نقد بر این نیست که چرا در روز «۱۹ بهمن» کسی غیر از فدائیان به جشن «فدائی» دعوت شده است. نقد بر این است که چرا یک فرد سیاسی غیر دمکرات، که در ایجاد این حکومت مخوف سهیم و شریک بوده و اکنون نیز در پی بازسازی حکومت اسلامی و در آرزوی بازگشت به دوران «طلائی دهه حکومت خمینی» است، به چشن پاسداشت روز تولد «فدائی» دعوت شده است. | |
سازمان فدائیان خلق ایران –اکثریت به مناسبت ۱۹ بهمن، سالروز تولد سازمان چریکهای فدائی خلق ایران در سال ۱۳۴۹، هر ساله، در یکی دو شهر مختلف اروپا، مراسمی را برگزار میکند. برنامه این گونه مراسم بطور معمول با یک جلسه سخنرانی و بحث گفتگو با شرکت چند مهمان آغاز و با جشن و آواز و پایکوبی به پایان میرسد. امسال سازمان اکثریت از آقای مزروعی، نماینده ششمین دوره مجلس جمهوری اسلامی ، عضو حزب مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سخنگوی این سازمان در خارج از کشور، برای شرکت در بخش سخنرانی و بحث و گفتگو دعوت کرده بود که وی نیز آن را پذیرفته و در این مراسم شرکت کرد.
حضور مزروعی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و چهره شناخته شده اصلاح طلبان در مراسم ۱۹بهمن، اعتراضاتی را به همراه خود داشت. نامهای با امضاء چند تن و مقالهای با امضاء مهدی اصلانی در نقد این دعوت سازمان اکثریت از مزروعی نوشته و منتشر شد. اما به نظر میرسد که مسئله از حد این دو مقاله فراتر رفته و انتقادات و اعتراضات بیش از آن بوده که برخی از مسئولین سازمان اکثریت، آقایان سیامک فرید و وهاب انصاری و همچنین ف. تابان، مسئول سایت اخبار روز را به پاسخگوئی واداشته است. متاسفانه پاسخها هیچیک به موضوع اصلی، یعنی چرائی حضور رجبعلی مزروعی در جشن ۱۹ بهمن نمیپردازند و عمدتا مسائلی را پیش میکشند که حداقل در این لحظه موضوع مورد مناقشه نیستند.
۱۹ بهمن، روز حمله به پاسگاه سیاهکل و روز تولد جنبش فدائی است. ویژگی این روز در خصلت مبارزه کسانی است که این جنبش را آغاز کردند. یقینا میتوان با تابان موافق بود که «چپ ایران احتیاج به تاریخ، نمودها و سمبل های خود دارد» و روز ۱۹ بهمن نیز یکی از این سمبلها است. اما این روز سمبل چیست؟ «۱۹ بهمن» سمبل مبارزه با دیکتاتوری، سمبل مبارزه برای رهائی، سمبل مبارزه برای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی و بویژه سمبل مبارزه چپ برای نابودی سرمایه و استقرار سوسیالیسم است. در این شکی نیست که «۱۹ بهمن» به جنبش چپ ایران تعلق دارد و صرفا سمبل مبارزه جنبش فدائی نیست، بلکه سمبل مبارزه جوئی آشتی ناپذیر و ایستادگی تا پا جان در راه تحقق آرمانهای چپ برای بهروزی و سرافرازی انسانها است.
در پاسداری از این سمبل، مسئولیت حکم میکند تا در مراسم سالروز «۱۹ بهمن»، بر مضمون و خصلت این سمبل دقت شود و به آن احترام گذاشته شود. اگر این روز سمبل آزادیخواهی، انسان دوستی و عدالت طلبی و مبارزه برای رسیدن به آن است، پس با ارزشتر از آن است که دستمایه سیاست ورزیهای بی مایه قرار گیرد.
لازم به یادآوری نیست که مشکل اصلی جامعه ما تلفیق دین و حکومت است و اولین گام برای رهائی از این مخمصه، جدائی دین از حکومت و سامان دادن به یک جمهور مردم است. این به این معنی است که اولین شرط آزادیخواهی و دمکرات منشی در پذیرش جدائی دین از حکومت است. کسی که هنوز بر تلفیق دین و حکومت پای میفشارد و به بهانه «مردم مسلمان ایران» درپی اصلاح نظام دینی حاکم بر ایران است، را نمیتوان یک انسان آزادیخواه و دمکرات تلقی کرد.
رجبعلی مزروعی تا اکنون سخنی در لزوم جدائی دین از حکومت بیان نکرده است وهیچیک از اصلاح طلبان چنین نکردهاند. اصلاح طلبان حکومتی، که به دلیل زیاده خواهیهای جناح خامنهای-سپاه از گردونه قدرت به بیرون پرتاب شدهاند، هرگز هدف خود را که همانا حفظ نظام موجود، اصلاح آن و بازگشت به قدرت است، را پنهان نکردهاند. در این صورت این پرسش پیش میاید که به چه دلیل سازمان اکثریت برای پاسداشت روز «۱۹ بهمن »از چنین کسی دعوت کرده است؟ این سازمان چه هدفی را با این کار دنبال میکند؟ آیا چیزی جز دنبال کردن سیاست ائتلافی این سازمان نیست؟ سیاستی که در پی همگرائی و همکاری با اصلاح طلبان است؟
نقد بر این نیست که چرا در روز «۱۹ بهمن» کسی غیر از فدائیان به جشن «فدائی» دعوت شده است. نقد بر این است که چرا یک فرد سیاسی غیر دمکرات، که در ایجاد این حکومت مخوف سهیم و شریک بوده و اکنون نیز در پی بازسازی حکومت اسلامی و در آرزوی بازگشت به دوران «طلائی دهه حکومت خمینی» است، به چشن پاسداشت روز تولد «فدائی» دعوت شده است.
آقای سیامک فرید در مقاله خود، که عنوان « عضو شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)» را هم یدک میکشد، در توجیه دعوت از مزروعی به نگاه مطلقگرائی میتازد که تحول انسانها را نمیبیند. وی میگوید: « در دیدگاهی که آقای اصلانی مطرح می کند حجاریان و ری شهری و منتظری و رفسنجانی و خامنه ای و تاجزاده و موسوی و همه و همه یکی هستند. وقتی اصلانی به قدرت اشاره دارد مزروعی را همچنان در راس قدرت می بیند. یا می بیند یا خود را به ندیدن می زند که مزروعی و بسیاری دیگر نه تنها امروز در راس قدرت نیستند بلکه مورد هجوم و حمله قرار گرفته اند. گلوله ای که از اسلحه سعید عسگر گردن حجاریان را می شکافد در هزاران کیلومتر دوردتر به شکل کلمات از قلم و زبان مهدی اصلانی خارج می شود تا کسانی را که در بالای هرم قدرت شجاعت نه گفتن را حتی به بهای زندان و مهاجرت داشته اند، بشکافد. در دیدگاهی که اصلانی بر آن سجده می کند تنها مردگان پاک و منزه اند. آنها که باقی مانده اند ولی دیگر بر آن اعتقاد سابق نیستند، به غیراز سرنوشتی تراژیک و کمیک و خطاپیشه متهمانی هستند که: جنبشِ عظیم و تودهای فداییانِ خلق را به خفتبارترین طریقِ ممکن در آستانِ خطِ امام سر بریدند و بخشی بزرگ از آنرا به سربازان "امام خمینی" بدل کردند.» (آقای مهدی اصلانی صحرای کربلا را با جنگلهای سیاهکل اشتباه گرفته است – سایت اخبار روز).
از نظر این عضو شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت، آقای مزروعی به صرف مخالفت با خامنهای و بیرون ماندن از دستگاه حکومت، به یک فرد اپوزیسیون تبدیل شده است، مثل هزاران اپوزیسیون حکومت اسلامی که از فردای استقرار این حکومت تحت پیگرد و فشار و سرکوب قرار گرفتند. بر طبق این منطق کافی است فردی از درون حکومت، به هر دلیلی با این حکومت اختلاف پیدا کند و از حکومت هم بیرون رود و یا بیرونش کنند، به یک باره به یک اپوزیسیون تمام عیار تبدیل خواهد شد و آن هم نه هر اپوزیسیونی، بلکه اپوزیسیون دمکرات و آزادیخواه!!
میتوان هزاران مثال در نادرستی چنین منطقی جست و ارائه کرد، ولی فکر میکنم تنها دو فقره کافی باشد. خمینی مخالف حکومت شاه بود، شجاعانه ایستاد و به حکومت شاه گفت «نه» و به عراق تبعید شد. لاجوردی با حکومت شاه مخالف بود، به زندان افتاد و شکنجه هم شد. اما نه آن ایستادگی در مقابل دیکتاتور (شاه) و نه آن «نه» گفتن و نه مهاجرت اجباری به عراق، و نه زندان و شکنجه، از خمینی و لاجوردی افرادی دمکرات و آزادمنش نساختند. همانگونه که مخالفت با شاه و زندان از لاجوردی یک انسان دمکرات نساخت، امروز هم صرف مخالفت با خامنه ای و زندان یا مهاجرت دلیلی بر تغییر ماهوی اصلاحطلبا ن و از جمله جناب مزروعی نمیشود و سخت است که با یک من سریش هم این آقایان را به دمب دمکراسی و آزادمنشی چسباند، به ویژه آن که خود آنها هم اصرار در حفظ این نظام دارند و درپی نوعی از «دمکراسی اسلامی» هستند.
تعجب از ان است که یک عضو شورای مرکزی سازمان اکثریت این چنین شعارگونه و سطحی با مسائل سیاسی برخورد کرده و مخالفان سیاستهای سازمان متبوع خود را ساده لوح و ابله میپندارد. شاید در سالهای نزدیک به فروریزی دیوار برلین، برخی از چپها مقهور جملاتی از قبیل «تفکر نوین جنبش چپ دموکرات » (بدون آن که کسی بگوید این تفکر چیست) میشدند، ولی خیلی سال است که دیگر این گونه ترفندها جائی ندارد و هر سازمان سیاسی باید پاسخگوی سیاستهای خود باشد.
اگر «مدرن» شدن، یعنی چشم بستن بر ماهیت غیردمکراتیک یک جریان سیاسی با هدف رسیدن به یک ائتلاف، به این مدرن شدن نمیگویند، بلکه فرصت طلبی و بیپرنسیبی سیاسی نامیده میشود. بیپرنسیبی که سیاست را «سیاست بازی» میبیند و از زور «رییل پلیتیک»، بیاعتماد به خود و نیروی دمکراتیک جامعه، به دامن هر کس و ناکسی آویزان میشود. در مورد اخیر نیز «سیاست مدرن» سازمان اکثریت با دخیل بستن بر امامزاده اصلاح طلبان (آن هم از نوع سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) امیدوار است که اگر با «امام عزیز» استقرار دمکراسی در ایران به جائی نرسید، این بار در همکاری با «سربازان خمینی» این بار را به منزل برساند.
سازمان فدائیان خلق ایران-اکثریت بدهکار مردم ایران و چپ است. در این سی سال این سازمان نه تنها تلاش نکرده تا از بار این بدهی خود بکاهد، بلکه هر بار با سیاستهائی از همان دست سیاستهای سالهای نخست، بر بار این بدهی افزوده است. ترس از آن است که این بدهی چنان سنگین شود که کسی را توان بازپرداخت آن نباشد و این جای تاسف بسیار دارد.
نظرات خوانندگان:
پاسخ به آقای حریری احمد آزاد 2012-03-02 17:06:55
|
دوست عزیز انتظار ندارید که پیرامون مهمترین مسائل مورد مناقشه در جنبش، من و شما در کادر این کامنت گذاریها به بحث بنشینیم. در مورد سیاستهای ائتلافی من خودم را در کادر قطعنامه سیاستهای ائتلافی آخرین کنگره سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران میبینم. دراین قطعنامه، که شما آن را در سایت سازمان خواهید یافت، مبانی سیاستهای ائتلافی مورد قبول من به روشنی نوشته شده است. در مورد وحدت همانطور که گفتم این پروژه بدون هدف نیست و بحث برای بحث صورت نمیگیرد و بی نهایت هم نخواهد بود. اما طبیعتا هر فرد مختار است تا نسبت به پروسه مباحث و روند تحولات تصمیم بگیرد. گفتگو و تلاش برای تفاهم که نادرست نیست. شاید من هم در اثر بحثهای قانع کننده دوستان، نظراتم عوض شد! اما فعلا پاسخی از سوی دوستان اکثریتی برای پرسشهای متعددی که در این سالها از جانب من و دیگران طرح شده، ندیده ام
قصاص قبل از جنایت هم یک مثل ایرانی است به این معنی که کسی را به خاطر کار نکرده محکوم نمیکنند و دراین مورد هم فعلا بحثی و گفتگوئی در پروژه وحدت چپ آغاز نشده است تا ما نسبت به آینده آن نظر دهیم. در مورد حضور اصلاح طلبان در جنبش ضداستبدادی هم روشن بیان کرده ام که اینان در جنبش ضد استبداد آقای خامنه ای حضور داشتند و نه در مبارزه ضد استبدادی که شما و دیگر اپوزیسیون سی و سه سال است در آن شرکت دارید که همانا مبارزه با استبداد مذهبی و برای استقرار دمکراسی و جدائی دین از حکومت است. به نظر میرسد چندان دشوار نباشد فهم این نکته که یک مستبد هم میتواند مخالف مستبد دیگری باشد. صرف مخالف خامنه ای بودن از این آقایان یک نیروی ضد استبداد مذهبی نمی سازد.
باسپاس |
بی انصافی می کنید شهلا فرید 2012-03-02 08:57:53
|
آقای احمد آزاد می نویسد: "سازمان فدائیان خلق ایران-اکثریت بدهکار مردم ایران و چپ است. در این سی سال این سازمان نه تنها تلاش نکرده تا از بار این بدهی خود بکاهد، بلکه هر بار با سیاستهائی از همان دست سیاستهای سالهای نخست، بر بار این بدهی افزوده است. ترس از آن است که این بدهی چنان سنگین شود که کسی را توان بازپرداخت آن نباشد و این جای تاسف بسیار دارد." این نهایت بی انصافی و متاسفانه یک تبلیغات ارزان است. سیاست های سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت به جز در دوره کوتاهی کاملا در خدمت جنبش بوده و اگر کسانی در این سازمان علاقه ویژه ای به سیاست های آن دوره داشته اند هیچ گاه نیروی غالب نبودند. این که اقای آزاد این چنین آگاهانه متاسفانه دروغ می نویسد این عمل به هیچ وجه در خدمت نیروهای مترقی جنبش نیست. اگر آقای آزاد با سیاستی که در سازمانشان در مورد نزدیکی با سازمان اکثریت وجود دارد مشکل دارد بهتر است در همان سازمان خودشان برای به کرسی نشاندن نظرشان مبارزه کنند به جای این که در رسانه ها تبلیغات دروغ بگویند. شما نیروی خود را جور دیگری اعمال کنید آقای آزاد |
احمد صلاحی 2012-03-01 19:19:44
|
دوست ارجمند آقای احمد آزاد در باره ی مقوله ی [اپوزسیون] ما ایرانیان باید خیلی محتاط باشیم تا در بحث ها «گرفتار» ابهامات بیشتر نشویم و اتفاقا بنظر من مقوله ی [اپوزسیون] موضوع چندان روشنی نیست.
در دمکراسی ها ی پارلمانی تکلیف مردم روشن ست. با رای مردم و بر طبق قانون اساسی قدرت بین احزاب تقسیم میشود و بر اساس نتایج انتخابات، دولت تشکیل می شود و [اپوزیسون] هویت پیدا می کند و بقیه ماجرا.
پس مقوله ملت ، دولت و [اپوزیسیون] دینامیکی ست و مدام در حال تغییر و دگرگونی ست. مقررات و استثنائات در هر کشور وجود دارد ولی در اساس بسیار شبیه هم عمل می کنند. قوانین دادگستری نیز ناظر بر حسن انجام قوانین و مقررات ست و متخلفین و مجرمین نیز بدون استثناء تحت تعقیب و مجازات قرار میگیرند. امروز حزب کارگر انگلستان [اپوزیسیون] ست. در آلمان سوسیال دمکراتها ، سبزها و چپ ها و در فرانسه سوسیالیستها می باشند.
[اپوزیسیون] در ایران کیست؟ نظر مردم در باره ی [اپوزیسیون] چیست ؟ حکومت در باره ی [اپوزیسیون]چه میگوید ؟ قوانین موجود در باره ی [اپوزیسیون] چه میگویند ؟ [اپوریسیون] در باره ی [اپوریسپون ] چه می گویند؟
بنظر من، اگر فرض کنیم در ایران موضوع تخلف اعم از جنحه ، جزائی و جنائی میخواهد بهمین بی در و پیکری وبال گردن مردم بماند و هیچگاه مردم صاحب دادگستری مستقل نخواهند شد که به داد آنها برسد. خب ، نگارنده می پذیرد که جنایتکارانی چون پرویز ثابتی در آن حکومت و میراث خواران آنها در این رژیم، جرات خواهد کرد آفتابی شده و در فعالیت های سیاسی شرکت نمایند. ولی اگر شما هم به آینده امیدوارید و به ایران آباد و آزاد فکر میکنید بنا نیست که که هر جانی آنهم نوع شناخته شده اش بیاید و در انتخابات شرکت کند یا «مخالف خوانی » کند. در کشور های غربی که راسیست ها و بیگانه ستیزان به پارلمانها ها راه میابند. بسیار حساب شده ست. افرادی کاندید میشوند که سابقه ی جنحه و جنائی ندارند و بدون مانعی با رای بخشی از شهروندان مطابق مقررات به پارلمان راه میابند. پیروز باشیم .
|
به سئوال پاسخ بدهید احمد حریری 2012-03-01 12:22:04
|
ممنون دوست عزیز که پاسخ سئوالم را در رابطه با وحدت دادید. اما در مورد سیاست ائتلافی پاسخ ندادید. منتظر پاسخ شما هستم تا بعد نظرم را بنویسم.
در مورد وحدت من اینطوری فهمیدم که شما نمی خواهید مرتکب به قول خودتان این جنایت شوید. احتمالا زیر فشار پذیرفته اید که سازمان اکثریت در این پروژه وحدت باشد اما در نظر دارید آنقدر علیه این جریان بنویسید که اینکار پیش نرود. برای اینکه حرفم نامربوط نباشد حرف خودتان را تکرار میکنم. گفته اید :
" .....هر پروژه وحدتی معمولا از مباحث وحدت آغاز میشود و حاصل این مباحث روشن میکند که آیا شرکت کنندگان در بحث میتوانند در یک حزب سیاسی با هم فعالیت کنند یا نه. ما هنوز در آغاز راه هستیم و کسی قصاص قبل از جنایت نمیکند"
اما دوست عزیز پروژه یک طرحی است برای تحقق هدفی مشخص. پروژه ای که معلوم نیست که به چه نتیجه ای می خواهد برسد، پروژه نیست. پروژه ساختن یک ساختمان یا یک اسکله و یا یک کارخانه زمانی در دستور قرار می گیرد که طی مدتی آن کار به انجام برسد. در واقع ساختن یک کارخانه آغازی دارد و زمانی هم ساختن آن به پایان میرسد. اگر بپرسند که شما کی کارخانه را تحویل می دهید پاسخ نمی دهند که معلوم نیست و ما تازه داریم زمین را می کوبیم. و یا به جای پاسخ نباید جواب داده شود که قصاص قبل از جنایت نکنید. مگر اینکه واقعا مدیران یک پروژه فکر کنند که نتیجه کارشان جنایت است. احتمالا شما هم معتقدید این وحدت یک عمل جنایتکارانه است و گرنه از قصاص قبل از جنایت حرف نمی گفتید. آیا درست فهمیدم؟
در مورد سیاست ائتلافی از شما سئوال این است که در جنبش ضد استبدادی چند سال گذشته اصلاح طلبان و جریان مزروعی حضور داشتند یا نه؟ آیا شما آن جنبش را قبول داشتید و مشارکت در آن را درست می دانستید و یا آن را رد می کردید؟ اگر قبول داشتید و دارید لطفا رابطه خود را با نیروهای درون جنبش توضیح دهید. علیه آنها مبارزه می کنید؟ با آنها همسو و همراه می شوید؟ و ..
خواهشا در مورد وحدت و ائتلاف روشن نظرتان را بنویسید. از پاسخ فرار نکنید. به مسائل دیگر هم نپردازید. |
پاسخ به کامنت گذاران احمد آزاد 2012-03-01 07:26:42
|
با سلام به دوستان کامنت گذار.
این اولین بار نیست که من به نقد سیاستهای سازمان اکثریت میپردازم و اخرین بار هم نخواهد بود. با مراجعه به سایتها و بویژه سایت سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، در بخش آرشیو مقالات، میتوانید این مقالات را پیدا کنید.
موضوع این مقاله حاضر پیرامون استفاده سازمان اکثریت از جشن نوزده بهمن برای پیشبرد سیاستهای ائتلافی خودبا دعئت از رجبعلی مزروعی میباشد. من پیرامون مسئله وحدت چپ در این مقاله صحبتی نکرده ام و رابطه نکته دوستان در مورد وحدت چپ با موضوع مقاله روشن نیست.
خوب خواهد بود که کامنتها در موضوع مقاله باشد تا به همفکری و پیشبرد نظرات کمک کند.
در مورد لغت اپوزیسیون، روشن است که مخالف هرحکومتی را اپوزیسیون میگویند اما اپوزیسیون داریم تا اپوزیسیون شما از پرویز ثابتی اپوزیسیون تر در مقابل جمهوری اسلامی پیدا نمیکنید، چرا دوستان اکثریتی از ثابتی برای سخنرانی دعوت نمیکنند؟ پس صرفا اپوزیسیون بودن یک حکومت دلیلی برای همکاری و ائتلاف نیست. دیگر آن که مزروعی و دیگر اصلاح طلبان، اپوزیسیون خامنه ای هستند و نه اپوزیسیون حکومت اسلامی، در نوشته توضیح داده شده که آنها در پی حفظ نظام هستند واین را با صدای بلند بارها و بارها تکرار کرده اند. حال اگر دوستان مایلند گوش خود را بر این صداها ببندند و صرفا مخالفت این آقایان با خامنه ای را به حساب مخالفت آنها با رژیم و دلیلی بر اپوزیسیون شدن آنها بداننند، مختارند. ولی خوب است که دیگران را ساده لوح نپندارند.
در مورد مسئله وحدت چپ، اگر زمانش برسد صحبت بسیار است اما صرفا در این جا اشاره میکنم که پروژه تلاش برای تشکیل یک اتحاد گسترده از فعالین چپ، سازمانی و منفرد، آغاز و سازمان اکثریت هم یکی از سازمانهائی است که در این پروزه مشارکت دارد. هر پروژه وحدتی معمولا از مباحث وحدت آغاز میشود و حاصل این مباحث روشن میکند که آیا شرکت کنندگان در بحث میتوانند در یک حزب سیاسی با هم فعالیت کنند یا نه. ما هنوز در آغاز راه هستیم و کسی قصاص قبل از جنایت نمیکند
با سپاس |
Aferin bar to Ahma Schahin Sharifian 2012-02-29 20:47:15
|
Ahmad aziz Az Aksariyat namishe az bishtar entezar dasht aziz i inana hanoz ham dar fekre dorane Xate Emam hastand yani Mojahedin Engelab Islami / Refiq jan to hanoz ham be Sazeman Aksariyat tavahom dari |
انصاف هم بد نیست آقای آزاد! مجید علی پور 2012-02-29 12:43:32
|
آقای آزاد با سلام و آرزوی اینکه منصفانه تر برخورد کنید. شما در مطلب خود نوشته اید که "از نظر این عضو شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت، آقای مزروعی به صرف مخالفت با خامنهای و بیرون ماندن از دستگاه حکومت، به یک فرد اپوزیسیون تبدیل شده است، مثل هزاران اپوزیسیون حکومت اسلامی که از فردای استقرار این حکومت تحت پیگرد و فشار و سرکوب قرار گرفتند. بر طبق این منطق کافی است فردی از درون حکومت، به هر دلیلی با این حکومت اختلاف پیدا کند و از حکومت هم بیرون رود و یا بیرونش کنند، به یک باره به یک اپوزیسیون تمام عیار تبدیل خواهد شد و آن هم نه هر اپوزیسیونی، بلکه اپوزیسیون دمکرات و آزادیخواه!!"
چرا این همه کیلوئی حرف می زنید آقای آزاد. چه فردی را از حکومت با لگد بیرون کنند چه خود به میل خود بیرون بیاید و مخالف حکومت شود اپوزیسیون است. لطف کنید معنای برخی لغات را بپرسید تا همین شکل حرف نزنید. مزروعی که امروز مخالف این ولایت فقیه است یعنی در جایگاه اپوزیسیون قرار دارد.
شما می گوئید این فرد یعنی سیامک فرید معتقد است که مزروعی جزو "اپوزیسیون دمکرات و آزادیخواه" است. این نقل را از کجا آورده اید؟ در آنچه که از او نقل کرده اید چنین چیزی وجود نداشت. آیا این ادعا را برای کوبیدن یکی از متحدینتان از ذهن خود ساخته اید و اینگونه برای زدن "یار" آن را پرداخته اید؟ البته روش برخورد سیامک فرید مشابه اصلانی است و هر دو تند و نادرست و ... از کلمات استفاده کرده اند. شما هم به لحاظ روش نثل آنها حرف می زنید.
|
چرا اینقدر طلبکارید؟ احمد حریری 2012-02-29 12:09:48
|
آقای احمد آزاد با سلام و تشکر از شما که خودتان را با شتاب داخل این بحث انداختید تا عقب نمانید. این را برای این می گویم که تا مساله ای کمی پر سر و صدا می شود شما هم با حداقل فکر خودتان را وارد میدان می کنید تا نامی از خود در میان نامها در کنید. من نمی دانم که شما مخالف وحدت هستید یا موافق آن. اما شنیده ام موافق وحدت خودتان را جا زده اید. اگر مخالف هستید فقط انتقادم به شما این است که در لحن کمی آرام تر و محترمانه تر هم می توانید حرف بزنید. شیوه تند حرف زدن امروز خریدار ندارد. اما اگر موافقید سئوال از شما این است چرا با چنین سازمانی می خواهید وحدت کنید؟ سازمانی که برنامه ائتلافی آن با برنامه ائتلافی شما متفاوت است. سازمانی که در این سی ساله مرتب خرابکاری کرده است و هر بار پرونده خود را سنگین تر کرده است نباید یکی از سازمانهای مورد تاکیدتان برای وحدت باشد. شما در این باره گفته اید "سازمان فدائیان خلق ایران-اکثریت بدهکار مردم ایران و چپ است. در این سی سال این سازمان نه تنها تلاش نکرده تا از بار این بدهی خود بکاهد، بلکه هر بار با سیاستهائی از همان دست سیاستهای سالهای نخست، بر بار این بدهی افزوده است. ترس از آن است که این بدهی چنان سنگین شود که کسی را توان بازپرداخت آن نباشد و این جای تاسف بسیار دارد."
بنابراین لطفا اول از خودتان شروع کنید و بگوئید در طرح وحدت شما اکثریت چه میکند؟ اگر این نیرو پرونده اش در این حد خراب است که با گذشت زمان فقط بدهی اش زیاد می شود آیا شما کارتان فریبکارانه نیست که با چنین نیروئی وحدت را پذیرفته اید که نه گذشته خوبی دارد و نه امروز نکته قابل دفاعی در آن ئمی بینید؟ پس به جای اینکه یقه این و یا آن را بگیرید لطفا از خودتان یک انتقاد کوچکی اول بکنید بعد طلبکار سازمان اکثریت شوید.
نکته دوم این آقای مزروعی گذشته اش همان است که شما میگوئید اما امروز او می خواهد و خواسته است فاصله بگیرد. بالاخره شما نارحت هستید که این نیرو در مقابل استبداد ایستاده است؟ به نظر شما مزروعی و همفکران او جزو جنبش ضد ولایت فقیه هستند یانه؟ سازمان شما جنبش دو سال گذشته را تائید کرده است. شما مخالف هستید؟ اگر موافق هستید چرا با این روش از این نیرو که در حال فاصله گیری است صحبت میکنید؟ می دانید که این برخورد شما غیر سیاسی و غیر اصولی است؟ سیاست کردن یعنی جلب حداکثر نیرو برای مقابله با نیروی مقابل. شما در کمین نشسته اید و منتظرید که هر نیروئی از حریف به سوی تان بیاید به طرفش شلیک کنید. لطف کنید شما بفرمائید که چرا از همه طلبکارید؟ چرا از این موضع حرف می زنید؟ آیا واقعا به این گفته ها اعتقاد دارید؟ اگر آری بهتر است صف خود و سازمانتان را از این وحدتی که یکپایش سازمان اکثریت است بیرون کشید. شما مرتب انتقاد از دیگران می کنید ولی تا کنون هیچ حرف اثباتی از شما دیده نشده است. به راستی حرف خودت چیست؟ متحد واقعی ات کیست؟ با مخالفت اعتبار و جاذبه اجاد نمی شود. روش خود را اصلاح کنید
|
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد