logo





تداول نقد و نقادی در مناسبات، خروج از منقاد مطلقیت است

دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۴ مه ۲۰۱۲

نیکروز اولاداعظمی

nikrouz-owladazami-s.jpg
از منظر روشنگرى، تدوين و ساخته شدن مفاهيم به واسطه نقد روشمند ميسر مى شود، بدين ترتيب كه، پس از کنکاش و وارسیِ آن چیزِ موضوعیت یافته روش نقد آغاز می شود، و آنگاه صحت و سقم آن در يك سطح ارزشى جهت تدوين مفهوم، معلوم و بدان فرم خاص خود را می دهد. هر گاه مفاهيمِ معلوم و تدوين شده به اصول در قالب حقيقت جاودانه به صرافت افتد در واقع به نقدناپذيرى آن صحه گذاشته مى شود و به مسخ روش نقد مى انجامد. از سوى ديگر بدون حضور چيزهاى با اهميت (يعنى چيزهايى كه تدوين آنها در قالب مفهومی در يك تحول محسوس باشد)، نقدى وجود نخواهد داشت.

در فرهنگ ما ايرانيان هر موضوع که به شکل مفهوم تدوین شود، بدون تردید خود را در قالبی از مطلقيت باز مى يابد و به بستری و پایه ای برای تحول كه مجموعه اى از عنصر پيشرفت را در یک فرایند تحت پوشش قرار دهد، منجر نمی شود، اگر چه اين قالب ها متمايز از هم اند اما در يكسانى مطلقيت شان به هم مى رسند.

مجموع اين ويژگىِ مطلقيت و تدوين مفاهيم که به شكل ايدئولوژيك و در واقع به واسطه"تركيب" مفاهیم گوناگون موجودیت می یابند، بيان فرهنگ فکری ماست كه هر يك (از ایدئولوژیک ها)بر جاى خود آن جاى ديگر را نفى مى كنند و نه نقد فراگير به جهت رفع معايب، معایبی که مخل به روند باز تولید عنصر و عوامل پيشرفت است. بر چنين قالب هايى از مطلقيت است كه رهبران بلامنازع و يا ايدئولوژى هايى ظهورمى كنند كه هيچ نقدى را بر خود روا نمی دانند.

بكار بردن روش نقد بر مفاهيم و پديدارها از توان نيروى سكولار انديشيدن و صاحب انديشه بودن خارج از تأثيرپذيرى عوامل و عالم غير محسوس، مقدسات و اصول جاودانه كه اينها مخرب بر زندگى اجتماعىِ عرفىِ انسان است، سرچشمه مى گيرد. بدين ترتيب ترحم، مصلحت سياسى و دروغ نیز بر روند روش نقد كابردى ندارند زيرا عمل نقد به قوه تعقل و تعمق به موضوعات وابسته است و اين قوا متمركز به شفاف سازى موضوعات است.

در اينجا می توان به دو نوع رويكردِ روشِ نقدِكاملاً متمايز از هم كه از سوى آقايان محمد رضا نيكفر و ناصر اعتمادى در رابطه با تز "امتناع تفكر در فرهنگ دينى" آرامش دوستدار صورت گرفته اشاره کرد تا از آن به استنتاج نسبى از نحوه روش نقد و هدف آن دست يافت. اين دو نوع رويكردِ روشِ نقد بر تز "امتناع تفكر در فرهنگ دين" يكى محافظه كارانه و ديگرى منصفانه جلوه كرد. محمد رضا نيكفر در برخورد با اين تز سخن از "امتناع تفكر" و باز خوانی آن به همین شکل ناقص ميكند و نه "امتناع تفكر در فرهنگ دينى" يعنى با حذفِ "در فرهنگ دينى" عملاً تز را تهى و مسخ مى كند و آنگاه با برخورد به نيمى از اين تز در واقع تفكر صاحب اين تز را به مسلخ مى برد، و بدينسان القاء به خواننده و جوينده را با بيهوده جلوه دادن تز به عرش اعلا مى رساند در حاليكه اگر اين تز تهى و مسخ مى بود پس چه اهميت به بررسى آن در تدوینی که تخالف تدوین اصل تز می باشد؟ از آنجائيكه اولين و مهمترين نشانه ی هدف نقد شفاف سازيست، آقاى نیکفر به طریق ممیزی با بیهوده جلوه دادن تز، از عهده اين كار يعنى شفاف سازى بر نيامد.

روشنگرىِ نقاد يعنى شفاف سازى و گام نهادن در شفاف سازى يعنى داراى اهميت بودن موضوع، اين اهميت را مى توان از سوى نوشته ى آقاى ناصر اعتمادى تحت عنوان «چيرگى بر "دينخويى"» به وضوع مشاهده كرد و بر خلاف روش محافظه كارانه ی آقاى نيكفر، روش راديكال و منصفانه نقد كه همان شفاف سازى است را به روشنى دريافت، آقاى اعتمادى به اصل تز اهميت مى دهد و بدان مى پردازد و ضمن نقد آن مى نويسد: "با اين همه، يك چيز غير قابل انكار است: امتناع تفكر..... اثرى است ماندگار كه به تعبير كانت، "چرت جزم گرايانه ى" بسيارى را برهم خواهد زد." هدف نقد آقاى اعتمادى به تز مذكور شفاف سازيست و این یعنی اهمیت موضوع تز با قابلیت نقد سازنده كه اگر آن را بيهوده و بی اهمیت القاء می کرد، قطعأ همانند آقاى نيكفر کفن و دفنش کرده و برایش ختم می گرفت.

نمونه ديگرى از روش محافظه كارانه را مى توان از امتناع نخبگان سياسى در نقد مفهوم تدوين شده "معيارها و ارزشهاى اسلامى" بر نظام سياسى ايران ملاحظه نمود، اگر بتوان از مصلحت سياسى خيرخواهى را منتج کرد، در اين صورت كدام عمل خير خواهانه است، نقد مفاهيم براى شفاف سازى به جهت آگاهى از آن يا امتناع آن؟

نتيجتاً اينكه، هدفِ روشِ نقد به نوعى روش هرمنوتيكی است که تبينى را از اصل موضوع و يا مفهوم تدوين شده، ارائه مى كند، و اين با روش محافظه كارانه در هر دو شكلی که بیان شد یعنی، چه مسخ تز مفهومى تدوين شده آرامش دوستدار باشد و چه امتناع از نقد مفهومى باشد كه قرار است سكولار انديشيدن بر نظام سياسى را بر جايش انديشه "معيار اسلامى" بكارد، نسبتى ندارد و در هر دو حالت روش نقد به روش محافظه کارانه مبدل شده و با تخطئه اصل موضوع، رگه هایی از پیوستگی به منقاد مطلقیت را عیان می سازد.

نیکروز اولاد اعظمی
niki_olad@hotmail.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد