logo





سرنوشت خلبان اسرائیلی، حق السکوت!

دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۷ - ۲۶ ژانويه ۲۰۰۹

پرویز داورپناه

davarpanah.jpg
"به این مرد نگاه کنید. آیا این مرد را می شناسید؟ رون آراد
آیا از سرنوشت او اطلاعی دارید. ارزش او ده میلیون دلار است. گذشته را فراموش کنید. آینده خود را تضمین کنید.
کاملا محرمانه...آیا از سرنوشت رون آراد اطلاعی دارید؟"

چند سال است اسرائیل، مبالغ هنگفتی به بهانه ی دادن آگهی یا پیام بازرگانی به رسانه های فارسی زبان خارج از کشور، بویژه تلویزیونهای سلطنت طلب در لوس آنجلس می پردازد تا دهها بار شبانه روز بین برنامه ها عکس خلبان اسرائیلی «رون آراد» را نشان دهند و متن بالا را تبلیغ کنند.

راستی رون آراد کیست و هدف اسرائیل از این کار چیست؟
روز بیست و سوم مهرماه سال ۱۳۶۵، ساعت سه بعدازظهر، چندین فروند هواپیمای جنگی اف –۴ که از پایگاه هوایی داخل خاک اسرائیل برخاسته بودند، برای بمباران مواضع نیروهای فلسطینی و لبنانی در منطقه « اشرفیه » در جنوب شرقی شهر « صیدا» و همین طور اردوگاه فلسطینی ها «المیه و میه»، وارد آسمان لبنان شدند.

با شدت گرفتن بمباران هواپیماهای اسرائیلی، ضدهوایی های متعلق به گروههای مبارز، به مقابله با این تهاجم هوایی که مانند جنگ اخیرغزه کشته و زخمی شدن زنان و کودکان را به همراه داشت، پرداختند و در آن میان جوانی فلسطینی که یک قبضه موشک ضدهوایی ( از نوعی که به دنبال حرارت هواپیما می رود ) بر دوش خویش داشت، پس از نشانه روی و شلیک به موقع، یکی از هواپیماهای فانتوم را هدف قرار داد.

پس از آنکه هواپیما مورد اصابت موشک قرار گرفت، دو سرنشین آن سراسیمه با انفجاری خفیف، از داخل هواپیما به بیرون پرتاب شدند. به دنبال سقوط هواپیما، خلبان و کمک خلبان به وسیله چتر نجات، در دو منطقه جدا گانه در داخل خاک لبنان فرود آمدند.

هلی کوپترهای جنگی اسرائیل که مشغول گشت در نزدیکی آنجا بودند، پس از اخذ دستور، به سرعت به محل فرود یکی از خلبانها شتافتند و توانستند او را قبل از اینکه به دست نیروهای مبارز بیفتد، سوار کرده و از مهلکه نجات دهند .

"رون آراد" ۲۸ ساله که در یک باغ فرود آمد، بر اثر شدت ضربه وارده، آرنج دست چپش شکست و دقایقی بعد نیروهای گروه "مقاومت مومنه" به رهبری "مصطفی دیرانی" منشعب از "سازمان امل"، که در یکی از روستاهای اطراف به نام " زغداریا " مستقر بودند، سررسیدند و زودتر از فلسطینی ها، او را به اسارت خود درآوردند و برحسب اتفاق، محلی که آراد در آنجا فرود آمده بود، خط تماس جنگ داخلی "امل" و سازمانهای فلسطینی بود.

چند سال بعد، در نیمه شب سوم خرداد ۱۳۷۳، مصطفی دیرانی در حالی که در جمع خانواده خود خفته بود، با صدای هلی کوپتر هایی که بر تپه ای نزدیک روستای " قصرنبا " در دره بقاع فرود آمده بودند، از خواب پرید ولی تا بخواهد اسلحه کمری را از زیر بالش خود بردارد، با عکس العمل کماندوهای "تیپ ویژه گولانی"، که وظیفه اصلی شان این گونه آدم ربایی ها بود، بر بالین خود رو به رو شد و در میان بهت و وحشت زن و فرزندانش، به داخل هلیکوپتر منتقل و از آنجا به پایگاهی نظامی برده شد.
پس از چند سال که از آدم ربایی های اسرائیل می گذشت ، سرانجام در خرداد ماه سال ۱۳۷۹دادگاهی نظامی، در میان حصاری از نیروهای امنیتی، برای رسیدگی به پرونده دیرانی تشکیل شد .

در این فاصله اخبار متناقضی از سرنوشت آراد منتشر می شد. خرداد ماه سال ۱۳۷۳ روزنامه «نداء الوطن» چاپ بیروت، بدون اشاره به زمان و مکانی خاص، نوشت: "رون آراد به هنگام فرار از محل بازداشت خود، از سوی نگهبانانش هدف شلیک قرار گرفته و کشته شده است." این روزنامه در ادامه نوشت: "آراد هنگامی که در اسارت عناصر منشعب از سازمان امل به رهبری مصطفی دیرانی بود، به قتل رسید."

دیرانی درباره وضعیت آراد در اولین ساعات اسارت، گفت: "اولین بار که او را دیدم، پس از سقوط هواپیمایش بود . چند ساعت بعد او به خانه من در بیروت منتقل شد. من به او لباس و غذا دادم و او با پسر من که در آن موقع دوساله بود، بازی کرد.

دیرانی همچنین تحویل خلبان اسرائیلی به عوامل ایران در بعلبک در مقابل ۳۰۰ هزار دلار را تکذیب کرد و درباره گم شدن آراد گفت: "ارتش اسرائیل به منطقه "میدون" در دره بقاع حمله کرد و دهها تن کشته و زخمی از مردم عادی برجای گذاشت؛ نگهبانان آراد که از نیروهای "امل" بودند، برای جویا شدن از احوال نزدیکانشان، او را ترک کردند و پس از بازگشت متوجه شدند که آراد در جایش نیست و دیگر او را نیافتند."
از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴، حزب الله که از جنگ رودررو با اشغالگران فارغ شده بود، همتش را صرف آزادی اسرای لبنانی دربند، رژیم اسرائیل و نیز آزادی مزارع شبعا کرد. در میان اسرای لبنانی نام دو نفر مشهور تر از بقیه بود: شیخ عبدالکریم عبید، امام جماعت جبشیت و مصطفی دیرانی رهبر «مقاومت مؤمنه». چنانکه ذکر شد، کماندوهای اسرائیلی، این دو نفر را یازده سال و هفت سال پیش از آن، از خانه هاشان در جنوب لبنان با هلی کوپتر ربوده بودند، اما حزب الله راهی برای آزادی آنها نداشت. این شد که رزمندگان مقاومت با انجام یک عملیات محدود در مزارع شبعا که هنوز در تصرف نظامیان اسرائیل بود سه سرباز اسرائیلی را اسیر کردند. کمی بعد یک تاجر اسرائیلی هم با ترفند حزب الله با پای خود به دام حزب الله آمد و اسیر شد واسرائیل با مبادله ی اجساد کشته شدگان و اسرا توافق کرد، و مصطفی دیرانی و شیخ عبدالکریم عبید آزاد شدند. اما اسرائیلی ها سه تن از افرادی که حزب الله نام آنان را در فهرستش ذکر کرده بود تحویل ندادند. این سه نفر سمیر قنطار، یحیی سکاف و نسیم نصر بودند. اسرائیل ادعا می کرد سمیر قنطار را به هیچ قیمتی جز با تبادل رون آراد، تحویل نخواهد داد. سید حسن نصرالله برای تأکید بر اهمیت آزادی سمیر قنطار، آزادی او را همردیف با عبدالکریم عبید و مصطفی دیرانی می دانست. اما هر چه بود سمیر قنطار و آن دو نفر دیگر در چنگ صهیونیست ها باقی ماندند. بار دیگر اسرائیل حزب الله را در منگنه گذاشته بود. حزب الله چاره ای جز اسیرگیری مجدد نداشت؛ عملیاتی که زمان آن اصلا مشخص نبود. حزب الله باید تا فرا رسیدن زمان مناسب صبر می کرد.
روزنامه اسرائیلی «معاریو» محورهای سندی را که حزب الله لبنان توسط میانجی های آلمانی به دولت و ارتش اسرائیل درباره سرنوشت رون آراد، خلبان اسرائیلی، داده، منتشرکرد.
بر اساس این سند، حزب الله مدعی است که رون آراد دیگر در قید حیات نیست و هنگام فرار از دست ربایندگان خود، ناپدید شد.
بر اساس این توافق، اسرائیل، اجساد دو سرباز خود را از حزب الله پس گرفت، و در برابر، سمیر قنطار، مشهورترین تروریست زندانی لبنانی، را آزاد کرد و نیز اجساد دهها نفراز چریک های حزب الله را که در نبرد ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ و نبردهای سال های قبل کشته شده بودند، به لبنان پس فرستاد.
سید حسن نصرالله در یک مصاحبه تلویزیونی با تلویزیون ان تی وی لبنان، گفت: اگر کسی "آراد" را در اختیار داشت سعی می کرد درعوض آزادی وی معامله ای با اسرائیل بکند.
نصرالله گفت:" آراد احتمالا به کوه ها و یا آب راه ها فرار کرده و یا اینکه مرده است و آثار وی از بین رفته اما دلیلی برای اثبات آن وجود ندارد"
وضعیت حقوقی اسرای جنگی در كنوانسیونهای مختلف در لاهه و ژنو به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است و مهمترین آنها كنوانسیون سوم ۱۹۴۹ ژنو مربوط به رفتار با اسرای جنگی است كه كشورهای اسلامی نیز بر آن صحه گذارده اند .
اسرای جنگی باید پس از پایان جنگ، براساس كنوانسیون سوم ژنو ۱۲ اوت ۱۹۴۹، بدون تأخیر به كشور خود بازگردانده شوند.

در همه جوامع، معمول این بوده و هست كه اسرای جنگی را در زندان نگهداری میكنند و در جهان متمدن و عصر حقوق بشر نیز چنین است و اسیران سالیان درازی را در زندان سپری مینمایند.
آزادی اسرای جنگی نیز قواعد خود را دارد و دادن آگهی برای آگاهی از وضعیت یک اسیر جنگی معمول نیست، جز اینکه هدفهای سیاسی دیگری در قفای آن باشد.
چنین است که، دولت اسرائیل برای نفوذ و کمک مالی به رسانه های فارسی زبان سلطنت طلب که که برای ادامه حیاتشان سخت به پول نیاز دارند، دست به ترفند جدیدی زده است و به بهانه ی آگاهی از سرنوشت رون آراد، از سالها پیش یک جایزه ده میلیون دلاری تعیین کرده و آگهی های بسیاری را از طریق رادیوها، ماهواره ها و تلویزیونهای فارسی زبان خارج از کشور بویژه ماهواره های لوس آنجلس و مطبوعات ایرانی با عکس رون آراد و متن بالا تبلیغ می کند و از این کار هدفش نفوذ در این رسانه ها بوده است که در برابر سیاست اسرائیل در تعرض به لبنان و اخیرا غزه، ودر باره ی جنایات اسرائیل سکوت کنند. و تا بحال نیز در این نیت خود موفق بوده است. بعبارت دیگر اسرائیل موضوع آراد رادستائیز قرار داده تا این واریز ها را مشروعیت بخشد.
بدیهی است این تلویزیونها كه از آن سوی مرزها با بضاعت و سواد اندك خویش، بدون رعایت اصول دمكراسی ودیپلماسی برای ایرانیان برنامه پخش می كنند، نمی توانند نقش مؤثری در تغییر نظر منفی مردم نسبت به دولت متجاوز و خودكامه اسرائیل داشته باشند، چرا كه امروز اکثریت عظیم دانشجویان، فرهنگیان، دانشگاهیان و فرهیختگان و فرزانگان ایران، بهیچوجهً تحت تاًثیر چند شبكه ماهواره ای كه گردانندگان آن نه چهره های برجسته علمی و سیاسی، از خیل بیسوادان و مطربان و هوچی های رژیم گذشته هستند، قرار نمی گیرند. امروز مردم ایران از چنان درك و شعوری برخوردار هستند كه خوب و بد خود را بشناسند و دست کم در مسائلی چون مظالم اسرائیل به مردم منطقه دوست را از دشمن تشخیص دهند.

اکثر مجریان و گردانندگان این شبکه های ایرانی متاسفانه به دروغ و نیرنگ متوسل میشوند و منابع خبری آنها موثق نیست و هر خبری که به آنها میرسد، بدون بررسی از صحت و سقم آن فورا منعکس می کنند. این مجراهای خبری صرفا برای اهداف گروهى یا تجاری افرادی بکار افتاده اند كه نمى توانند تاثیر عمیق و گسترده اى بر افکار مردم در داخل کشور بگذارند؛ اکثر فعالین این طیف امروز در آمریکا هستند و به سبب توانائی مالی، تعدادی از فرستنده های تلویزیونی فارسی زبان لوس آنجلس را در اختیار گرفته اند. بهیچوجه افرادی خوشنام با گذشته سیاسی روشن در این طیف وجود ندارند.
بهمین دلیل نیز تظاهر این طیف به دلبستگی به دموکراسی و کوشش در راه آن در شنوندگان و بینندگانشان بی اثر است زیرا آنها هنوز حاضر نیستند دیکتاتوری گذشته، کودتای بیست و هشت مرداد، پایمال شدن کامل قانون اساسی مشروطه، شکنجه ها، سرکوب ها و اعدام های پس از کودتای ۲۸ مرداد را که بر کشور حاکم بود به روشنی محکوم نموده، برای این رفتار از ملت ایران عذر بخواهند. اما آنها در اینکه اما آنها در اینکه از دیگران بخواهند که از کودتای بیست و هشت مرداد صحبتی نکنند و آن را به تاریخ بسپارند چست و چالاکند. بعضی از آنان حتی دوران دیکتاتوری گذشته را دورانی طلائی میخوانند. هدف فعالیت این طیف بیشتر استقرار سلطنت گذشته است تا استقرار دموکراسی. اقدامات این طیف در خیلی موارد نمایشی است و یا با هدف ایجاد تصورات نادرست صورت می گیرد. مثلا آنها میخواهند این توهم را ایجاد کنند که بخش های دیگر اپوزیسیون رهبری آنها را پذیرا شده و با آنها اتحاد کرده اند.
به عقیدۀ دومینیک وُلتون، کارشناس رسانه ها و پژوهشگر در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، "منطق رسانه ای، در کلیت خود، تحت کنترل اسرائیل قرار دارد، اما با وجود این، اسرائیل در نبرد ارتباطی و تبلیغی برنده نخواهد شد، چرا که عدم تعادل قوا در عرصۀ نظامی و شدت خشونت اسرائیلی ها، در نهایت به ضرر این کشور تمام خواهد شد".

چارلز تریپ،استاد علوم سیاسی در مدرسۀ مطالعات شرقی و افریقایی لندن نیز همین عقیده را دارد و می گوید: "تصاویر دلخراش حال و روز مردم عادی غزه، بسیار مؤثرتر از تصاویر سخنگویان دولت اسرائیل است که معمولاً در بارۀ مبارزه با تروریسم به توضیح می پردازند".
در واقع می توان گفت، در جنگ تبلیغاتی عمده ترین رسانه های تحت كنترل اسرائیل از همین چهره های كودكان غرق در خون شكست خوردند و تدبیر جلوگیری از ورود خبرنگاران به غزه شكست خورد. یك كودك غرقه در خون برای اسرائیل و حامیان جهانی اش واقعاً ناامید كننده است. اما چه می توان كرد، تكنولوژی همانطور كه در اختیار اسرائیل بود تا فاجعه را در غزه عمیق تر كند و ابعاد آن را گسترش دهد به همان نسبت نیزاین امكان را بوجود آورد تا چهره معصوم كودك فلسطینی غرقه در خون را در معرض دیدگان جهانیان قرار دهد.
این چهره های غرقه در خون كودكان فلسطینی است كه سران جنایتكار اسرائیل را به محاكمه تاریخ می كشاند و اگر می بینید آمریكا آخرین قطعنامه شورای امنیت را «وتو» نکرد، این امر از عمق جنایات شرم آور اسرائیل سرچشمه می گیرد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد