logo





برهنگی گلشيفته

يکشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۰ - ۲۲ ژانويه ۲۰۱۲

شهلا شفيق

اين همه چشم از حدقه در آمده ،
دريده از نفرت ،
خمار از حيرت ،
سرشار از حسرت،
اين همه دهان کف کرده،
باز به لعنت ، غران به غيرت،
اين همه دست درازشده،
برای پوشاندن ،
نيشگون گرفتن ،
نوازش ،
کف زدن،
اين همه سر، اين همه صدا ،
جيغ ، داد ،
خنده ، سوت ، فرياد ،
و اينهمه سنگ که برهنگی اش را نشانه گرفته ،
از جنس نفرت ،
از جنس سخره ،
از جنس تحسين،
نه خيلی بزرگ ،
و نه خيلی کوچک،
درست به اندازه ی لازم
برای يک نمايش خفن خفن
اگر می شد تنش را از عکس بدر آورد

شهلا شفيق
ژانويه 2012


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


محمدرضا حق پناه
2012-01-29 02:22:54
شهلا شفیق گرامی !

به باور من نیازی نیست که یک شاعر وقتی در برابر یک رویداد شخصی یا محرک اجتماعی خاص قرار می گیرد، با تاکید بر آن رویدادو محرک به خلق اثر بپردازد و عین رویداد یا محرک را با عریانی تک لایه ارایه کند که در این صورت ممکن است تاریخ مصرف آن اثر خیلی زود منقضی شود.
تاکید بر رویداد یا محرک خاص، کار شاعر را در درک شعر از سوی خوانندگانش آسان می کند و این نکته ممکن است باعث شود که شاعر کم تر به خودش و شعر سخت بگیرد و اثری که می توانست پخته تر شود و به زایشی در شعر و توانمندی شاعر منجر شود، ابتر بماند.
وقتی شاعر در معرض یک محرک قوی قرار می گیرد و بدون تاکید بر آن محرک دست به خلق اثر می زند، دریچه ای را به روی خود و شعر و خوانندگانش می گشاید که می تواند به چندلایه گی شعر منجر شود و چنین است که شعری می ماند و شعری از یاد می رود ...
البته تاکید می کنم که همواره آن چه می گویم صرفن نطرات شخصی و نگرش و سلیقه ی این جانب است و تاکیدی بر درستی آن ندارم.
ارادتمند،
محمدرضا حق پناه کوچصفهانی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد