کوله پشتی ها، رها شده بر خاک.
آب در قمقمه ها می جوشد
و میدان تله های انفجاری
خود را
در آتشزنه هایش درمی یابد.
. . . .
دریغا انسان
که از زندگی، مردن می آموزد.
. . . .
خبرنگار جنگی
میوه های جنون را مزه می کند.
ما در خبرها لهیده می شویم
و به سهم آیندگان
از میوه های سمی امروز می اندیشیم.
آه، زمان های از دست رفته !
آه، غمنامه های مکرر !
. . . .
شگفتا مرگ
که از انسان، زیستن می آموزد.
. . . .
کوله پشتی ها، رها شده در خون.
روز، له له زنان
خود را به زمین می کوبد
و مرگ
شمارش مین های باقیمانده را پی می گیرد.
مرداد ۱۳۹۱ . . . . .
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد