logo





رابطه علىّ ميان اپوزيسيون و "ترس" حكومت

به نخبه سياسى ميهنم فرخ نگهدار

پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۱ - ۱۸ اکتبر ۲۰۱۲

نیکروز اولاداعظمی

nikrouz-owladazami-s.jpg
سخن شما در پنجمين همايش اتحاد جمهوريخواهان ايران مبنى بر "تا ترس جمهورى اسلامى از نيروهاى اپوزيسيون بريزد" را به تحليل برده و مستدل مى سازم. از شما از قبل پوزش مى خواهم اگر به وفادارى از روش نقد جهت روشنگرى "به مصلحت" سخن نمى گويم. و يا بر حسب نگرانى از برچسب خوردن ها و كنايه ها ى رايج "تقيه" نمى كنم كه هر دو اين واژه ها به دليل آميختگى بر فرهنگ ما، روح و روان و جسم پيكره اى همچون ايران را به مرز تباهى كشاند و حقيقتاً آشكار و آگاه از آلوده گى هاى آنها مى گريزم. اين هم ناگفته نماند كه شما خوب مى دانيد من تنها كسى بودم كه در يك نوشته موجز از انگيزه نامه شما به آقاى خامنه اى پشتيبانى نمودم و بر پيشانى ام داغ بر چسب، فرد در دسته سينه زنان امام حسين، خورد. بدون اينكه براى اينگونه هزل گویان و مطایبه گران که از سر بلاهت و ناچارى ایز می کنند،كمترين ارزشى قائل شوم همزمان آنچه را قابل گفتن باشد با عبور از بى اصالتى"تقيه" و پرده درى كردن بر "اسرار پشت پرده"، بر زبان مى آورم. يادآورى اين نكته بدين سبب بود تا مبادا تحليل و يا نقد سخن شما در همايش از سوى من تلقى به نافى حمايت من از نامه شما به خامنه اى گردد كه تأکیدأ بدان استدلال پایبندم.

در خصوص سخن شما " تا ترس جمهورى اسلامى از نيروهاى اپوزيسيون بريزد" حاوى نگرش و رويكردى است كه نمى توان در آغاز روند پويايى ديالوگ در نزد ما ايرانيان، آنرا نسنجيد و بر آن ارزشگذارى نكرد كه پويايى ديالوگ همين سنجيدن و درجه ارزشگذارى هاى آن است.

در سخن شما اپوزيسيون جايگاه و منزلتى دارد كه همين خود مرز بندى با پوزيسيون است. اگر اين مرزبندى را در يك قالب رقابتى در نظر گيرم در اين صورت "ترس" بطور طبيعى بر هر دو طرف، از نظر من مشهود است زیرا هیچ رقابتی بدون "ترس" طرفین از مغلوب شدن وجود نخواهد داشت. البته اين نوع "ترس" در نظام های سياسى متفاوت نظير نظام استبدادى و مدرنيته تفاوت هايى دارد، امكان بروز خشونت در نوع اول بر نوع دوم آن مى چربد.

موجودیت اپوزيسيون كه شما هم آن را برسميت مى شناسيد، فى نفسه غلبه "ترس" بر پوزيسيون يعنى حكومت است، يك نمونه اين "ترس" را در جريان جنبش سبز كه شما نيز بدان مودت و ميمنت داريد، از سوى حكومت مشاهده كرديم كه همين چند روز پيش آيت الله خامنه اى به تكرار از آن بعنوان "فتنه" ياد كرد. بى ترديد ابقاء و ارتقاء جنبش سبز در پيگيرى مطالبات مدرن، اگر حوادث ناگوار و غيرمترقبه اى براى كشورمان وقوع نيابد، واژه "فتنه" از زبان و دهان خامنه اى حذف خواهد شد و "ترس" او منجر به تمكين خواست ملت مى شود.

براى تدقيق اين بحث و استدلال بر آن نمونه اى از رقابت ميان دين و سكولاريسم در اروپاى پس از تفتيش عقايد و نوزايى و روشنگرى، حائز اهميت است. تن دادن دين و حاكميت كليسا به رفرم نتيجه تعميم و گسترده شدن سكولاريسم فكر و پيدايش علم جديد بوده كه سكولاريسم فكر و ارزشهاى دينى را به رقابت در يك قالب اعتدالى كشاند. سكولاريسم در اين رقابت به عرصه اى كشيده شد كه خرافات و جزم در آن شيوع يافته بود اما به بركت آن اين عرصه فتح شد و سكولاريسم انديشه بر ستيغ جاودانه كوه نشست. اين روند همانگونه كه بيان داشتم از دل يك رقابت تداوم يافت كه بى رقابت "ترس" ى وجود نخواهد داشت.

نخبه سياسى ميهنم فرخ نگهدار، از منظر شما و من به يقيين مى توان دو بلوك سياسى خشونت طلب و غير خشونت طلب را در جامعه كنونى ايران بر شمرد. خشونت طلبانى كه مى خواهند حكومت را با سرنيزهايشان سرنگون سازند، و مخالفان اپوزيسيونى كه مى خواهند از طريق مبارزه متمدنانه زنان ايرانى در راه برابرى حقوق اجتماعى و سياسى نظیر كمپين يك ميليون امضاء، از طريق مبارزات سنديكاليستى- مدنى كارگران و زحمتكشان، از طريق پيگيرى طبقه متوسط جامعه در راستاى استقرار دموكراسى، و از طريق مبارزه جوانان ايران در راه ايجاد تضمين هاى لازم براى آينده زندگى خود، حكومت را به تمكين از آنها وادارند و تمكين جمهورى اسلامى بدانها يعنى تهى شدن جمهورى اسلامى از مضمون خود و نوع ديگرى از حكومت مدارى، "ترس" حكومت از اين مطالبات كه من آنها را در حيطه رفتارى اپوزيسيون برداشت مى كنم امرى طبيعى است، مجموع اينها مى شوند اپوزيسيون كه در واقع این جايگزينى است بر مضمون حكومت دینی.

آرى "ترس" حكومت از خشونت طلبان نيست كه بر آنها چيره است، "ترس"حكومت از اپوزيسيونى است كه بر روشهاى مدنى بيان مطالبات پيگير و تأكيد مى ورزند. اپوزيسيون ايرانى اگر مطالبات مدرن همچون جدايى دين از دولت و حكومت سكولار را پيگير نباشد ديگر اپوزيسيون نخواهد بود.

براى ريختن "ترس" سران حكومت اسلامى يك راه وجود دارد؛ پر واضع است كه "ترس" منجر به رفتار خشونت آميز از سوى حكومت مى شود براى محو خشونت حكومتى بايست به نيرومندى جامعه مدنى اهتمام ورزيد و مطالبات را به پشتوانه اين نيروى مدنى به حكومت تحميل نمود، حكومت تا وقتى دست بالا را نسبت به جنبش داشته باشد، فى نفسه بر آن خشونت مى ورزد، تنها بواسطه مدنيت جامعه مى توان حكومت را به عرصه اى كشاند كه در آن به رقابت تن در دهد اما هنوز "ترس" در اين رقابت منتفى نمى شود در حاليكه خود اين "ترس" در كنترل جامعه مدنى، مهار شده و در نتيجه خشونت را نيز مهار مى كند.

نتيجه: آن اپوزيسيونى كه از درون مطالبات واقعى مردم كه بعضاً آنها را بر شمردم، سربرافرازد و بدان وصل شود گرچه "ترس" حكومت را بر مى انگيزاند اما همانگونه كه بيان داشتم اين "ترس" در كنترل جامعه مدنى، خشونت را مهار مى كند. چنين روندى در ونزوالا در حال محقق شدن است و "ترس" حكومت و تن دادن هوگو چاوز به عنصرى از انتخابات آزاد، این "ترس" نسبتاً مهار شده است. بنابراين وجود اپوزيسيون يعنى "ترس" حكومت و اين دو نسبت به هم علّى يعنى علت و معلول اند.

نيكروز اولاد اعظمى
niki_olad@hotmail.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد