هفتمین دوره جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ، با انتخاب نمایش «گزارشی از یک سنگسار» به عنوان بهترین اثر از سوی تماشاگران، به کار خود پایان داد.
این جشنواره که هر ساله در آخرین هفته ماه ژانویه در سالن تئاتر «تیک» شهر هایدلبرگ آلمان
برپا میشود، امسال نیز آثاری را به زبانهای آلمانی و فارسی به معرض نگاه دوستدران تئاتر قرار داد و در پایان، نمایش
سنگسار اثر اقتباسی مجید فلاحزاده از یکی از نمایشنامههای «ائول فوگارد»، به عنوان نمایش برگزیده از سوی تماشاگران، برنده جایزه جشنواره شد.
این دوره از جشنواره تئاتر ایرانی، روز ۲۳ ژانویه، پس از مراسم افتتاحیه (سخنان رییس انجمن تئاتر شهر هایدلبرگ، مدیر جشنواره و اجرای زنده موسیقی ایرانی) با اجرای تئاتر «دوباره از اول» نوشته و کارگردانی غلام آل بویه، نخستین شب خود را با استقبال گرم تماشاگران پشت سر گذاشت. در این نمایش دو بازیگر زن و مرد آلمانی (یورگ مایر و کاتارینا گرتسگورک) نقش دو شخصیت مهاجر ایرانی را ایفاء کردند. این دو بر حسب اتفاق، در طولانیترین شب سال، همدیگر را در ایستگاه مترو مییابند اما ناگزیرند بخاطر اعتصاب کارکنان مترو در آنجا بمانند. همین تمهید، این فرصت را برای هر دو فراهم میسازد تا پیشینه زندگی شخصی و عاشقانه خود را مرور کنند و از عشق تا خیانت خود سخن بگویند. سخنان این دوشخصیت وگاه بازگشت صحنهای و نمایشی به گذشتهها از طریق بازآفرینی نمادهای آیینی مانند چهارشنبه سوری، برای عموم تماشاگران که آلمانی بودهاند - به احتمال - زیبا و پرسشگرانه بود اما همین دو شخصیت، جز در بیان بعضی از کلمات و استفاده از مثلهای فارسی، فاقد هویت ایرانی بودهاند. با این وجود، نمایش دوباره از اول به لحاظ بهره گیری از عناصر هنرنمایش از جمله آثار قابل توجه جشنواره بود. در این نمایش «مرتضی مجتهدی» هنرمند ایرانی ساکن آلمان نیز نقشی کوتاه اما به یاد ماندنی ایفائ کرد.
عکس ها از: مرتضی مجتهدی>
شبهای دیگر جشنواره
در شب دوم جشنواره تئاتر ایرانی در هایدلبرگ، نمایش «رستم، سهراب و ارواح نفت» به دو زبان آلمانی و فارسی با بازی شبنم منادیزاده و بازیگر حرفهای تئاتر آلمان «سون کوپنیک» به صحنه آمد.
رستم، سهراب... با هدایت صحنهای کارگردان آلمانی تئاتر «هارالد ریشتر» که خود در سالن حضور نداشت، و از راه دور کارگرانی نمایش را بعهده داشت به شیوه «موزیک تئاتر» به اجرا در آمد. شبنم منادیزاده که متن نمایش توسط او نوشته شده است در نشست نقد و بررسی گفت: «من از نگاه یک زن، از چشم تهمینه خواستهام به ماجرای رستم و سهراب نگاه کنم». او اما با آمیزش داستان اسطورهای رستم و سهراب با موضوعات کلان تاریخ معاصر، تلاش کرد هم زمان اسطوره و واقعیت (تاریخ) را به چالش بکشد. ساختار اوراتوریو - باروک این نمایش، فرصتی بود برای شبنم منادیزاده تا در اجرای متن به زبان فارسی به شیوه اپرایی، در اولین بازی خود روی صحنه، در مقابل بازیگری حرفهای «سون کوپنیک»، قرار گیرد. این بازیگر آلمانی در روایت رستم و سهراب به آلمانی، بر بازی خود و صحنه تسلط کامل داشت.
در این اثر کورش زنجانی با پیانو و بنیامین سفین (نوازنده آلمانی ساز ایرانی) با تار، اجرای صحنهای موسیقی متن نمایش را بعهده داشتند.
«آوای قو از توی قوطی»، نام نمایش شب سوم جشنواره بود. این نمایش کمدی - موزیکال را فرهاد مجدآبادی از روی نوشته خود کارگردانی کرد و علی کامرانی، حمید سیاحزاده و ستاره سهیلی، نقش سه شخصیت نمایش را به اجرا گذاشتند. در این نمایش یک فرد فرسوده به لحاظ موقعیت مالی، اجتماعی و سیاسی در خارج از کشور؛ در میان سالگی تصمیم میگیرد در برنامه خوانندگی سوپر استار در یک شبکه تلویزیونی آلمان شرکت کند. این فرد که زمانی یک سیاسی چپ اندیش بوده (در لحظهای از نمایش، رفیق سابق خوانده میشود) آن چنان از بیاستعدادی خود در امر خوانندگی و موزیک بیخبر است که با توسل به ترفندهایی بسیار سطحی فکر میکند خواهد توانست با موفقیت در مراحل مختلف سوپراستار، به امکان مالی درخوری دست یابد!. دو چهره دیگر این نمایش، یکی، مردی است خشک اندیش در امور سیاسی که با ادبیات سیاسی کلیشه شده چپ، سخن میگوید و دیگری زنی است که به ظاهر دارای پیشینه هنری است. آوای قو از توی قوطی تلاش دارد «سیاسیون از پا درآمده»ای را نشان دهد که امروز از واقعیت زندگی فاصله گرفتهاند و بیآنکه خود بدانند به بخش «کمدی تاریخ» تبدیل شدهاند. مشکل این نوشتار نمایشی نه در ژانر مفرح و شاد آن، که در جا نیافتادن آدمهای نمایش، دیالوگها ی کم بیش بیربط، و خوانندگی بیسبب مرد مدعی سوپراستاری؛ که بیهیچ بهانه هنری، تنها جهت جذب تماشاگر، آهنگهایی به زبانهای گیلکی، ترکی آذری، بندری و کوجه بازاری فارسی... را برای حضور در یک شبکه تلویزیونی آلمانی تمرین میکند، نهفته است!
.
نمایش «آوار عشق» نوشتهٔ قاضی ربیحاوی به کارگردانی و بازیگری سودابه فرخ نیا یکی از دو نمایش شب چهارم جشنواره بود: مردی پس از یک زمین لرزه زیر آوار مانده است. همسر جوان او در تلاش است تا از امدادگران زلزله برای نجات شوهرش کمک بگیرد اما با گذشت چند روز هنوز کسی به کمک او نیامده است. در این هنگام که مرد در تله آوار زلزله اسیر است، همسر جوانش فرصت مییابد تا از رفتار زن ستیزانه شوهرش هم چون نمادی از یک فرهنگ مردسالار به شدت انتقاد کند. سودابه فرخ نیا تلاش کرد تا با هدایت نمایشی متن، و به مدد دکور مناسب، کاری جذاب به صحنه آورد. اما تطویل متنی که یک نفره بازی میشد وگاه راوی، با تغییر لحن و صدا، جای آدمهای دیگر نمایش هم سخن میگفت، در عمل، قدرت و انرژی تنها بازیگر صحنه را به تحلیل برد و گفتار یک ساعت و نیمه؛ متن، علیه خودش تبدیل شد
.
منوچهر نامور آزاد، بازیگر و کارگردان پرسابقه تئاتر، اثری به نام «شما کی هستید آقای فردین» را در ساعت دوم چهارمین شب جشنواره به صحنه برد. بنا به گفته این کارگردان، او در این نمایش به دنبال جذب تماشاگر بود و در این میان، شخصیت محبوب محمد علی فردین هنرپیشه مشهور سینمای پیش از انقلاب اسلامی، دستمایه خوبی برای بیان خواستهاش بوده است: فردی در خارج از کشور آن چنان شیفته شخصیت سینمایی فردین است که موقعیت واقعی خود از خاطر میبرد. او که نتوانسه خود را با موقعیت کشور تازهاش هماهنگ کند، با تماشای مداوم آثار سینمای فردین و همذات پنداری با شخصیتهای سینمایی او دچار بحران شخصیت میشود و همین بحران بر زندگی خانوادگیاش سایه میاندازد. در این نمایش به جز نامور آزاد، مرضیه علی وردی و حمید سیاحزاده بازی داشتنهاند که هر کدام بازیهای قابل توجهای متناسب با نوع نمایش خود، ارایه دادهاند.
شب پایانی و انتخاب بهترین نمایش
در شب پایانی، ابتدا نمایش کودک که همواره یک پای ثابت برنامهها جشنواره بوده به اجرا در آمد. نرگس وفادار کارگردان باسابقه برنامههای تلویزیونی و نمایشی کودکان، امسال نیز با اثر دیگری از خود با نام «این شهر فرنگه» در جشنواره حضور یافت و کاری سرگرم کننده و آموزشی برای کودکان به اجرا گذاشت. کار او آمیزهای از تئاتر عروسکی و جهان فانتزی کودکان روی صحنه، برای تماشاگران کودک و نوجوان جذاب است. در نمایش اخیر او به بهانه حضور یک «شوگرل» روی صحنه و دیگر تمهیدات تئاتر کودک؛ ترانههای خاطره انگیز کودکان نسل پیش از انقلاب بارها پخش گردید که عموما بزرگسالان را به همراهی با ترانهها وا میداشت. در این نمایش نیز مرضیه علی وردی که در صحنههای تئاتر آلمانی نیز فعالیت دارد، حضوری انرژیک و پرشور داشت
در «این شهرفرنگه» دو بازیگر دیگر، یگانه طاهری و صادق پویازند نیز در صحنه و کار عروسک گردانی حضور داشتهاند.
آرش نوشته بهرام بیضایی نمایش دوم در روز پایانی جشنواره بود. حمید عبدلملکی از هلند این نمایش را به جشنواره آورده بود. او خود نمایش آرش را که دارای متنی سنیگن به لحاظ زبان ادبی است یکنفره بازی کرد و در بازی خود شیوه روایی نقالی را برگزید. بازی و بیان پرقدرت او تا حدودی ضعفهای دیگر از جمله ناهماهنگی در بیان متن و نیز تداخل موزیک و افکتها را پوشش داد
.
گزارشی از یک سنگسار متن ایرانیزه شده «اظهارات پس از دستگیری به خاطر یک عمل خلاف اخلاق» نوشه نمایش نامه نویس مشهور آفریقای جنوبی آئول فوگارد است. مجید فلاحزاده توانست با اقتباس از این اثر کاری در خور اهمیت پدید آورد. این نمایش هم از جنبه متن تئاتری و هم از جهت کارگردانی و نیز بخاطر بازیهای درخشان بازیگرانش، بهرخ بابایی، شاهپور سلیمی و به ویژه بازی بیادماندنی سودابه فرخ نیا -، حرفهایترین کار جشنواره هفتم تئاتر ایرانی هایدلبرگ بود: زن و مردی بخاطر عشق ممنوع خود در حکومت اسلامی در انتظار سنگسار بسر میبرند. آن دو پس از فراز و فرودهای روحی، بر ترس خود غلبه میکنند و با فریادی رسا از دوست داشتن و عشق و احترام به تن سخن میگویند و در نهایت با باور عاشقانه خود، شریعت سنگسار را به سخره میگیرند. این نمایش در آخرین لحظات جشنواره توانست با کسب بیشترین امتیاز از سوی تماشاگران، به عنوان بهترین اثر اجرا شده در هفتمین دوره فستیوال تئاتر ایرانی هایدلبرگ، جایزه نمادین هنر تئاتر را کسب کند.
رو در رو با تماشاگران در نشستهای نقد و بررسی
---------
سودابه فرخ نیا کارگردان نمایش در آوار عشق: ما با چنگ و دندان و در شرایط خیلی سخت در بیرون از کشور کار تئاتر کردهایم. ما اگر کار تئاتر و هنر نکنیم میمیرم. من پیشناد میکنم برای بهتر شدن وضعیت تئاتر، ما هنرمندان این رشته هر چه زودتر دست به ایجاد یک سندیکا بزنیم
-----------------------------
منوچهر نامور آزاد: من میدانم که این فستیوالها باید دست به اصلاحات بزنند. روند نزولی تماشاگر به ما هشدار میدهد که در بعضی از امور جشنوارهها تجدید نظر کنیم. متاسفانه یکی از معضلات این است که افراد صاحب مسئولیت به عناصری از صاحب قدرت تبدیل میشوند
----------------------------------
حمید عبدالملکی: هیچ کس مرا نگاه نمیکند! من کارگردان نیستم و بازیگرم. من پیش خودم تمرین میکنم و حتا هیچ کسی نیست که من یک یا چند دیالوگ را برایش بخوانم تا متوجه مشکلات کارم شوم. از این رو کاستیهای کار بر من ببخشید.
---------------------
یک تماشاگر: جشنواره به تبلیغات بیشتر نیاز دارد. شما باید شیوه تبلغاتی خودتان را تغییر دهید. دلیل افت تماشاگر را من در ناکافی بودن تبلیغات و قدیمی بودن شیوه تبلغ جشنواره میدانم. مردم اگر متوجه شوند از تئاتر خارج از کشور حمایت میکنند. جشنواره باید حامی مالی داشته باشد. ما در کشور آلمان زندگی میکنیم، بنابراین در رسانههای آلمانی هم باید برای جشنواره تبلغ شود.
----------------
منوچهر نامورآزاد: ما از روی فردین رد شدیم، و حالا کسی بخاطر ندارد که پس از نمایش فیلم گنج قارون ۲۴۰۰ سالن سینما در ایران ساخته شد. این مرد، مردم را با سینما آشنا کرد، اسکار امروز ادامه روند اوست. فردین نماد سینمادی بدون ایدئولوژی ایران است.
---------------
مجید فلاحزاده: شاید یکی از راههای حفظ تماشاگر این باشد که من در کلن، آل بویه در هایدلبرگ و مجدآبادی در فرانکفورت هر سه سال یکبار جشنواره برگزار کنیم. با این وجود هرسال یک جشنواره در آلمان داریم و این خود در کیفیت آثار و جذب تماشاگر هم مفید خواهد بود.
--------------------
غلام آل بویه: من هم معتقدم باید تغییراتی را در جشنواره ایجاد کنیم. ما اعضای گروه تئاتر بویه به زودی جلسهای برای تحلیل وضعیت جشنواره و دلایل افت تماشاگر خواهیم داشت. من ایدههایی دارم که با گروه در میان میگذارم. فکرم این است از سال آینده بتوانیم شاهد تماشاگران بیشتری در روزهای جشنواره باشیم
----------------------------------