گمانم نام « طالب » نيست در پيمان راهبردی
در آورده است کرزی ، نيمه شب ، تنبان راهبردی !
تو پنداری که امريکه به جنگ لشکر جن شد
که دشمن جمله « اوهام » است در ميدان راهبردی
کلوخی را که کرزی ماند ، اوباما ازان بگذشت
چو خاک تيره بيرنگ است ، آتشدان راهبردی!
مرا بيم است هر ساعت که تا سال دگر آيد
دوسد تير بلا در جان بادنجان راهبردی
بيا کرزی که بگريزيم با هم سوی « دوشنبه »
که قاچاقی سفر سخت است در پايان راهبردی
کنون هم حفظ جان با سد هزار سرباز دشوار است ،
چه بنشينی درون ارگ ، اين زندان راهبردی !
چنين تا آستين بر ميزنی بر غارت ملت
شوی يک روز، ميترسم ، بلا گردان راهبردی
نسخه مناسب چاپ
   
بازگشت به صفحه اول