ایستادهام در باد
نگاهبان سکوت و ترس
سرشار از تنهایی و اضطراب
بیزار از ولولههای ناخواسته
و دستههای آواز.
اما میدانم ، خوب میدانم
که در سالی بد ، در روزی چند بد تر
پرواز ناگزیر زاغانی بیتاب
خواب سنگین مزرعه را پریشان خواهند
و دیگر هیچ کس،
حتی ارباب هم،
بر من عاشق نیست
میدانم!
***
شعر و نقاشی : علی آلنگ