logo





بی نام ...

چهار شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۲۵ ژانويه ۲۰۱۲

پيرايه يغمايی

pirayeh-yaghmaii-s.gif
برای «یسنا» و همه‌ی فرزندانی که خانه را ترک می‌کنند...

او رفته است و خاطره ‌ها مانده است و من
توفان یاد و پنجره وامانده است و من

از آخرین کلام که آرام گفت و رفت،
یک خانه انعکاس صدا مانده است و من

در آن اتاق کوچکش آری به یادگار ؛
اندوه‌های بی سر و پا مانده است و من

یک رد پای عطر که دور است و دور نیست،
بر شانه‌های گیج هوا مانده است و من

تا بگذرم به سادگی از این شب غریب
پایی که نیست راه گشا ، مانده است و من

آن دامنی که جای سرش بود ، این زمان
در تیله‌های اشک رها مانده است و من

در برگ دفتری که ز احساس خط خطی است،
یک شعر نا نوشته بجا مانده است و من

انبوه واژگان ز لبم پر کشیده اند
تنها سوأل تلخ «چرا؟ ...» مانده است و من

تا دست روز گار به دامش نیافکند،
پرواز دست‌های دعا مانده است و من

آن وعده‌ی بهشت و قدم‌های مادران
اینک به روی دست خدا مانده است و من

در سکه‌ی سه چهره‌ی این غربت وسیع
غم مانده است و فاصله‌ها مانده است و من ...

Pirayeh163@hotmail.com


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

پاسخ
پیرایه یغمایی
2012-01-28 14:33:25
جناب حق پناه سلام: مهر و توجه تان راسپاسگزارم.
کاملا ً با نظر شما موافقم، راستش خودم هم می خواستم آن بیت را حذف کنم، اما دلم نیامد چون در حال و هوای زمانی که شعر سروده می شد، واژه ی « چرا ؟ چرا ؟» توی سرم می پيچيد و مرا گيج کرده بود. شاید بخاطر همین حال و هوا بود که آن بیت جا خوش کرد و ماندگار شد. ولی با خواندن نظر شما دیگر در حذفش مصمم شدم. دشواری سکه ی سه چهره را- اما - به من ببخشید که آن سکه را رؤيت کردم و سه چهره داشت.


محمدرضا حق پناه
2012-01-27 20:45:57
پیرایه یغمایی عزیز !
از شعر "بی نام ..." لذت بردم و توانستم با آن حسی که تجربه کردی نزدیکی کنم. اما از حس و محتوا که بگذریم که در نوع خود دلنشین و زیباست، به عنوان یک نظر شخصی، تاکید می کنم نظر شخصی، فکر می کنم اگر قسمت ذیل از شعر حذف می شد، نه تنها به شعر آسیبی وارد نمی شد بلکه قوام آن را بیشتر می کرد:

انبوه واژگان ز لبم پر کشیده اند
تنها سوأل تلخ «چرا؟ ...» مانده است و من

در ضمن ، من در درک "سکه ی سه چهره ... " هم مشکل دارم.

از این دو نظر شخصی ام که بگذریم، برایم دلنشین و الهام بخش بود. منی که دختری 5 ساله دارم !

ارادتمند،
محمدرضا حق پناه کوچصفهانی

شعر
پیرایه یغمایی
2012-01-27 01:43:38
سرکار خانم طاهره رضایی درود و سپاس بر شما باد.
شعر وقتی چاپ می شود، دیگر متعلق به شاعر نيست، بلکه متعلق به خوانندگان عزیزی چون شماست که با آن ارتباط کامل برقرار می کنند، هم اکنون هم شعر را از آن ِ خود بدانید.

سرشار از احساس
طاهره رضایی
2012-01-26 08:30:59
خانم پیرایه یغمایی سلام. شعرهای شما را خیلی دوست دارم. چون سرشار از احساس است. مخصوصا ً این یکی که عالی بود و سرشار از احساسات مادرانه بود. من فکر می کنم هر مادری می تواند این شعر را به خوبی درک کند و فکر کند که از زبان خودش گفته شده. به من هم چنین حالتی دست داد. باز هم ممنون. طاهره رضایی

پیرایه
پیرایه یغمایی
2012-01-26 00:16:34
شاعر جوهری «م- سحر» مهر و توجه ات را سپاس ها...


م.سحر
2012-01-25 14:34:03
درود بر پیرایه به خاطر این شعر خوش.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد