|
اعترافات جنگ :
یک) اعترافات جنگفروش دو) عترافات شهید سه و چهار) اعترافات مادر و کودک _____________________ دستِ دلالانِ جنگ از میهنم کوتاه من یک شاعرم یارانم پاره از ترکهی جنگ خانهام بردوش قلمم بر شانه برگههایم بر باد واژهام ناهنجار چشمهایم ابری و دلم آن یاغی که مرا این کرده من نیز دوست میداشتم که فرزندانم تنها در کتابهایِ تاریخ از جنگ بشنوند من نیز دوست میداشتم که با واژههایِ سیاهپوش دلِ خرابِ مادری را نوازش ندهم من یک شاعرم نیازی به شکنجه نیست من اعتراف میکنم که اسلحه میسازم من اعتراف میکنم که شعرهایم را در کارگاهی به کُنهِ سینهام تیز میکنم و در بُن و بیخ هرکدام زهر میریزم و خوانندگانم را به استفاده از آن تشویش میکنم رضا هیوا لانه 2012-01-21#02.00 نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|