logo





تنها باران است

پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۲ فوريه ۲۰۰۹

مهناز هدایتی

mahnaz-hedayati-s.jpg
واسطه ایست میان من و باران
پنجره ای که مجسمه ی بهت زده ی اندوه را می ماند
و ذهن من که پرنده ای در آن اسیر است

صد بار پرنده را راندم پر نزد
ترسی ست میان پرنده و پنجره

و باران که لرزه بر اسارت پرنده می اندازد
واسارتش از پنجره ی بسته است

صد بار پنجره را لرزاندم گشوده نشد
ترس دارد از پرنده ی ذهن من
که به تنهایی اش نمی اندیشد

مشت بر پنجره می کوبم
شیشه ی لعنتی
که زندانبان من و پرنده ی ذهن من است می شکند
وتنها باران است که به پیشوازم می آید
به زیر چتر اشک هایش
ذهن مرا به آن سوی ابرها می برد


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

مرحبا
عماد از عراق
2009-02-13 10:32:57
تشکر قشنگ بود

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد