاف نسلی در رویکردهای جامعه‌شناختی
محسنی، (۱۳۸۲: ص۹۹ و ص۱۰۱ [۵]
(مهدوی، ۱۳۷۷: ص۱۰۷) [۶]

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد