logo





داستان مكرر موش‌های شهرنشين

(گزارشی از ایران)

پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ - ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲

س. حمیدی

هر چند تمثيل گزينی عبيد از موش در داستان موش و گربه به گونه‌ای مظلوميت موش را می‌نماياند كه به طور نمادين مورد تعرض گربه قرار می‌گيرد، اما با اين همه بنا به آسيب‌های طبيعی موش برای انسان و محيط زيست، كسی به دفاع از آن برنمی‌خيزد. حتا در جامعه‌ی ما كه رويكردهای فراوانی از تشكيل انجمن‌های مدافع حيوان به چشم می‌آيد، تا كنون شنيده نشده كسی بخواهد در نكوداشت و يا رعايت حريم موش سخنی به ميان آورد.

در گذشته‌ی تاريخی، موش را با انبارهای غله در تقابل می‌يافتند چون گفته می‌شد كه به محصول سالانه و غلات حمله می‌بَرَد تا با پيدایی قحطی‌ انسان را از پای ‌درآورد و زندگانی انسان را از او باز ستاند. در نتيجه به منظور چاره‌انديشی از زيان‌های موش، مبارزه با آن نيز ضرورت می‌يافت.

چنانكه تله‌های ويژه‌ای به همين منظور طراحی و ساخته می‌شد تا به شيوه و شگردی مطلوب جهت اتلاف موش عمل نمايند. حتا بهترين زهرهای طبيعی را به كار می‌گرفتند تا به حضور موش‌ها لااقل در محدوده‌ی به خصوصی پايان بخشند. چنانكه سنتی پای گرفته بود كه از همين زهر برای خودكشی و يا كشتار ديگران هم سود جويند. در نتيجه "مرگِ موش" كاربری خود را در مرگ هر جانداری به همگان باورانده بود تا جایی كه آن را تمثيلی برای مرگ حتمی می‌نهادند.

امروزه پيشرفت در داده‌های علمی و داروسازی دانستگی‌های نوينی را در اختيار انسان می‌گذارد تا به منظور اتلاف كلنی‌های موش به شيوه‌ی متحول‌تری اقدام نمايد. ضمن آنكه سنت‌های عمومی جامعه هم به برآوردن اين مهم ياری می‌رساند. با اين همه موش همچنان به عنوان جانوری خطرآفرين برای سلامتی انسان، حضور بلامنازع خود را بر گستره‌ی معابر شهر تهران تثبيت می‌بخشد. تا جایی كه بنا به گزارش‌‌های موجود در خيابان‌ها از كالسكه و سر و كول بچه‌ها بالا می‌رود و به تعقيب زنان و مردم عادی می‌پردازد.

در همين راستا برخی هم با سودجویی از ديدگاه‌های روانشناختی بر همسان‌سازی و سازگاری موش‌های تهران با محيط اجتماعی تأكيد می‌ورزند. چون ديگر موش‌های تهرانی از كسی نمی‌هراسند و با پيرامون خويش سازگار شده‌اند به گونه‌ای كه هنجارهای رفتاری گربه نيز به فراموشی سپرده می‌شود و آن‌ها ضمن سازگاری با محيط پيرامون، دوستی و صميميت روزافزونی را با موش‌های شهری به نمايش می‌گذارند.

از سویی ديگر گفته می‌شود كه طعمه‌گذاری شهرداری هم هرچند در نخستين مراحل خود با موفقيت به انجام می‌رسد اما موش‌ها پس از آشنایی با طعمه بی‌تفاوت از كنار آن می‌گذرند و حتا از خوردن طعمه‌ی شناخته شده پرهيز می‌نمايند. در اين فرآيند كلنی‌های موش هم با آموزه‌های‌ جديدتری آشنا می‌گردند و تجربه‌های خويش را از محيط نا امن به هم انتقال می‌دهند.

همچنين طيفی از شهروندان و اقشار فرودست جامعه كه چه بسا در خيابان‌ها می‌زيند و حتا سرپناهی ‌برای خود ندارند، از غذاهای دور ريخته شده در مخازن و فان‌های معابر جهت رفع گرسنگی بهره می‌گيرند. اما بر كسی پوشيده نيست كه در اين مخازن سوراخ‌هایی جهت شست و شو تعبيه شده كه موش‌ها به راحتی از آن‌ها داخل مخزن می‌شوند و از غذای دور ريخته شده می‌خورند. در نتيجه بی‌خانمان‌های شهری كه قوت و غذای روزمره‌ی خود را از فان‌ها بيرون می‌كشند، جدا از آلودگی‌های عمومی در معرض بيماری‌ها و آلودگی های ديگری هم قرار دارند كه چه‌ بسا ويژگی‌های آن را می‌توان برآمده از كاركرد موش دانست.

ضمن آنكه گفته می‌شود گونه‌های جديدی از موش را در شهر تهران يافته‌اند كه پيش از اين هيچ نمونه‌ای از آن‌ها را مشاهده ننموده‌اند. انگار شهر تهران تمامی امكانات خود را به كار گرفته باشد تا محيط مساعدی برای تكثير و باز پروری موش نموده شود. در چنين محيطی‌ موش‌ها نه فقط در فضایی مساعد برای توليد مثل، بيش از پيش تكثير می‌شوند بل‌كه در تكثير و توليد مثل خويش همچنان می‌بالند و به بازپروری خود ادامه می‌دهند.

اما با اين همه به نظر نمی‌رسد كه هيچ نهاد و اداره‌ای حاضر باشد تا مسئوليت حضور ناخواسته‌ی ‌كلنی‌های موش را در معابر عمومی شهر پذيرا باشد. آنان دوست دارند چشمان خود را به آنچه كه در پيرامونشان اتفاق می‌افتد ببندند و به جای پاسخ‌گویی و برنامه‌ريزی درست در خصوص رفع مشكل سكوت اختيار نمايند. چون می‌پندارند كه سكوت خواهد توانست از وسعت حساسيت‌زایی مشكل، در ذهن شهروندان بكاهد.

از سویی آسيب‌زایی موش مشكل و معضلی نخواهد بود كه بتوان چشمان خود را به آن بست. ولی متأسفانه سكوت و عدم حساسيت كارشناسان و كارگزارن مراكز بهداشتی، به عوامل اجرایی شهرداری ياری می‌رساند تا ضمن استتار و ناديده انگاشتن مشكلات، همچنان به شهروندان و افكار عمومی گزارش‌هایی غير واقعی از كاركرد خود ارايه نمايند تا به ظاهر قداست كاری و حرفه‌ای‌شان جهت تبليغ سياسی تضمين گردد. چيزی كه برای شهروندان تهرانی چندان خوش‌آيند نمی‌تواند باشد.

اما مديران شهری اگر بخواهند می‌توانند در فراسوی اين شگردها و ترفندهای سياسی‌ از تجربه‌های علمی و مديريتی‌ ديگران بياموزند و آن را در سامان‌بخشی‌ و زدودن پلشتی‌ و پليدی از سيمای معابر شهر به كار بندند. همان چيزی كه به تمامی با خواست عمومی مردم نيز همخوانی دارد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد