logo





صـــدای مــردم

شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲

کاوه بنائی

kave-banai.jpg
موارد زیر را در میهن, هر کس مرتکب شود , سر از زندان در می آورد .

اهانت به رهبری و رئیس جمهور/ تبلیغ علیه نظام / محاربه / اختلال در امنیت عمومی / تشویش اذهان عمومی / اجتماع و تبانی به قصد ضربه زدن به امنیت ملَی / نشر اکاذیب و پیروی از آئین بهائیت / عضویت در جمعیت مبارزه علیه تبعیض تحصیلی / عضویت در گروه اینترنتی ایران پراکسی / کمک به زلزله زدگان آذر بایجان شرقی و....این ده فرمان , بسیاری را ازنعمت بر خورداری از آزادی درزندان بزرگ تری به نام میهن محروم کرده است. اینک متهمین این منشور دهگانه در حبس بسر می برند. به کنترل در آوردن آنچه به نظر حکومت جرم محسوب می شود, با درجات گوناگون, قفل زندانها را می چرخاند و جابجائی ها ئی را صورت می دهد. با وصف این تهدید ها و فشارها , دستگیری ها پایانی ندارد.

زندان با قانون خود زندگی می کند. زندانیان در پیوند با هم , تحت شرایط دشوارگذراندن حکم هایشان از فعالیت صنفی و سیاسی دست بر نمی دارند. حکومت تلاش می کند تا ریشه را بخشکاند , اما این زندانیان بذرهائی را درمسیر راهشان یافته اند که بسیار سریع رشد نموده ,با نموّ شان , گرده افشانی هائی که صورت می دهند , صدای شان , صدای زندانیان سیاسی , اغلب فضاهای عمومی را به تسخیر خود در آورده و شنیده می شوند.

زندان تاثیرش را در مجازات از دست داده است. اینک زندانیان هستند که با مقاومت خود قدرت را تنبیه می کنند.

با اینکه رهبران سبزها مدت هاست در بازداشت خانگی بسر می برند و همه مجراهای گفتگوی آنها را مسدود کرده اند( سکوت شکل متین سخن گفتن است. هایدگر) اما رفتار مدنی و اتوریته معنوی شان از دهان زنان و مردانی به گوش می رسد که نزدیک به ششصد روز است از تماس با آنها دور مانده اند. به محض سبز شدن حرکتی , مجددا تهدید ها و بازداشت ها ئی را حکومت صورت می دهد.این "بازداشت خانگی "هم نتوانست آنچنان موثرواقع شود. گرچه خیابانها را آنها به اشغال خود درآورده اند اما , صدای تنفس اعتراض حس می شود.این عدم کامیا بی شان در خفه کردن کامل حرکت های مدنی مردم ,لانه درعملکرد قدرت دارد و با هر واکنشی که انجام می گیرد,مقاومت نیروی در صحنه , اَشکال متنوع حضورش را نشان دهد.

در کنار رفتار آرام و مسالمت آمیز بخشی از مردم , به , نفی دیکتاتور و گروه مسلط همراه ایشان, مردمی دیگر با دیدگانی نا آرام , مضطرب و خشمناک به هرم قدرت چشم دوخته اند. این بخش از مردم حرف شان از مسیر منشور دهگانه عبور کرده و بسیار زیرک شده اند و نمی خواهند مانند گذشته بر شانه هایشان از پستان ماه شیر بنوشند. حکومت هم , همۀ واهمه اش از میدان آمدن این نیروست. همه تلاش رژیم در امنیتی ــ نظامی کردن فضای عمومی هشدار به این نیرو می باشد.

این موضوع فقط قدرت را سرآسیمه و خواب شان را آشفته نکرده است. همه ی آن نیرو هائی که در طول این 34 سال , از گرده ی این مردم نجیب و قانع , سواری گرفتند وبا چپاول ثروت ملّی , منویات پلیدشان را پیش بردند, اینک بهم نگاه می کنند و چاره می طلبند.

وحشت از بروز ناآرامی هاو شورش هائی که زنگ هایش با اعتراضات , اعتصابات , باحضور مادی , مقابل ساختمان های اداری قدرت , از مجلس تا سایر مکان ها , با فریاد شان که , سیلی بر صورت قدرت می زنند , شنیده می شود. این مردم که با پای خود از محل کارشان , از خانه هایشان , خود را به مقابل قدرت می رسانند و رو, در, رو , حرف هایشان را با خشم فرو خفته بیان می دارند , نشان از عزمی است که , بی کفایتی دولت مردان را اثبات می کنند.

قدرت , سالها با روشی استبدادی , ظرفیت این قسم از مردم و اعتراض هایشان که , به میدان , حتی با دست خالی بیایند را می داند. در طول سه سال گذشته در شورش های وقوع یافته در کشور های عربی ( بهار عربی), دریافته اند که درستیز با این نیرو , بحرانهائی آفریده می شود که , قادر به کنترل آن نیستند و در سایه خشونتی که چتر خود را می گستراند , دست های آشکار و پنهان قدرت های متجاوز بیشترین بهره را خواهند برد. در این رابطه نه از تاک نشان خواهد ماند نه از تاک نشان ! آنها هوشیار شده اند , به سراغ هم پالگی های دیروز خود رفته اند و "پنجره ی مصلحت" را باز کرده اند تا بلکه بتوانند با چانه زنی و تقسیم غنائم که حاصل چپاول سی سا له است ," لبۀ تیغ" را کُند کنند و مجددا فضائی بیافرینند و در مسیر دلخواه , قطار را با واگن اضافه و سر نشینان جدید به حرکت در آورند.

تکیه بر مواردی از ایجاد فضای وفاق ملی که طرفداران عبور مسالمت آمیز با پیش شرط هائی از , رفع حصر از رهبران سبزها , آزادی زندانیان سیاسی , آزادی فعالیت تشکل ها , آزادی احزاب و سازمانهای سیاسی , آزادی مطبوعات و....که همه ی این موارد را اگر تامین شود(در خوشبینانه ترین حالت که دیکتاتور از خود سلب اختیاری داوطلبانه کند!) که ,در جای خود بسیار دمکراتیک و انسانی است . در سایه انتخاباتی آزاد که , شکل می گیرد, دولتی روی کار آیدهم قادر نیست بر کوه عظیم خرابی هائی که محصول ندانم کاری های دولت های پیشین است فائق آید.

چون مشارکت حداکثری مردم در انتخاب راه تامین شده است , توان تحمل مردم بیش از امروز خواهد بود و حاضرند ریاضتِ دراز مد تی را بر جسم وجان خود بپذیرند, تا حکومتی ستمگر و دولتی با سارق های مسلح که بر رأ س کارند را تحمل کنند. آیا این امکان پذیر است!؟

این ترفند و معامله با حیات مردمی که برای تهیۀ یک وعده غذای شان در مانده اند , آرزوی دور از دسترس و رومانتیک است. , لاجرم باید تن به خواسته های عاجلی بدهند که نبض آن را فقر , گرانی , بیکاری به طپش در آورده است. آنها فکر می کنند با گشودن فضائی نسبی و دعوت از همسنگران دیروز که به پشت جبهه ی قدرت منتقل شدند پلی جهت عبور از بحران مهیا کنند, اما غافل از اینکه دوران "بازسازی" نظام فروریخته , صدای زنگ کاروان , " سرداری" را نمی طلبد .
کاوه بنائی ــ رم

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد