logo





همگرایی نیروها، امکانات، دشواری ها

متن سخنان طرح شده در میز گرد همایش پنجم اتحاد جمهوریخواهان (اجا)

چهار شنبه ۳ آبان ۱۳۹۱ - ۲۴ اکتبر ۲۰۱۲

مهدی فتاپور



ائتلاف به مثابه ائتلاف نیروهای اجتماعی سیاسی

همگرایی و اتحاد نیروها در شرایط کنونی کشور که رابطه مستقیم نیروهای سیاسی و پایه اجتماعی آنان بدلیل شرایط حاکم بر کشور ممکن نیست با تصمیم و قرار داد کادرها و رهبران جریان‏ها بتنهایی عملی نیست. تصمیم کادرها و رهبران سیاسی پراهمیت است ولی اتحاد و همگرایی زمانی تحقق عملی مییابد که مورد پذیرش نیروی اجتماعی جریانهای سیاسی اجتماعی قرار گیرد و در غیر این صورت تنها در سطح یک قرارداد میان چند شخصیت یا تشکیلات سیاسی باقی میماند. برای روشن شدن مطلب چند مثال میزنم.

در سال 62 آقای مهدی سامع و چند تن از مسئولین سازمان چریک‏های فدایی خلق تصمیم گرفتند که با مجاهدین خلق متحد شده و به شورای ملی مقاومت بپیوندند. آنها قادر نشدند که بخش عمده فداییان را به پیوستن به شورای ملی مقاومت قانع کنند، بخصوص این مخالفت پس از استقرار رهبری مجاهدین در عراق و انقلاب ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین گسترده تر شد. برخلاف سالهای قبل از انقلاب که فدائیان و مجاهدین در همه عرصه های مبارزه در کنار یکدیگر بودند، در این دوره تصمیم آنان به وحدت فداییان و مجاهدین منجر نشد و تنها در سطح همکاری تعدادی از کادرهای فداییان با مجاهدین محدود ماند و حتی به تضعیف رابطه نیروهای فدایی که به شورای ملی مقاومت پیوسته بودند با سایر فداییان منجر شد

یا برای مثال آقای رضا پهلوی و تعدادی از شخصیت های سیاسی هوادار رژیم پادشاهی نیروهای چپ را به اتحاد فرا میخوانند ولی اگر شما به اطاقهای پالتاکی یا سایت‏ها یا مجامع هوادار این نظام مراجعه کنید با تندترین برخوردها و حتی دشنام به نیروهای چپ در اکثر این مجامع مواجه میشوید. در شرایط غلبه چنین دوری روانی، اتحاد بین این دو نیروی اجتماعی عملی نیست و حتی اگر مورد تایید تعدادی از کادرهای سیاسی قرار گیرد، به عمل اجتماعی گسترش نمی‏یابد. لازمه اتحاد در وحله اول تغییر این روانشناسی و پذیرش یکدیگر است.

بر این مبنا من تلاش میکنم در طرحهایی که ارائه میدهم تنها به ذهنیت کادرهای مسئول جریانات محدود نشده و عمل و روانشناسی نیروهای اجتماعی را مورد توجه قرار دهم.

هماهنگی نیروها، طرح مجرد

برای ورود به بحث من ابتدا یک طرح مجرد از رابطه نیروهای اجتماعی از دید اجا ارائه میدهم . در این طرح نیروها بر اساس نزدیکی و دوری از اجا تقسیم بندی شده اند طبیعی است که مثلا اگر همین طرح از موضع نیروهای هوادار رژیم پادشاهی یا مجاهدین ترسیم شود تقسیم بندی نیروها بگونه دیگری خواهد بود و هر یک از آنها نیروها را برمبنای نزدیکی و دوری از خود ترسیم خواهد کرد.

مدل مزبور یک مدل مجرد است که بر اساس عمده ترین گرایش نیروها ترسیم شده. طبیعی است که همواره نیروهای بینابینی وجود دارند و همچنین در کنار گرایش‏های اصلی چپ، ملی و .. گرایشهای دیگری وجود دارند که پرداختن به همه آنها طرح را پیچیده میکد و در این طرح برای ساده کردن مدل چنین نیروهایی در نظر گرفته نشده. و همچنین جریانهایی که اخیرا شکل گرفته و هنوز موقعیت با ثبات خود را ترسیم نکرده‏اند مثل سازمان دهندگان کنفرانس های استکهلم و بروکسل در نظر گرفته نشده اند



در چارچوب این مدل مجرد، جنبش سبز ظرف اصلی ائتلافهای سیاسی برای نیروهایی است که خود را جزئی از این جنش میدانند. این جنبش که چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهور شکل گرفت، از دیدگاه اجا صحنه اصلی مبارزه برای تحولات دمکراتیک در ایران بود. این جنبش هنوز زنده است و یکی از عناصر اصلی در تحولات آینده کشور ما خواهد بود. نیروی اجتماعی جمهوریخواهان یکی از نیروهای متشکله این جنبش بود و درعمل اجتماعی در کنار دیگر نیروهایی که عناصر شکل دهنده آن بودند قرار گرفت. همراهی مابین نیروهای شرکت کننده در جنبش سبز صرف نظر از موضع فعالان و شخصیت های سیاسی در عمل اجتماعی تحقق یافت

در این طرح جنبش سبز بعنوان ظرفی که همگرایی همه نیروهای متشکل کننده خود را طلب میکند و تحقق می بخشد در نظر گرفته شده. این جنبش میتواند در آینده تعییر شکل داده و در ترکیب نیروهای شکل دهنده آن تغییراتی بوجود آید. ممکنست شعارهای جدیدی را فراراه خود قرار دهد ویا جنبش های دیگری از دل آن زاده شوند. طبیعتا نزدیکی و دوری نیروها در آن شرایط از چنین تغییراتی تاثیر خواهد پذیرفت

من در این طرح طیف وسیع نیروهای شرکت کننده در جنبش سبز را بدو گروه بندی تقسیم کردم. نیروهایی که در درون حکومت حضور داشتند و میکوشند پایه‏های خود را در قدرت سیاسی از دست ندهند. نیروهایی که هدف آنان اصلاحات دمکراتیک در سیستم موجود است و در این طرح اصلاح طلبان نامگذاری شده‏اند و نیروهایی که بیرون از حکومت بوده واز برخی از آنان مثل نیروهای چپ سالهاست امکان فعالیت متشکل در داخل کشور سلب شده. نیروهایی که تحولاتی بنیادین در ساختار حقیقی و حقوقی کشور را برای حل بحران و پیشرفت کشور ضرور میدانند. در این طرح از آنان بعنوان جمهوریخواهان نامبرده شده. این نیروها از نظر تاریخی طیفی از نیروهای چپ، ملیون، دمکرات‏های مذهبی (در وجه عمده ملی مذهبی) و فعالان قومی، ملی و جریان‏های ضد تبعیض مثل همگرایی زنان را در بر می‏گیرد.

تاریخ و موقعیت متفاوت این دونیرو در مواضع و حساسیت‏های آنان منعکس شده و نزدیکی و دوری‏های متفاوتی را موجب میشود. طبیعی است کسانی که امکان دارند و می‏کوشند در حکومت سهیم و از این طریق بر روندهای آتی تاثیر گذار باشند حساسیت هایی متفاوت با کسانی که امکان فعالیت قانونی در کشور از آنان سلب شده، داشته باشند. تاریخ و موقعیت متفاوت، روانشناسی و مواضعی گوناگون را موجب میشود. مثلا آقای موسوی بدلایل اعتقادی و یا به دلایل سیاسی میتواند از سالهای دهه شصت بعنوان دوران طلایی امام نام برد ولی برای جمهوریخواهان، این دوران، سالهای سیاه کشتار و سرکوب و تصفیه و جنگ و بستن دانشگاهها و .. را تداعی میکند. با توجه به تاریخ، روانشناسی، مواضع و همچنین موقعیت و در نتیجه حساسیت های متفاوت، شکل دهی یک ائتلاف عمومی نیروهای جنبش سبز بی توجه به زیر مجموعه‏هایش نه عملی است نه مثبت. تلاش برای نزدیکی، همگرایی و ائتلاف جمهوریخواهان در همکاری و همراهی با همه نیروهای جنبش سبز میتواند در تقویت جنبش عمومی کشور تاثیر گذار باشد

در کنار نیروهای ذکر شده جریان‏های سیاسی در سالهای اخیر حضور دارند که خود را به جنبش سبز متعلق نمی دانند. مجاهدین (به جز مدت کوتاهی در ابتدای شکل گیری جنبش سبز)، افراطیون قومی و برخی جریانهای چپ (مثل حزب کمونیست کارگری) این جنبش را در خدمت تداوم حاکمیت اسلامی دانسته و علیه آن موضع گیری کرده اند. بخشی از هواداران رژیم پادشاهی منجمله خود آقای رضا پهلوی و بخصوص حزب مشروطه ایران در زمان حیات آقای همایون در ابتدا از این جنبش حمایت نموده و با آن برخورد مثبت داشتند ولی هیچ یک از جریانهای اصلی هوادار رژیم پادشاهی خود را یکی از نیروهای شرکت کننده در این جنبش معرفی نمیکنند. طبیعتا این مواضع متفاوت در قبال مهمترین جنبش کشور در دوره اخیر نتیجه و نشانه اختلاف نظرهای سیاسی و استراتژیک این نیروها با شرکت کنندگان در این جبنش است که امکان ائتلاف سیاسی این دو را با یکدیگر ناممکن میکند. سیاست ما باید گفتگو، دیالوگ با هدف تلاش برای تقویت همسویی ها و نقاط مشترک و یا حداقل بوجود آمدن مناسبات غیر خصمانه مابین نیروهای سیاسی گوناگون باشد و از دیالوگ با همه نیروهای مورد ذکر صرف نظر از سطح اختلافات استقبال کنیم.

در این طرح نیروهای پوزیسیون و چگونگی برخورد با آنان مورد بحث قرار نگرفته که باید جداگانه به آن پرداخت

2 همکاری های موضعی مطالباتی

در بخش قبل امکانات همکاری و ائتلاف سیاسی نیروها مورد بحث قرار گرفت ولی چنین ائتلاف‏ها و هماهنگی‏هایی تنها رابطه نیروهای ساسی اجتماعی نیست. رابطه نیروها در مبارزه برای




خواست‏های مشخص و یا خواست های مطالباتی الزاما از چارچوب‏های رابطه سیاسی مابین نیروها تبعیت نمی‏کند. مثلا برای دفاع از زندانیان سیاسی وحدت در خط مشی سیاسی ضرور نیست و نیروهایی که سیاست های متفاوت و حتی متضادی را تعقیب میکنند منطقا باید قادر باشند در این رابطه همسو حرکت کنند یا در تشکل هایی که منحصرا چنین وظیفه‏ای را در برابر خود قرار داده‏اند متشکل شوند. همگامی در پیشبرد پروژه های موضعی یا مطالباتی معین میتواند ظرفی باشد که در کنار دیالوگ امکان نزدیکی نیروها و یا حداقل فضای غیر خصمانه مابین نیروهای سیاسی را ممکن سازد.

هماهنگی و ائتلاف، مشکلات مشخص

مواضع و موقعیت نیروهای سیاسی و بطور مشخص جمهوریخواه درعمل از مدل مجرد ارائه شده تبعیت نمیکند. در طرح ارائه شده بر اساس عمده ترین گرایشها، جمهوریخواهان و اصلاح طلبان به عنوان دو مجموعه از جنبش سبز ترسیم شدند ولی در واقعیت هم همه نیروهای جمهوریخواه و هم همه اصلاح طلبان خود را به این جنبش متعلق نمیدانند.

در دو سال اخیر بخشی از اصلاح طلبان یا بدلیل فشارهای امنیتی و یا بدلائل نظری سیاسی کوشیدند بین خود و جنبش سبز فاصله ترسیم کنند ولی در صف جمهوریخواهان این گوناگونی مواضع آشکارتر بوده و از همان ابتدای شکل گیری این جنبش محسوس بود. نیروهایی مثل اجا، ملی مذهبی ها، ادوار تحکیم وحدت خود را جزیی از این جنبش میدانستند ولی مثلا جریانهای چپ در این زمینه موضع واحدی نداشتند. اکثریت بعنوان یک نیروی این جنبش و بخشی از سازمانها و گروه های چپ بعنوان منتقد و یا مخالف این جنبش عمل نمودند. در صفوف ملیون و نیروهایی از قبیل جمهوریخواهان لاییک دمکرات نیز چنین مواضع متفاوتی وجود داشت. تلقی متفاوت نسبت به جنبش سبز انعکاس تمایزات جدی در سمت‏گیری‏های سیاسی استراتژیک این نیروهاست. شکل گیری ائتلاف وسیع مجموعه جمهوریخواهان با مشکل چنین تمایزات سیاسی مواجه است. لازمه تاثیر گذاری بر روندهای سیاسی اتخاذ موضع و ارائه پیشنهاد در قبال مهمترین مسائلی است که کشور با آن مواجه است و این امر در شرایط وجود تفاوت نظرهای جدی بخشا عملی است. در عمل ائتلافی که همه جمهوریخواهان را در بر گیرد میتواند در تقویت ایده جمهوریخواهی، سکولاریسم و دمکراسی تاثیر گذار باشد. میتواند در مبارزه با نفی حقوق بشر در ایران و تقابل با خطر جنگ و حمله نظامی به ایران عمل کند ولی در اتخاذ موضع مشخص در برخورد با پیجیدگیهای سیاسی کشور با دشواری مواجه خواهد شد و در حد محدود عملکرد خواهد داشت.



علاوه بر مشکلاتی که به مواضع سیاسی نیروها باز میگردد مشکل دیگر در شکل دهی یک ائتلاف گسترده جمهوریخواهی موقعیت متفاوت نیروهاست. فعالان ملی مذهبی هر چند بسیاری از آنها تحت تعقیبند ولی اکثر فعالین آن در ایران زندگی میکنند و در این رابطه موقعیتی متفاوت با سازمانهایی دارند که فعالان آنها امکان حضور در کشور را ندارند. برای چنین نیرویی طبیعتا ائتلاف با نیروهایی که در هم شکستن سیستم حاکم را آماج امروز فعالیت خود میدانند با دشواری مواجه است. برای سازمانی مانند اجا که در سالهای اخیر مواضع سیاسی نزدیکی با ملی مذهبی ها داشته ائتلاف سیاسی که آنها در آن شرکت نداشته باشند نمیتواند منعکس کننده ائتلاف جمهوریخواهی و تمامی سیاست این سازمان باشد. در جریان انتخابات ریاست جمهور دور گذشته ائتلافی در ایران شکل گرفت که خود را مطالبه محور نام نهاد. نیروهای شکل دهنده این ائتلاف فعالان ملی مذهبی، جنبش مسلمانان مبارز، نهضت آزادی، بخشی از جبهه ملی، جمعیت هایی مثل همگرایی زنان و در خارج از کشور اجا و اکثریت بودند. این مجموعه در جریان انتخابات وپس از شکل گیری جنبش سبز مواضع سیاسی نزدیک به یکدیگر داشتند. مقایسه ترکیب متفاوت این ائتلاف و ائتلاف وسیع جمهوریخواهان دشواریهای کنونی را بهتر منعکس میکند.



علاوه بر مشکلات واقعی ذکر شده ناشی از مواضع سیاسی و یا موقعیت های متفاوت، عرصه مبارزه برای خواستهای مشخص متاسفانه نه تنها بعنوان چتری فرای تمایزات سیاسی و گروهی عمل نمیکند بلکه چنین مبارزاتی هنوز نیز در عمل از مواضع سیاسی نظری تبعیت کرده و قانونمندی‏های ائتلاف های حزبی در این عرصه نیز عمل میکند. با آنکه بخش عمده فعالان و جریانهای سیاسی نظرا پذیرفته اند که چنین مبارزاتی باید از تنگنای مواضع سیاسی و تاثیرپذیری از جریانهای سیاسی خلاص شود. هر چند در سالهای اخیر گامهای مثبتی در این راستا برداشته شده (نظیر همکاری چند ده سازمان دمکراتیک حقوق بشری در اروپا، آمریکا) ولی در عمل هنوز شکل گیری تشکل های گسترده موضوعی مطالباتی نیازمند گامهای جدیدی است. مشکل امروز بر خلاف دهه‏های گذشته تنها به دیدگاه‏های هژمونیک طلبی این یا آن گرایش یا حزب سیاسی محدود نیست بلکه در بسیاری از موارد خود فعالان مسئول در چنین تشکل ها و مبارزاتی به قانونمندی‏های مبارزه در این عرصه بی‏توجهند



امکانات امروز

امروز نه تنها شکل دهی یک ائتلاف وسیع ملی برای پیشبرد تحولات دمکراتیک بدلیل اختلاف‏های سیاسی عملی نیست بلکه حتی ائتلاف مجموعه جمهوریخواهان بنا به آنچه گفته شد با دشواری مواجه است. کسانی که صحبت از ائتلاف و اتحاد مجموعه نیروها می‏کنند در عمل تنها توانسته‏اند بخشی از نیروهای نزدیک بخود را متشکل کرده و یک تشکل جدید به مجموعه سازمانها و نهادهای کنونی بیفزایند. مگر میتوان کسانی را که سیاست درهم شکاندن سیستم موجود با بهره‏گیری از کمک خارجی را پیش میبرند با کسانی که پیشبرد اصلاحات را سیاست خود میدانند در کنار یکدیگر در یک سازمان متحد کرد. حذف هر کدام از این گرایشها و یا گرایش‏های دیگری که با هردو سیاست تمایز دارند، بمعنای حذف بخشی از نیروهای سیاسی کشور و اتحاد ناشی از آن یک ائتلاف ملی و فراگیر نیست. طرح چنین شعارهایی در بهترین حالت یک تبلیغ سیاسی و نمایشی از وحدت طلبی است و در بدترین حالت گرایش و گروه خود را نماینده کل مردم دانستن و این نشانه دوری از دمکراسی است.

با توجه به دشواریهای ذکر شده تلاش برای اتحادی که بتواند به همه مشکلات پاسخ داده، وسیعترین نیروها را متشکل کرده، مرز روشنی با دیگران ترسیم کند و توان برخورد فعال با تحولات سیاسی کشور داشته باشد مستقیما عملی نیست. به نظر من برای دست یابی به چنین هدفی درست آنست که جریانهایی مانند اجا در چند سطح از روابط همزمان و موازی با هم فعالیت کنند. سمت گیری‏ها و فعالیت‏هایی که ناقض یکدیگر نیست و پیگیری موازی همه آنها به نظر من ضرور است. هماهنگی و ائتلاف نیروها از دل مجموعه این اقدامات میتواند شکل گیرد.

1 - تلاش برای هماهنگی و همکاری مجموعه نیروهای شرکت کننده در جنبش سبز، چه در اشکال همکاریهای گسترده ویا روابط دو یا چند جانبه.

2 – یافتن راه هایی برای همکاری و هماهنگی طیف وسیع جمهوریخواهان سکولار دمکرات. چنین مجموعه نیرویی میتواند در جهت تقویت ایده سکولاریسم و دمکراسی و موضع گیری های سیاسی عام عملکرد داشته باشد

3 – پی گیری نزدیکی و فعالیت مشترک با نیروهایی که تحت عنوان مطالبه محور در جریان انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفتند. چنین مجموعه ای میتواند با موضع گیری و ارائه راه حل های مشترک در قبال مهمترین مسائل سیاسی کشور نقش موثری در تحولات سیاسی آینده ایفا کند

4 – پیگیری تلاش در راستای هدف بینانی شکل دهی اتحاد جمهوریخواهان در وحدت با تشکل هایی که مواضع و سمت گیریهای مشابه اجا دارند. چنین تلاشی با ماهیت وجودی اجا گره خورده و نباید تحت الشعاع دیگر اقدامات قرار گیرد.

5 همکاریهای دو یا چند جانبه با جریانهای سیاسی مشخص برای پیشبرد پروژه‏های مشترک

6 پیگیری دیالوگ با همه نیروهای سیاسی کشور. غلبه بر موانعی که اختلافات سیاسی نظری را به مانعی در گفتگو و دیالوگ با هدف تقویت نزدیکی‏ها و بوجود آوردن فضای مناسبات غیرخصمانه متکی بر رقابت سیاسی مبدل میسازد

6 مشارکت فعال در مبارزه برای تحقق خواسته های موضوعی یا مطالباتی. مبارزه نظری فعال با ایده‏هایی که چنین فعالیت هایی را ضمیمه‏ای از فعالیت های سیاسی میدانند و میکوشند تشکل ‏های پیشبرنده چنین فعالیت هایی را در راستای سمت گیری سیاسی مشخصی سوق دهند

آنچه گفته شد تلاشی بود برای بررسی امکانات و دشواریهای واقعی هماهنگی و ائتلاف نیروها. در این بحث من بدشواریهای ناشی از دیدگاه‏های تنگ نظرانه ویا عوامل تاریخی نپرداختم. در این رابطه در ادامه بحث و در پاسخگویی به سوالات صحبت خواهیم کرد

ادامه دارد

مهدی فتاپور
20.10.2012
fatapour@gmx.de

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد