زمانی که تظاهرات صد هزار نفری و حتی میلیونی در تهران در سالهای ۱۳۵۷ برگزار میشد و شعار حکومت اسلامی سر داده میشد، هیچکس فکر نمیکرد که پس از سه دهه به جای اینکه مسجدها پر از جوان شوند، جوانان پس از ۳۰ سال به جای قبول معیارهای اسلامی، گام هایی در راه ارتباط آزاد جنسی و یا انقلاب سکس بردارند.
اگر چه به گفته سران حکومت اسلامی جوانان هر روز از نورمهای آنها دورتر و با معیارهای خوب و بد آنها فاصله زیادی دارند و خیلی از مسئولین سابق معتقد هستند که حکومت نتوانسته است معیارها و نورمهای خود را با زور اسلحه و سرکوب به جوانان القاء کند، جوانان، زنان و مردان ایران در حال شروع یک حرکت هستند که جهان غرب و اروپای آزاد در سالهای ۱۹۶۵ به نام انقلاب سکس آغاز و تا سالهای ۱۹۷۵ پس از فراز و نشیبهای فراوان، توانستند بهصورت علمی و اصولی از آن عبور نمایند در حال حاضر این حرکت گذار با شیوه دیگری در ایران در حال شکلگیری است.
در دنیای غرب آن زمان هم کلیسا و هم جامعه یک نورم جدید را پذیرفت تا هم جوانان و هم جامعه را برای جلوگیری از شیوع بیمارهای مقاربتی، روحی و روانی بیمه نماید. اما این حرکت چند سالی است که در ایران آغاز شده است که هم حکومت و هم مددکاران اجتماعی و فعالان مدنی در این رابطه سکوت کردهاند.
این حرکت اگر چه از نظر حکومت جمهوری اسلامی ایران و باورهای مذهبی خیلی از مردم ایران، یک انحراف اجتماعی است، اما با توجه به تجربیات بشری در جهان یک حرکت اجتماعی است که در ایران پس از ۴۳ سال شروع شده است.
در هلند، کشوری که در هر روستای کوچک آن حداقل یک کلیسا وجود دارد، در سالهای ۱۹۶۵ برخلاف خواسته کلیسا که رابطه جنسی قبل از ازدواج را تقبیح میکردند، مردم هلند در روابط جنسی خود به یک تجدیدنظر بزرگ دست زده بودند. آنها در آن زمان با شروع روابط آزاد جنسی به عنوان یک تحول بزرگ اجتماعی که کلیسا مخالف آن بود، دست پنجه نرم کردند.
اکثر روزنامهها و جامعهشناسان آن دوران، سالهای ۶۵ تا ۷۵ را شروع دوران انقلاب سکس در هلند نامیدهاند. اگر چه دین مسیحیت مخالف این حرکت بود، ولی مردم با یک حرکت اصولی قدم به قدم در راستای این حرکت اجتماعی خود به پیش رفتند.
شکی نیست که در آن زمان این حرکت، ناهنجاریهای را هم با خود به جامعه تحمیل کرده بود. از بین بردن یکی از نورمهایی که جامعه مذهبی آن را قبول داشت، باعث ایجاد شوک در میان خانوادههای مذهبی و غیرمذهبی شد. این شوک باعث شد تا حرکتی به وجود بیاید تا طرفداران ارتباط آزاد جنسی قبل از ازدواج و مخالفان آن با هم به بحث جدی بپردازند.
در این میان دومین مشکل آن دوران، تزلزل روابط خانوادگی بود. زیرا خیلی از افراد متأهل نیز وارد گود ارتباط آزاد جنسی شده بودند زیرا آنها خود را قربانیان شرایط گذشته میدانستند. به خاطر اینکه از قافله عقب نمانند خیلی از آنها به روابط جنسی خارج از تأهل خود دست زدند. این خود مشکلات طرفداران آزادی سکس و یا انقلاب سکس را مشکلتر میکرد.
یکی دیگر از مشکلات به خاطر نبود اطلاعات کافی و سازمانهای غیردولتی و دولتی که خدمات خود را به آسانی در اختیار جوانان قرار دهد با توجه به رابطه غیر بهداشتی و بدون کاندوم شیوع بیماریهای مقاربتی را زیاد و این خود نیز مشکل بزرگی در راه این حرکت اجتماعی بودند.
روشنفکران و فعالان مدنی در آن زمان جدای از حکومت با تلاش شبانهروزی خود و با ایجاد نهادهای مستقل، خانوادهها و جوانان را آگاه نمودند و آنها توانستند گام به گام این انفجار را کانالیزه کنند و در نهایت وضعیت به حالتی که اکنون در هلند حاکم است، برسانند.
اگرچه انقلاب سکس در هلند در انفجار اولیه خود مرزی را نمیشناخت و باعث گسترش بیمارهای مقاربتی بود و در اکثر مواقع ارتباط جنسی زیاد با افراد مختلف، اعتراضی به کلیسا بود؛ ولی در نهایت راه اصولی خود را پیدا کرد و جامعه هلند و در نهایت کلیسای معتدل هلند هم نورم جدید را پذیرفت.
تعداد زیادی کلینک برای افرادی که دچار ابهام بیماری مقاربتی بودند توسط دولت باز شد تا افراد بدون اینکه نام و مشخصات خود را بدهند و یا حتی نفر سومی این اطلاعت را دریافت کند، به آنجا مراجعه کنند.
سازمانهای غیر انتفاعی مختلف بیشتری در رابطه با آگاه کردن جوانان در این رابطه و شیوه اصولی استفاده از لذت جنسی و سکس و استفاده از کاندوم توسط مردم درست شدند. در تلویزیونهای سراسری در ساعات مختلف به پول دولت، تبلیغ استفاده از کاندوم کرده و میکنند.
اگرچه بیش از چهار دهه از آن زمان میگذرد، حال مشکل جامعه هلند دیگر رابطهی جنسی آزاد نیست، بلکه گروههای مافیایی است که با استفاده از جوانان پسر خوشتیپ و پرداخت پول به آنها تلاش میکنند تا با ارتباط با دختران جوان و ایجاد رابطه جنسی و رابطه عشقی دروغین در نهایت آنها را در دام روسپیگری بیندازند. البته این خود بحث دیگری است که در اینجا نمیتوان به آن پرداخت.
با این مقدمه بر میگردیم به ایران اسلامی خودمان. جامعه ما دچار یک انقلاب اجتماعی شده است بیش از شصت در صد جمعیت ایران جوانان زیر ۲۵ سال را تشکیل میدهند که قرار بود ارتش ۶۰ میلیونی را درست کنند. اگر نظری به آمار و ارقامی که حکومت در رابطه با آمار طلاق و بالا رفتن سن ازدواج در بین دختران و پسران میدهد، بیندازیم، متوجه این زلزله جدید که نورمهای جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشته است، میشویم.
در ضمن جستوجو در بخش آمار جستوجوگر غولپیکر «گوگل» ضمن استخراج اطلاعات ذیقیمتی برای محققین این امکان را بهوجود میآورد تا ما با واقعیتهای جامعه خود بیشتر آگاه باشیم.
یک ایرانی که در سوئد و شهر استکهلم زندگی میکند با استفاده از جستوجوگر گوگل واژه فارسی «سکس» را در نقاط مختلفی از ایران مورد بررسی قرار داده است. شاید باورکردنی نباشد که شهر تهران حتی در میان ۱۰ شهر اول نیز قرار ندارد.
در میان تمامی شهرهای سراسر ایران، اهالی شهر ایلام! بیشترین جستوجو را بهدنبال واژه «سکس» داشتهاند. حال باید جامعهشناسان به بحث و بررسی در مورد آن بپردازند. رتبههای دوم تا دهم مردم شهرهای ایران، بهترتیب متعلق است به شهرهای اردبیل، قزوین، بابل، زنجان، یزد، اراک، قم، کرمان و کرمانشاه. به این نکته توجه کنید که تهران، حتی در میان ده رتبه اول نیز قرار ندارد. آمار گوگل به خوبی نشاندهنده آن است که جویندگان سکس روی اینترنت اغلب در شهرهای کوچک و با محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی وجود دارند.
این تئوری حتی در مورد کشور آزادی مانند سوئد نیز صدق میکند زیرا استکهلم نیز با وجود اینکه بزرگترین شهر و پایتخت سوئد است، مانند تهران در میان رتبه اول تا دهم در میان جویندگان واژه «سکس» قرار ندارد.
این آمار گوگل رسیدن لرزههای انقلاب سکس را به دورترین و محرومترین شهرها و روستاهای کشور میرساند. زیرا در شهرهای بزرگ به خاطر آزادی و محدویتهای کمتر فرهنگی و خانوادگی دیگر جوانان و مردم کمتر نیاز به گوگل در این رابطه دارند.
در یکی دیگر از مطالعات انجامشده در یکی از دانشگاههای علوم پزشکی غرب کشور، نتایج بسیار تأملبرانگیزی در مورد شیوع اختلالات جنسی به دست آمده است. در کاری تحقیقی که توسط پروانه عبدالمالکی و در حوزه جامعهشناسی انجام شده و نتایج آن در سومین کنگره سلامت خانواده ارائه شد، مشخص شد که بیست و چهار درصد از زنان و شانزده درصد مردان مورد مطالعه، تجربه ارتباط با همجنس را داشتهاند. همچنین از بین این افراد، بیست و شش درصد از زنان و هفتاد و سه درصد از مردان، تجربه خودارضایی داشتهاند.
علاوه بر این در این تحقیق مشخص شد که ۸.۴۰ درصد از افرادی که خودارضایی میکنند و ۱۶.۴درصد از افرادی که ارتباط با همجنس داشتهاند و ۸۶.۱۸ درصد از افرادی که ارتباط نامشروع با جنس مخالف دارند، همچنین ۷۶.۵۵ درصد از افرادی که فیلمهای غیر اخلاقی میبینند، دارای خانوادههای مذهبی هستند.
با توجه به این آمار علمی دانشگاهی در غرب کشور میتوان چنین نتیجهای گرفت که آزادی روابط جنسی تا پشت در خانوادههای مذهبی هم رفته است و دیگر این مسأله فقط مختص به خانوادههای غیر مذهبی و یا کمتر مذهبی نیست.
در جامعه بسته ایران که حاکمان در طول سه ده تلاش نمودهاند که آن را از جهان متمدن جدا کنند، تا مدینه فاضله اسلامی مورد نظر خود را پیاده نمایند؛ با ورود اینترنت، تلفن همراه، جوانان و مردم ایران تلاش میکنند حتی به صورت ظاهری هم شده، خود را به جهان متمدن نزدیک نمایند.
وقتی ارتباط آزاد جنسی دو جنس مخالف بهای زیادی دارد، جوانان و مردم ایران راهی را انتخاب میکنند که کمترین بها را بپردازند و آن هم ارتباط با هم جنس خود است چون دیگر مورد بازخواست نیروهای انتظامی قرار نمیگیرند.
به نظر من، تحقیق خانم عبدالمالکی و تحقیق دیگر بهنام «قیام پرشور» نوشته پردیس مهدوی که به صورت کتابی درباره انقلاب جنسی در ایران به تازگی از سوی انتشارات دانشگاه استنفورد منتشر شده، به خوبی نشانی از یک حرکت اجتماعی در ایران به نام انقلاب سکس است.
خانم مهدوی مینویسد: «شاید در هیچ جای دنیا به اندازه ایران امروز، میهمانی و رابطه جنسی وجود نداشته باشد. این در حالی است که در این کشور، نوشیدن مشروب و رقصیدن میتواند به دستگیری از سوی پلیس امنیت اخلاقی و مجازات ۷۰ ضربه شلاق منجر شود. برقراری رابطه جنسی خارج از رابطه زن و شوهری نیز، فرجام بسیار سختتری یعنی بیش از ۸۴ ضربه شلاق و حتی اعدام در ملاء عام را به دنبال دارد. اما با وجود چنین مجازاتهای سختی در ایران یک انقلاب جنسی رخ داده است.»
خانم مهدوی ادامه میدهد: «جوانان ایرانی مدام در حال به خطر انداختن امنیت فردیشان برای دیدن دوستان، قرار ملاقات با جنس مخالف و در نهایت سکس هستند. در غیاب هرگونه شانس برای مباحثات سیاسی، جوانان این کشور به طور آشکاری در وقوع انقلابی که با استفاده از تنهایشان، بیانیههای سیاسی و اجتماعی صادر میکنند، سهیم شدهاند. در ایران امروز، سکس کارکرد دوگانه سمبل آزادی و اقدام شورشی سیاسی را به خود گرفته است.»
همانطور که در رساله دکترای خانم مهدوی هم آمده است، انقلاب سکس در ایران با شدت و بدون کمترین امکان برای کانالیزه کردن آن همانند اروپا سالهای ۱۹۶۵ به پیش میرود. اما نه شرایط بیمارهای مقاربتی امروز همانند آن زمان است و نه جهان در شرایط سالهای ۱۹۶۵ است.
امروزه در دنیا غول بیماری ایدز قسمتی از کره خاکی را در قعر خود فرو برده است و حکومت اسلامی هم نه تنها به شکستهای غیراصولی خود اعتراف میکند، بلکه دست تمام روزنامهنگاران و سازمانهای غیرانتفاعی از جمله دو برادر کرد کرمانشاهی که برای مبارزه با ایدز در ایران فعالیت میکردند ـ به جای تشکر از کار آنها ـ دستگیر و روانه زندان کرده است.
به نظر خیلی از مسئولین جمهوری اسلامی، صحبت کردن در رابطه با بیماریهای مقاربتی در جامعه، تبلیغ سکس است و ما در این روزها دیدیم که به جای تشکر از برادران علایی، آنها را به نه سال زندان محکوم کردند. نوشتن و تحقیق کردن در رابطه با بیماریهای مقاربتی در رسانهها به هر شیوهای خط قرمز اعلام نشده حاکمیت است و اگر کسی آن را رعایت نکند، روزنامه آن بسته و نویسنده آن به نام فعالیت علیه امنیت نظام و براندازی نرم راهی زندان میشوند.
در ارتباطی که با چند نفر از مسئولین بیماریهای مقاربتی در استانهای مختلف ایران داشتم، آنها نگرانی خود را در رابطه با گسترش زیاد بیماریهای مقاربتی به خصوص ایدز، سوزاک و سفلیس و... در جامعه اعلام نمودند.
آنها گفتند که هیچکدام از مسئولین مبازه با بیماریهای مقاربتی حق ندارند که در این رابطه با روزنامهها و رسانههای داخل و خارج مصاحبه و یا اطلاعرسانی نمایند و حتی آماری درست در اختیار مردم قرار دهند.
آنها در این رابطه گفتند که در شهرهای کوچک و حتی روستا به خاطر اینکه جوانان آنها برای کارگری به بنادر میروند و در آنجا با زنانی روسپی خارجی که عامل انتقال ایدز هستند بدون استفاده از کاندوم رابطه برقرار میکنند؛ پس از آلودگی به بیماری ایدز این بیماری را با خود به روستاها و شهرهای کوچک انتقال میدهند و در این رابطه رشد بیماری ایدز در شهرها و روستاهای کوچک در حال گسترش است.
حال که این نگرانیها وجود دارد. ما چه وظیفهای داریم
انقلاب سکس، یک واقعیت است که چه ما موافق و یا مخالف آن باشیم، به پیش میرود اما یک واقعیت در اینجا مهم است و آن این است که جوانان و مردم ما نیاید از آن برای مخالفت با حکومت جمهوری اسلامی به عنوان سمبل آزادی و اقدام شورشی استفاده کنند.
بلکه با استفاده از یک روش اصولی سعی کنند با استفاده از تجربیات اروپا، این بحران اجتماعی را با کمترین بها به منزل مقصود خود برسانند و روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی باید از اروپاییان سالهای ۶۰ و ۷۰ یاد بگیرند و تلاش کنند که مردم ما و جوانان ما، حداقل آموزشها را در مدارس بیاموزند و اگر حکومت این کار را نمیکند خود خانوادهها به فرزندان خود آگاهی دهند. ایران نباید در آینده همانند آفریقای جنوبی و سایر کشورها دچار اپیدمی ایدز شود.
وظیفه ما مددکاران اجتماعی در این شرایط چیست؟
آگاه کردن بیشتر مردم و شیوههای جلوگیری از شیوع بیماری و در نهایت حمایت و کمک به کسانی که به احتمال زیاد در این دوران گذار به آنها صدمات روحی و روانی وارد میشود و یا کمک به کسانی که آلوده به بیماری ایدز شدند.
اگر کاری در جهت آگاهی مردم انجام ندهیم، امکان آن وجود ندارد که در آینده ما هم همانند خیلی از کشورهای آفریقایی و آسیایی دچار مشکل اپیدمی ایدز شویم.
وظیفه دولت و مراکز بیمه اجتماعی در این رابطه چیست؟
به نظر من ما باید هر چه زودتر کار خود را شروع کنیم. چون شواهد نشان میدهد ارتباط آزاد جنسی در ایران شروع شده است. اگرچه حکومت همانند کپک سر خود را زیر برف کرده است. وظیفه ما جلوگیری از بهای سنگین این حرکت در جامعه جوان ایران است.
باید تلاش کنم با استفاده از امکاناتی که داریم، جوانان در جامعه را از عواقب بعضی از مسایل ارتباط آزاد جنسی آگاه کنم. در مرحله بعدی باید تلاش کنیم این حرکت را نه به عنوان شورش بلکه به عنوان حق انسانی افراد جا بیندازیم و در نهایت تلاش ما در جهت برخورد اصولی با همدیگر در ارتباطات جنسی باشد.
اگر افرادی که با هم سکس دارند به این نتیجه برسند که ارتباط آنها باید بر اساس خواست دو طرف و بر اساس اصولی انسانی باشد خود اولین گام مثبت در این جهت است. اگر ارتباطات جنسی خلاف این باشد؛ ما دچار مشکل دیگری خواهیم بود و آن هم اضافه شدن تعداد زیادی بیماران روانی که بر اثر عمل خلاف تعدادی انساننمای زورگو بر تعداد دیگر تحمیل شده است.
رعایت حریم شخصی افراد و احترام به نه و یا بلی افراد برای ارتباط در روابط جنسی، خیلی مهم است. و مهمتر از آن کمک کنیم اگر کسی در این آشفته بازار آلوده شده است، معالجه و تحت درمان قرار بگیرد و کاری نکنیم که آنها برای اینکه یک دیگری آنها را یا از روی نادانی و یا آگاهانه بیمار کرده است در جهت تقاص به انتشار و گسترش بیماری تلاش نماید.
متأسفانه در چند سال گذشته در دنیا خیلی از این نوع افراد وجود داشته که یکی از آنها یک ایرانی بود که در کشورهای مختلف بدون استفاده از کاندوم و یا کاندومی که قبلاً آن را سوراخ کرده بود مردان و زنان زیادی را به ویروس ایدز مبتلا کرده بود. خوشبختانه این فرد در نهایت در ایران دستگیر شد.
در این شکی نیست که در این آشفته بازار ایران و عدم حمایت دولت و قانون از افراد ی که نیاز به لذت جنسی و سکس دارند خیلی از افراد، بهخصوص دختران و زنانی که در خانواده های فقیر و مذهبی زندگی میکنند در این مرحله گذار قربانی میشوند.
کمک به این افراد کاری بسیار مشکل است. تنها متخصصین اجتماعی با راهاندازی کانونهای مددکاری اجتماعی مستقل میتواند به این افراد کمک کنند. و در نهایت افرادی باید به قانون نانوشته انسانی که ارتباط جنسی در هر شرایط باید با رضایت کامل طرفین صورت گیرد رعایت کامل نمایند و کسانی که این قانون انسانی را قبول ندارند، از روابط خود حذف نماید.
در ضمن همه دختران، پسران، مردان و زنان باید این اصل را بپذیرند که رابطه جنسی بدون کاندوم باعث آلودگی و بیماری میشود. این اولین حرکت در این رابطه است. در هلند در مرکزی که جوانان بیسرپرست و یا آنانی که با خانواده مشکل دارند، زندگی میکنند به آنها کاندم مجانی داده میشود و پدر و مادران به فرزندان خود میآموزند که بدون کاندوم رابطه جنسی نداشته باشند حتی اگر صد درصد مطمئن باشند.
حتی خیلی از سازمانهای بیمه درمانی به جوانان کاندوم مجانی میدهند و یا در هر جای عمومی محلی برای خرید کاندوم وجود دارد و حتی در ساعتهای مختلف با پول دولت تبلیغهای تلویزونی برای استفاده از کاندوم پخش میشود.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد