logo





ارتباطات نمادین و تنش زدایی

پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۱ - ۰۵ آپريل ۲۰۱۲

رضا اسدی

reza-asadi-s.jpg
رشد هرفرد، گروه و جامعه در هنر ارتباطی آنها با دیگر جوامع نهفته است. و این هنر زمانی شکوفا میگردد که «میل»به ارتباط در زندگی فردی و اجتماعی نمادین گردد. تمایل و استفاده صحیح از زبان و فرهنگ ارتباطاتی به ترقی و تکامل سرعت میبخشد. بدین صورت هر فرد و گروه می آموزد که: «زمانی او برای دیگران ارزش و اهمیت خواهد داشت، که متقابلا برای هم نوعانش ارزش قایل شود».

ژاک لکان فیلسوف قرن بیستم بر اجتماعی شدن «میل و آرزو» در پیشبرد امر ارتباطات تاکید میکند. از نظر او تمایل به برقراری ارتباطات، در جهت پیشرفت و تکامل زندگی جمعی تاثیر بسزایی دارد. سعی بر ارتباطات مثبت و نمادین، انسان را از«من» به «ما» تغیر میدهدد.

برقراری ارتباط با دیگران بستگی به میزان شناخت، تجربه و آگاهی های هر فرد دارد. پس میتوان شایستگی های انسانی را برای رسیدن به اهداف نوین اجتماعی بکار گرفت. بالطبع رسیدن به اهداف متعالی نیاز به یکرنگی و یکدلی خواهد داشت.

یک ارتباط سالم تنها ارسال یک پیام از طرف فرستنده به گیرنده نیست، بلکه تبادل نظر و اندیشه با دیگران نیز در آن نهفته است. وقتی که فرهنگ گفتگو برقرار شود، میتواند برای طرفین معنی پیدا کند و عقیده ای به مراتب بهتر و با ارزشتر از درونش صادر شود.

بدون شک ارتباطات انسانی بر اساس و کارآیی «زبان» پایه گذاری شده اند. به این معنی که ما ابتدا باید هنر خودمان را در نحوه انتقال پیام نشان بدهیم تا بشود مفهومی سازنده و جلوبرنده از آن اخراج نمود.

دعوا و درگیری زمانی پیش خواهد آمد که طرف مقابل، لغت و جمله را بفهمد ولی مفهوم و منظور از بیان آنها برایش قابل درک نباشد.

به عنوان مثال بسیاری از اصطلاحات و ضرب المثل ها هستند که در زمان گفتگو مورد استفاده قرار میگیرند، در صورتی که فهمشان برای طرف مقابل مشکل و مسئله ساز است. برای نمونه میتوان از ضرب المثل«خَرِما از کره گی دم نداشت» را نام برد که میتواند برای شنونده سوء تفاهم ایجاد نماید، در صورتیکه منظور گوینده مثبت و درخواست او در پایان دادن به مجادله است. بدین ترتیب یک گفتگو میتواند تاثیرات واقع گرایانه ، مثبت و یا منفی داشته باشد.

میشود گفت که ارتباطات همیشه در بین انسانها برقرار است. اما مثبت و مفید بودن آن بستگی به سه اصل: کارآیی در کلام، معنا شناسی و واقع بینی دارد.

پس برقراری یک ارتباط مناسب، منحصر به نحوء بیان و چگونگی بکاربردن کلمات نیست، بلکه مستلزم کسب تجربیات و آگاهی های ارتباطاتی دیگری از جمله: احترام گذاشتن به دیگران، خوش برخورد بودن، تاثیرگذاری بر مقابل، مهربانی، کمک به هم نوع، معتقد به فرهنگ و گفتگو، و بکار گیری عکس العمل های منطقی و انسانی در مواجهه با هیجانات اجتماعی نیز هستند.

متاسفانه در کشور ما اشخاصی لجام حاکمیت را در دست دارند که اعمالشان نشان از بی بهره بودن در امر ارتباطات و نداشتن تجربه و تخصص در برقراری فرهنگ و گفتگو است. و گروهی نیز به نام مجاهدین خلق، خودشان را تنها جایگزین این حکومت میدانند در صورتیکه اعمالشان نشان از آن دارد که هرگزچنین شایستگی و لیاقتی را در کارنامه مبارزاتی خودشان به ثبت نرسانده اند.

سی و سه سال است که این حاکمیت با تنیدن تار عقیدتی بدور خود، یا ایرانیان را از سرزمینشان متواری نموده و یا مملکت را در انزوای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار داده است. و چنین سرنوشتی را نمیشود متصور شد مگر اینکه مشکل را در بی استعدادی آنها درجهت پیشبرد ارتباطات و فرهنگ گفتگو پیدا نمود. وقتی هنر ارتباطاتی مفقود شود جایش را به تنش گرایی خواهد داد. تنش گرایی موردی است که با خون حاکمان ایران و رهبران مجاهدین خلق عجین گردیده است.

یک نمونه بارز و روشن آن ستیزه جویی و به مبارزه طلبیدن جامعه جهانی در رابطه با استفاده از انرژی هسته ای است. غنی سازیی که بعد از سال ها درگیری به غیر از تباهی و گرانی مواد زندگی هیچ بهره ای برای مردم ایران به بار نیاورده است. و مجاهدین نیز سعی میکنند تا با جاسوسی و پخش اخبار کذب بر این تنش ها دامن بزنند.

نمونه دیگرش هم جنگ طلبی و شاخ وشانه کشیدن برای قدرت های بزرگ جهانی بمانند آمریکا و متهدانش میباشد که میرود تا جنگی را به پا کند که در واقع خواست حاکمین و نه مردم ایران و آمریکا است. و ثمره این یک دندگی ها تحریم هایی است که کمر مردم ایران را زیر فشار فقر و فساد روز افزون خم نموده است. تمامی این مسایل را میشود با کمک از فرمول های ارتباطات نمادین و استفاده از فرهنگ و گفتگوی منطقی حل و فصل نمود.

این حکومت میرود تا با تکیه به عقاید واپسگرایانه اش تمامی فرهنگ و سنت های نوین ما از قبیل نوروز و سیزده بدر و غیرو را به نابودی بکشد و غم و غصه را جانشین شادی ها نماید. به حدی در این رابطه پیشرفته است که خنده و شادی را برای کودکانمان در مهد کودک نیز ممنوع نموده و زنان را در ایزوله و انزوا قرار داده است. مگر ما چقدر عمر میکنیم که باید تاوان نا آگاهی و جاه طلبی چنین افرادی را پس بدهیم.

سازمان مجاهدین میتوانست با اتکاء به روش های منطقی و ارتباطات جامع با هموطنانش و سایر منتقدین رژیم به همان جایگزینی تبدیل شود که مدعی آن است، ولی با اتخاذ سیاست های بغایت غلط، هژمونی طلبی و تبدیل شدن به یک فرقه عقیدتی به چنان سرنوشت اسف باری دچار شده است که اکنون از دست مار و موش های عراق به سازمان ملل شکایت میبرد.

نتیجه سی سال گوشه گیری، منزوی نمودن اعضاء در یک قلعه، انزوای تشکیلاتی، مغز شویی و اتکاء به بیگانگان توانسته است این سازمان را به چنین سرنوشت نافرجامی گرفتار نماید.

علیرغم میل رهبران این فرقه عقیدتی، بسیاری از افراد و سازمان های مدافع حقوق بشر تحت سرپرستی نماینده دبیر کل سازمان ملل در عراق تلاش میکنند تا مکانی جهت پناهندگی برای اعضای این سازمان بیابند. انجام این کار هم مستلزم جابجایی آنها از کمپ اشرف به مکانی دیگر بنام لیبرتی می باشد که قبلا نیروهای نظامی آمریکا در آن مستقر بودند. با تمامی کارشکنی هایی که رهبران مجاهدین انجام داده اند، سازمان ملل تا کنون موفق به جابجایی ۱۲۰۰ تن از آنها شده است.

در آخرین خبر آمده است که نماینده سازمان ملل نگرانی خودش را در مورد این جماعت مجاهد اینطور توضیح داده است: «متاسفانه در نتیجه سی سال انزوا و زندگی دور از جامعه جهانی، توانسته اند از این انسان ها موجوداتی بسازند که به حق و حقوق انسانی خودشان اشراف ندارند و آشنا نمودشان نیز کار دشواری است. آنها نمیدانند که پناهندگی چیست و چه مفهومی دارد. قدرت انتخاب از آنها سلب گردیده و فقط آن چیزی را عمل میکنند که برایشان دیکته شود. اولین نیاز آنها تماس با جامعه جهانی و خانواده هایشان میباشد تا با انجام این نوع ارتباطات و گفتگوها، به حق و حقوق انسانی خودشان آشنا شوند».

حاکمیت در ایران و مدعی جایگزینی آن«مجاهدین خلق»تنش گرا،واپسگرا، بیگانه با اخلاق ارتباطات نمادین و از ناقضین ابتدایی ترین حقوق انسانی میباشند. بدین ترتیب آیا ما ایرانیان نباید به خودمان حق بدهیم که نگران امنیت خویش و نسل های بعدی در وطنمان باشیم؟

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد