logo





جماعت حشری میهن نجیب ما

چهار شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۹ دسامبر ۲۰۱۲

مهدی استعدادی شاد

mehdi-estedadi-shad.jpg
سال ۲۰۱۰، "تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران" نوشتۀ ویلم فلور(با ترجمۀ محسن مینوخرد) توسط انتشارات فردوسی در سوئد منتشر شده است.

مولف، آنگونه که در دیباچه آورده، با ارائۀ اثر خواسته دو هدف را دنبال کند. یک اینکه، انگیزۀ ناشر مبنی بر ساختن و پرداختن کتاب پُرفروشی را تامین کند. در آغاز دیباچه نوشته است:

" ماه جولای ۲۰۰۷ بود که سری به انتشارات میج زدم تا ... و سی دی کتاب تازه ام را به محمد باتمانقلیچ بسپارم. او به شوخی درآمد:" چرا یک چیزی سکسی تر نمی نویسی تا یک کتاب پرفروش بیرون دهیم؟" من به شوخی جواب دادم :"به چشم، کوشش می کنم(نگفتم می توانم) بنویسم. کتابی درباره روابط سکسی در ایران چه طور است؟ فکر می کنید چنین کتابی پر خواننده باشد؟"

ناگفته روشن است که در گفتاورد بالا، انتشارات میچ و مخاطبان کتاب مورد نظر ربط مستقیمی به جامعه ایرانی و فارسی زبان داخل و خارج کشور ندارد. از این گذشته، کتاب به فارسی ترجمه شده و در سوئد انتشار یافته ولی نمیگوید که جناب نویسنده این گفتگو را کجا انجام داده و کتاب را به چه زبانی نگاشته که ترجمه فارسی اش لازم شده است.

وانگهی میزان ابهام در شناسنامۀ کتاب همچنان افزایش مییابد وقتی این نکته را در تبلیغ پشت جلد میخوانیم که نویسنده هم زبان فارسی آموخته و هم اسلام شناسی تحصیل کرده است. او که در کارنامۀ انتشاراتی خود از جمله کتابهایی دربارۀ تاریخ اقتصادی- اجتماعی ایران و بطور نمونه اثر "بهداشت عمومی در ایران قاجار" را دارد.

هدف دوم مولف را میتوان اینگونه خواند که خواسته جای خالی "مطالعه ی همه جانبه ی روابط سکسی" در ایران را پُر کند. در این رابطه دوباره به دیباچه کتابش رجوع میکنیم . او مینویسد:

"به گردآوری اطلاعات که در این زمینه آغاز کردم در شگفت شدم که به نسبت چه کم در این باره نوشته شده است. با توجه به این که پس از خوردن و نوشیدن، سکس نیرومندترین نیاز بشراست ، و سخن گفتن از امور سکسی نیز در ایران تابو نبوده است، انتظار می رود که یکی دو کتاب مفصلی درباره ی رابطه ی زن و مرد در سدههای گذشته نوشته شده باشد. اما این چنین نیست."

در هرصورت با اثر ویلم فلور، که میشود حدس زد هلندی تبار است، با "کتاب خواندنی"(lesebuch) روبرو هستیم. کتابهای خواندنی برای خود ژانری مستقل هستند که بین قلمروی نقد و پژوهش آکادمیکی با قلمروی روایتهای سرگرم کننده و تفننی قرار میگیرند.

بنابراین در متن و ارجاعات کتاب ویلم فلور تکیه بر سنجش اظهارنظرهای تاریخی محققان نیست. ارزیابی اطلاعات دانشنامه ها و پرسش دقت نظری رساله های دانشگاهی هم صورت نمیگیرد. گرچه فلور در پایان کتاب چهارصد و پنجاه صفحه ای، نود صفحه را به ارائۀ ارجاعات و منابع سخن خود اختصاص داده است.

ساختار کتاب وی متشکل از پنج بخش است که در آنها بترتیب به موضوعهای زیر پرداخته است:۱) ازدواج در ایران...،۲) زناشویی موقت،۳)روسپی گری...، ۴) روابط همجنس گرایانه... و ۵) بیماریهای آمیزشی در ایران. مولف در پایان هر بخش نیز به جمعبندی سخن تاکنون خود نشسته و مترجم برای اینکار عنوان "جُستار" را برگزیده است.

باری. همانطور که خیلی از توصیفات خُلقیات ایرانیان را مدیون جهانگردان و سیاحان خارجی هستیم، در اینجا نیز وام دار این نویسنده مدرک دکترا گرفته از دانشگاه لیدن هلند شده ایم که عمر و وقت گذاشته و، فارغ از انگیزههایی که داشته و دارد، "تاریخ اجتماعی نزدیکی کردن در ایران" را مکتوب کرده است.

در اینجا برای آنکه بررسی اجمالی اثر فلور را شروع کنیم، یکی از ارکان عنوان کتاب وی را دستکاری کرده ایم. چنان که مفهوم "نزدیکی" را، همانطور که در محاورات مردمان محترم مرسوم است، مترادف واژه های سکسی و جنسی استفاده میکنیم.

این بهره گیری البته بدون دلیل و بی علت نیست. زیرا در "بحث شیرین" پیرامون لواط و همخوابگی با عمه و خاله که در جمهوری اسلامی افراد مُکلا و روحانی از طریق رسانه ها به افکار عمومی عرضه میکنند، همواره خطر درغلتیدن به ابتذال موجود است. خودمانی شدنهای بی کیفیت و غیر صمیمی، فاصله لازم برای بررسی موضوع را ملغا میکند و پیششرطهای سخن انتقادی را از بین میبرند.

بنابراین برای آنکه با خرافه های رایج همنوا نشویم، در اینجا بایستی به عمد و بیش از اندازه متعارف میزان محترم بودن کلام و بیان را بالا بریم تا خوراک اضمحلال اخلاقی جاری، ابتذال روزمره و بی ادبی مُدشده نگردیم.

گرچه این سخن تمایز بخش، پیش از آن که چرایی و چگونگی خود را روشن کرده باشد، پیش چشم مخاطب هوشیار در تضاد با عنوان مطلب قرار میگیرد که صفت "حشری" را به جماعتی نسبت داده است.

شاید در توازی با استفاده از کلام محترمانه و مودبانه، که نزدیکی را معادل سکسی و جنسی بکار گرفته است، بهتر میبود که بجای حشری معرب از معادل "برانگیخته" فارسی بهره میگرفتیم تا وادار نمیشدیم که تضاد یادشده میان عنوان و متن سخن را توضیح دهیم. البته خود واژۀ حشری در سرلوحه کار، به دلیلهای مختلفی، شاید برخی از خوانندگان را جلب کرده که سخن حاضر را تا اینجا پی بگیرند.

منتها در ارتباط با پژوهشهای آتی که میخواهند ماهیت و موتور تحرک جنسی در جامعه و تاریخ معاصر را بشناسانند و مسئلۀ روابط سکسی در ایران را حل کنند، بایستی نکتۀ زیر را هم گفت. اینکه تاکید بر محترمانه و مودبانه بودن سخن هم حد و مرز خودش را دارد. چون بررسی و تجزیه و تحلیلی که با واقعیت عریان سر و کار مییابد نمیتوانند فقط واژگانی پاکسازی شده را بخدمت بگیرد. بدین دلیل ساده که واژگان پاک توان انتقال چرکی، کثافت و وقاحت موجود در واقعیت عینی را ندارد.

ویلم فلور که در کتاب خود اطلاعات گسترده ای راجع به رفتار جنسی ایرانیان در درازای تاریخ تحویل خواننده میدهد، اطلاعاتی که که گوینده هایشان مردمان داخلی و خارجی هستند، در دیباچه خود بر نکتۀ زیر تاکید دارد:

"یگانه هدف مطالعه ی من این است که خواننده به نگاه متعادلی از روابط سکسی در ایران، آنگونه که در منابع آمده اند، دست یابد."

در ادامه هم اشاره به اشکالات منابع دارد که یکم، نخبه گرا و مردسالارند و دو، اینکه از دید ناظر خارجی روایت میشوند. اما برغم این اشکالات، او از تلاش خود میگوید. اینکه "تصویری به دست دهم که تا حد ممکن به واقعیت نزدیک باشد."

تمرکز بررسی ما، همانطور که خواهید دید، از دامنه همین دیباچه کتاب او بیرون نخواهد رفت. پرداختن به هرکدام از آن بخشها وقت خاص خود را لازم دارد که در این فضای محدود نمیگنجد. گرچه با اینحال از اشاره به دو کمبود آشکار در کتاب نمیشود گذشت. کمبودی که بخاطر عدم واکنش به تبهکاری پدید آمده است. نویسندۀ محترم، پدیده ی باکرگی و آمیزش با خردسالان یا پدوفیلی در ایران را فقط در سطح زندگی و رفتار رایج مردمان در نظر میگیرد. به رفتاری اشاره ندارد که در گسترۀ حفظ قدرت و زیر سلطۀ سیاسی نظام خلیفگانی اعمال میشود. وقتی در سالهای شصت به دختر باکره دستگیر شده پیش از اعدام تجاوز میکردند تا بزعمشان به بهشت نرود یا اینکه برخی ازجوانان جُنبش سبز را در بازداشتگاه کهریزک با تجاوز داغان کردند.

فلور در سر فصلی که در بخش یک به "فقط باکره ها" میپردازد، فقط به این نکته اکتفا میکند که " بنا بر شرع اسلام وصلت با صغیران مجاز است، به شرطی که والدین به نیابت شان آن ها را عقد کنند یا در نبود والدین با نیابت سرپرست های شایسته. زناشویی زود هنگام چند علت داشته و یکی این بوده تا از وسوسه ی روابط سکسی پیش از ازدواج جلوگیری شود. پسر و دختر هر دو به لحاظ جسمی خواستنی بودند و مورد نظر مردان جوان."

ماجرای خودکشی از ترس مرگ که بصورتهای مختلفی در ایران تجویز شده، دیگر قضیه رسوایی است. اینکه شهوت و غریزه اروس وجود دارد نبایستی رهنمود و مدیریت جامعه را به جایی برساند که خود را راحت و سریع حکم صادر کند. حکمهایی که خردسالان را به فضای زندگی مشترکی میکشاند که آمادگی اش را ندارند. چنان که باقی عمرشان دستخوش قماری الابختکی شود.

اتفاقا آنچه خوانش فلور از "تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران" را تکمیل میکند، همانا شناختن پدیدۀ شهوت و رفتار عاملانش در آن دیار است. پدیده ای که عامل انسانی خود را به تحرک وا میدارد. عاملی که سعی میکند زمین و آسمان را به هم بدوزد تا خواسته خود را ارضا کند.

با آشنایی موشکافانه با موجودیت گسترده شهوت (آز داشتن) و تشدید استیلایش در دوره تاریخی اخیر، که حکم و کشورداری خلیفه اسلامی را همچون نماد و نهاد سیاسی در خدمت خود دارد، به نیاز بازشناسی "تاریخ اجتماعی شهوت در ایران" پی خواهیم برد.

براین منوال شیوۀ نگرش فلور به موضوع و نیز گذاشتن عنوان "روابط سکسی" بر رفتارچنین پدیده ای فقط نقشی تلطیف کننده خواهد داشت و وقاحت و بی ملاحظگی اش را بازتاب نمیبخشد.

در واقع "تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران" ویلم فلور، که تاکید داشته مطالعه اش به واقعیت نزدیک و نگاه متعادل به ارمغان داشته باشد، شهوتران را همچون عامل بر هم زنی همزیستی مسالمت آمیز معرفی نمی کند و وی را به نامش نمی خواند. گرچه "شهوتران" در میان سطرهای گزارشات و ارجاعات ویلم فلور، مدام، خودنمایی میکند.

شهوترانی که گفتیم نظام سیاسی کنونی را بخدمت خود در آورده است. او که بکارت دختر را پیش از کشتنش بر میدارد. توجیه اش هم این است که مانع رفتن مخالف سیاسی خود به بهشت شده است.

فلور در بررسی "مقررات اسلامی زناشویی"(ص ۳۷) ازجمله بدین نکته اشاره دارد که"محمد پیامبر درخواست عثمان ابن مازون را که تقاضا کرده بود اجازه دهد او ریاضت پیشه کند، نپذیرفت."

بنابراین تعجبی ندارد که در گستره تمدنی که با کشورگشایی لشگر اسلام بناشده، سنایی هم چنین بسراید که " گر امیر شهوتی باری کنیزی خر به زر/ سرو قد و ماهروی و سیم ساق و گلعذار".(ص ۳۸، از کتاب یادشده)

در هر صورت نگاه تاریخی نشان میدهد که این "امیر شهوتران" کاری به جزئیات ندارد. این که مثلا نظام برده داری برقرار است یا اینکه تاریخ بشری متحول شده است. آنجا که معیارهای فرهنگی سنت حاکم اجازه دهد، او بخیل میشود. چنان که جنس مخالف خود را با ختنه کردنش از لذت اندامی محروم میسازد. آنجایی هم که مانع فرهنگی وجود دارد یا میخواهد بگوید که از "جاهلیت" فاصله گرفته است، از زبان پیامبر خود اعلام میدارد که"سکس داشتن با زن خود همانند صدقه دادن است." (ص ۸۰) او اسیر غریزۀ متمدن نشدۀ خود، هیچ رفتاری را برتر از ارضای نیاز خود نمیبیند. به قوانین و مقرارت، ماده و تبصره میافزاید که "زن نه میتواند شوهر را ناکام در بستر رها کند و نه میتواند از رفتن به بستر سر بپیچد؛ مرد که بخواهد، زن حتا اگر سر نماز هم باشد باید نمازش را بشکند و با او همبستر شود."(ص ۷۷، کتاب یادشده)

بهر صورت با همین دو چشمه آخری که از آن "امیر شهوتران" بدست می دهیم، معرفی کتاب ویلم فلور را هم بپایان میبریم. در ص ۸۵ کتاب وی که به داروهای شهوت انگیز اشاره میرود، از علم پزشکی در خدمت شهوترانی باخبر میشویم؛ بمصداق آواز یاد مست دادن. در ص ۹۰ هم با متافیزیک شهوترانی آشنا میشویم که مومنان را چنین پند و اندرزی میدهد:"...قاضیان به صراحت میگویند مهم ترین تکلیف زن لذت بخشیدن به شوهر است و بس. بدان که پیامبر فرموده است: شادی خدا از شادی شوهر است. هرگاه زنی که شوهر از او خوشی دیده بمیرد، جای وی در بهشت باشد."

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد