logo





پرسش تلخ!

چهار شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۵ فوريه ۲۰۱۲

شهباز نخعی

nakhaei.jpg
Shahbaznakhai8@gmail.com
به زنده یاد مهدی اخوان ثالث نمی توان نسبت "ضدانقلاب" داد. این وصله به او نمی چسبد. به عکس، با جرئت می توان گفت که او حتی از آیت الله خمینی هم انقلابی تر بود زیرا درزمانی که خمینی آیت الله کاشانی را به پرهیز از سیاست دعوت می کرد* یا "ازصبح تا عصربا او بحث فقهی می کرد"**، مهدی اخوان ثالث در "زمستان" خود از "بس ناجوانمردانه سرد" بودن هوا شکوه می کرد و از "مسیحا"ی می فروش می خواست "دربگشاید" تا او بتواند "وام بگذارد" و با گذاشتن "حسابش در کنار جام" سهم خود را ادا کند:

«مسیحای جوانمردم
هوا بس ناجوانمردانه سرد است...
بیا بگشای در، بگشای...
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابم را کنار جام بگذارم
هوا دلگیر، درهابسته، سرهادرگریبان، دست هاپنهان
نفس ها ابر، دل ها خسته و غمگین
درختان اسکلت های بلورآجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبارآلود مهروماه
زمستان است».

بنابراین، وقتی زنده یاد مهدی اخوان ثالث انقلاب را ارزیابی و درباره آن داوری می کند، نمی توان بازدن برچسب "ضدانقلاب" از ارزش آن ارزیابی و داوری کاست.

سال ها پیش، اخوان ثالث درقالب یک حکایت شعری درباره انقلاب سرود که مطلع آن چنین بود:

«یاد آن زمان که چندی، ازشور انقلابی
هرگز نبود یک دم، در دیده خواب مارا»

حکایت این بود که روستایی فقیری که از مال دنیا چیز با ارزشی جزیک مادیان جوان نداشت، درسودای به دست آوردن یک کره اسب، مادیان را همراه یک کله قند – به عنوان حق الزحمه – به ده بالا نزد صاحب یک اسب نر برد و خواهان آمیزش آنها شد تا مادیانش باردار شود:

«بردیم مادیان را از بهر فحل دادن
برعکس آرزوها، شد مستجاب ما را».

با دریافت کله قند، صاحب اسب نر موافقت کرد که اسبش با مادیان درآمیزد اما اسب نر بر اثر ذوق زدگی، دگرباشی، شیطنت یا اشتباه از راه ناصواب دخول کرد. روستایی اعتراض کرد که چون مقصود حاصل نشده آن دو باید بار دیگر درآمیزند اما صاحب اسب نر زیربار نرفت و گفت که اسبش وظیفه خود را انجام داده است. روستایی با بدخلقی و پریشانی به خانه بازگشت. همسرش که حال او را دید، دلیل را جویا شد وبراثر اصرار روستایی ماجرا را گفت:

«کونی و کله قندی، دادیم و بازگشتیم
دیگر نماند وامی، از هیچ باب ما را».

زنده یاد مهدی اخوان ثالث پس از نقل این حکایت، آنرا به انقلاب 1357 ربط می دهد و با طنزی گزنده و تلخ می پرسد:

«گر انقلاب این است، باری به ما بگویید
ما انقلاب کردیم، یا انقلاب ما را؟»!

+++

مراسم امسال سالگرد انقلاب 1357، که با ماجرای مضحک "امام مقوایی" آغاز شد و با نمایش "ماکت مقوایی" هواپیمای بدون سرنشین امریکایی – به عنوان فتح خیبر حکومت آخوندی – پایان یافت، چنان بی رونق و سوت و کور بود که صدای رسانه های حکومتی راهم درآورد. خبرگزاری حکومتی "ایرنا" نوشت: «بسیاری از رسانه ها و خبرگزاری های وابسته به غرب... اخبار حضور مردم را منتشر نکردند». تارنمای حکومتی دیگری به نام "دانایان" هم در مطلبی با عنوان "واکنش متفاوت رسانه های خارجی" نوشت: «شبکه تلویزیونی الجزیره... به پوشش تصویری و خبری راهپیمایی 22 بهمن نپرداخت»، «روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن... هیچ خبری از ایران را درخروجی خود قرارنداده است»، «القدس العربی دیگرروزنامه مهم عربی منطقه نیز ازجمله رسانه هایی است که سکوت محض را درباره حماسه حضور درپیش گرفته است»، »خبرگزاری رویترز... هیچ گونه پوششی از راهپیمایی گسترده مردم به مناسبت سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را مخابره نکرد»، «خبرگزاری فرانسه نوشت: ده ها هزارنفردرشهرهای مختلف درهوای زمستانی به راهپیمایی پرداختند» و «بی بی سی اعلام کرد تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی درحال پخش تصاویری ازحضور ده ها هزارنفراز حامیان حکومت است».

آنچه که این تارنمای حکومتی نمی داند یا می داند و بروی خود نمی آورد، این است که همه خبرگزاری های مهم و معتبر دنیا که کار خود را بلدند و با شگردهای دغلبازانه رسانه های حکومت آخوندی هم آشنا هستند، طبیعی است که راهپیمایی "چند ده هزارنفر" جیره خواران حکومتی که بیش از سه ونیم میلیون نفر حقوق بگیردارد و با ترفندهایی چون صدوربخشنامه، سوء استفاده از باورهای مذهبی مردم، اتوبوس مجانی، شارژایرانسل رایگان تلفن همراه، ساندیس، کیک، ساندویچ، موز، پرتقال و... راهپیمایی برگزار می کند را جدی نگیرند و آنرا درشمار خبرهای مهم قرارندهند.

سوت و کوری و بی رونقی راهپیمایی 22 بهمن امسال حتی درتصاویری که رسانه های حکومتی منتشرکردند هم قابل مشاهده بود. درعکسی هوایی که خبرگزاری "مهر" ازمیدان آزادی منتشرکرد، خالی بودن بخش بزرگی از میدان به خوبی دیده می شد. این پشت کردن اکثریت بزرگی ازمردم به حکومت آخوندی را حتی درمقایسه با راهپیمایی های حکومتی وفرمایشی پیشین یعنی 22 بهمن و 9 دی سال قبل هم می توان دریافت. درآن راهپیمایی ها، اگرچه هردو فرمایشی وباصرف هزینه های گزاف بودند، حکومت از موفقیت نسبی بیشتری برخورداربود. به عنوان نمونه، درآنچه که بوق های تبلیغاتی حکومت تظاهرات "حماسه 9 دی" می نامند، زنان خیابانی تهران حضورپرشمارتری داشتند. ماجرای حضوراین زنان – که قربانیان ناکارآمدی و بی کفایتی حکومت آخوندی هستند – چنین است که بنابرآمار تنها درتهران بیش از 600 هزار زن خیابانی هستند که محل کسب و کارشان خیابان یعنی جایی است که "برادران باج خور" – همتایان "برادران قاچاقچی" – برآن سلطه کامل دارند و علاوه بردریافت نقدی و "جنسی" این زنان را وامی دارند که در راهپیمایی های "شکوهمند" حکومتی نیز شرکت کنند. درراهپیمایی 22 بهمن امسال، به مقدارزیادی از شمار این زنان، که معمولا ارادت ویژه خود به مقام معظم رهبری را با در دست گرفتن پوستر او یا بستن سربند "لبیک یا خامنه ای" نشان می دهند، کاسته شده بود.

از "ده ها هزارنفر"ی که ازروی اجبار و ناچاری – یا به میل خود – در راهپیمایی 22 بهمن امسال شرکت کردند که بگذریم، ازمیان ده ها میلیون ایرانی که به انقلاب 1357 و راهپیمایی سالگرد آن پشت کردند، کم نیست شمار کسانی که تلخکامی زنده یاد مهدی اخوان ثالث را درک و همان پرسش تلخ را از خود می کنند!

__________________________

*"ویکی پدیا": «شرح حال آیت الله کاشانی: خمینی درخلال نهضت ملی شدن نفت درنامه ای از وی خواست تا با تقویت جبهه دینی نهضت، از سیاست گرایی فاصله بگیرد».

** تارنمای "راسخون": (گفتگو با مهندس سید ابوالحسن کاشانی، فرزند آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، به نقل از آیت الله ثقفی – پدر همسر آیت الله خمینی - : «ما تابستان ها همراه دامادمان آقای خمینی به ده شهرستانک واقع در لواسانات می رفتیم و آقای کاشانی را هم دعوت می کردیم. آقای کاشانی و آقای خمینی از صبح تاعصر باهم بحث فقهی می کردند».

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد