logo





خواب بی بهار

سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۳ مارس ۲۰۱۲

کامبیز گیلانی

KambizGilani.jpg
زندگی
یعنی عشق
عشق
بیداریست
و
ما در خوابیم.
شهرها می سوزند
کودکان
کابوس را زندگی می پندارند
زنان
هنوز چشم به راهند
و
مردان
زبان خود را
در هذیان می شویند.


بهاری
که آوارگی اش
گوش زمین را پر می کند
در جست و جوی خانه ایست
که دمی
بار خستگی را
از تن اش بر گیرد
بهاری
که خواب
زمستان اوست.
خوابی بی مرز
که به هزار فریب
چسبیده است
و
در هزار نشئگی
غوطه ور.


ابری در کار نیست
در این خواب
بادی در کار نیست
دردی نیست
ستمی نیست
اگر
هم باشد
درد من نیست.


در خواب من
سکوت
شهر را آرام می کند
در خواب من
جهان امن است
شکنجه ای نیست
اکر هم باشد
برایش دلیلی هست
در خواب من
دژخیم ها هر چند
همیشه هستند
اما
برای من راه فرار
هم هست.


پر از مشت گره کرده
پر از فریادست
خواب من
جنگی است بی امان
که
من در آن
همیشه پیروزم
که
من در آن
همیشه
بی گزند خواهم ماند.
آری
من این خواب را
انتخاب کرده ام
تا
بادی در کار نباشد
تا
هار عشق
بر من هجوم نیاورد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد