logo





ای اهلِ بهار!

چهار شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۱ - ۰۴ ژوييه ۲۰۱۲

رضا بی شتاب

reza-bishetab.jpg
عاشقان را جز دلِ اِسپیدِ همچون برف نیست
غیر ازین گر باید وُ باشد بدان جز حرف نیست
دانه ی بی عشق را در شوره زار افشانده ای
بال بالی گر زنی بی حاصل ست وُ ژرف نیست

تا الفبایِ لطیفِ آدمی آموختن
راه وُ بی راهِ فراوان ست وُ باید تاختن
سوختن باید چو خورشیدی وُ جان روشن کُنی
خانه ی دل را برای دوست باید ساختن

عشق اینجایی زمینی چون سپیده آشنا
نه خیال انگیز در ذهنی وُ در وهمی رها
آشنای تن چون خونی در رگِ جان ها به جوش
عشق جاری در حواس وُ نیست از هستی جدا

آسمان در سینه ی انسان سرای رازها
این سرا باید مصفا سازی از آوازها
عشق می بخشد به انسان بال وُ پرهایی قشنگ
تا جهان را در نوردد در دلِ پروازها

عشق چون آید گریزد خواب وُ دل ها بی قرار
چون پرنده خوش بخواند بر تنِ هر شاخسار
پادشاه وُ شهریارِ آدمی عشق ست عشق
چشمِ دل را باز بگشایید ای اهلِ بهار

2012 / 7/ 4
http://rezabishetab.blogfa.com‍


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

درود بر شما و سپاس
رضا بی شتاب
2012-07-05 13:28:35
از یاددآوری شما بسیار سپاسگزارم
من فراموش کرده بودم
قطعن همینطور است و نامِ مولانای بزرگ نوشته خواهد شد و یادآوریِ شما به جا است

تذکر
محمد بینش (م ــ زیبا روز)
2012-07-04 18:44:36
سلام بر شما .یک یاد آوری کوتاه ، عیار شعرتان را بیشتر می کند .آیا بهتر نیست مصراع نخست را این طور بنویسید :
عاشقان را "جز دل ِ اسپید همچون برف نیست "و سپس توضیخ دهید که این عبارت از مولاناست
دفتر صوفی سواد و حرف نیست
جز دل اسپید همچون برف نیست

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد