نشستیم یکدم و باور به ساقی گونه ای دادیم
دو جامی بر گرفتیم و به دنیا دیده بنهادیم
اگر چه باده ای تلخ و نشستی پر مذمّت بود
به پاس حرمت مستی دمی در خود فرو ماندیم
نه ساقی در مقامش بود نه میخانه نظامی داشت
نه همسازی در آن محفل نه آواز طرب خواندیم
اگر خامی نظر کرد و به غفلت یک اشارت داد
از آن خلوت نبودش علم سخن را بی بها دادیم
در آن عسرت بدانستیم که ما را شب سحرگه نیست
نهادیم باده خام و عطایش بر لقأ دادیم!
***
فوریه ۲۰۱۲ - نقاشی : توماس فدرو ، آمریکا