logo





جنگ در غزه
"جنايت بدون مجازات" و " قصاص قبل از جنايت "

شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۷ - ۱۷ ژانويه ۲۰۰۹

شهزاد سرمدی

غزه، اشویتزخاورمیانه، شهرخون ومرگ،منطقه ی سکوت موذیانه ی رهبران غرب، عرب ومسلمان. سکوتی توأم با رضایت. مردمی رهاشده به حال خود، تکه و پاره در بمباران شبانه روزی، در فریادوشیون و زاری زنان و کودکان بی پناه و پدران و شوهران ناتوان برای دفاع از آنها. منطقه ای اززمین و دریا درمحاصره، که مردم حتی امکان فرار ندارند.شهرداغ ننگ برچهره ی حقوق بشر،کنوانسیون های ژنوودموکراسی های دروغین.
نوارغزه منطقه ای است با مساحتی تقریبا"سه برابر شهرپاریس(بدون حومه آن) و جمعیتی در حدود یک و نیم میلیون نفر. پرجمعیت ترین نقطه ی دنیا. محل تمرکز و انباشت فقر و فلاکت. منطقه ای که یک میلیون نفر آن را پناهندگان تشکیل می دهند. باتمام کمک های مالی ومادی بین المللی، هفتاددرصد جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می کنند(کمتر از دو دلار درروز).
غزه به کودکستان و دبستانی ابتدائی بیشتر شبیه است تا شهری متعارف. سن متوسط ساکنان آن هفده سال است. تقریبا"۸۴۰۰۰۰ نفر ازجمعیت آن را کودکان تشکیل می دهند."دیوار ننگ" از یک طرف و محاصره ی دریایی از طرف دیگرمنطقه را به زندانی بزرگ تبدیل کرده است. گرسنگی، سرما، بی آبی، بی برقی و بی داروئی در این سرزمین بی داد می کند. تونی بلر نخست وزیر سابق انگلستان به عنوان نماینده ی گروه چهارگانه ی آمریکا، روسیه، اروپا وسازمان ملل(quartet) وضعیت منطقه غزه را دریک کلمه بیان کرده است: "جهنم".
رئیس کمیسریای عالی برای پناهندگان در سازمان ملل آقای آنتونیوگوتراسAntonio Guterras می گوید:"نوار غزه تنها جائی در دنیاست که مردم مجاز نیستند به گریزند". مطابق گزارش دفتر همآهنگی امور انسانی سازمان ملل:"افراد غیرنظامی و به ویژه ۸۴۰۰۰۰ کودکان نوار غزه اولین قربانیان خشونت های این جنگ هستند".
روز سه شنبه ششم ژانویه مدرسه ای که پرچم سازمان ملل بر بالای آن در اهتزاز بوده و تو سط این سازمان اداره می شد، باشلیک دو خمپاره از یک تانک اسرائیلی مورد هدف قرارگرفت و چهل نفر از جمله تعدادی کودک که به آنجا پناه برده بودند قتل عام شده و ده ها نفر دیگر زخمی شدند. نماینده ی سازمان ملل متحد در منطقهUNRWA اعلام داشت که توسط GPS مشخصات تمام مراکز سازمان ملل به ستاد ارتش اسرائیل گزارش شده و از محل دقیق این مراکز باخبر بوده اند.
ارتش اسرائیل ادعا می کند که عملیات اش همچون عمل جراحی به اهداف مشخص و تأسیسات نظامی حماس اصابت می کند. اما مدارس،آمبولانس هاوپرسنل سازمانهای غیر دولتی انسان دوست ONGH، بیمارستان، داروخانه، محل تجمع خبرنگاران وحتی گورستان ها نیز مورد تهاجم قرارگرفته اند.
درغرب دموکرات هیچ کس به اسرائیل اعتراض نمی کند و جملگی خود را پشت صلح طلبی و پایان جنگ پنهان می کنند. آقای برنار کوشنر، پزشک بدون مرز سابق و وزیر امورخارجه ی دولت فرانسه، در مورد یوگسلاوی سابق از تز دخالت نظامی بشر دوستانه (l’ingérence)دفاع می کرد. وی برای جلوگیری از کشتار مردم بی گناه و غیر نظامیان مسلمان در آن کشور بر اجرای این تز پای می فشرد. اما در مورد جنایات جنگی در نوار غزه پوزه ی خود را بسته و زمانی که در مورد مدرسه ی سازمان ملل از وی جویای جواب شدند، پاسخ وی حیرت انگیزبود. وی گفت این کشتار یک bavureیعنی اشتباه ناخواسته بوده است.
این عمل ارتش اسرائیل مصداق بارز جنایت جنگی است. بنابر موازین حقوق بین الملل،کنوانسیون های ژنو۱۹۵۸ و پروتکل های الحاقی به آن (۱۲اوت ۱۹۴۹ و ۸ ژوئن۱۹۷۷) وعرف حقوق بین الملل، رهبران اسرائیل قابل تعقیب جنایی هستند. ولی این بار نیز مثل دیگر موارد، این " جنایت بدون مجازات " خواهدماند. بدینسان ۶۰ سال است که کشوری کوچک با جمعیتی حدود شش تا هفت میلیون نفر، سازمان ملل متحد و تمام روابط وقواعد و ارگان های بین المللی را به هیچ گرفته است. درواقع اسرائیل از هفت دولت آزاد است.
حال پرسشی مطرح می شود که به پاسخی روشن نیاز دارد. می گویند: اسرائیل دموکراسی پارلمانی وتنها کشور دموکرات خاورمیانه است. اگر واقعا" چنین است چرا هیچ یک از قطعنامه های سازمان ملل را قبول نمی کند؟ این چه نوع دموکراسی است که بقای آن به قانون شکنی و عدم اجرای موازین حقوق بین الملل وابسته است؟ اسرائیل برای صلح از چه چیز می هراسد؟ تمام کشورهای دنیا به غیر از ایران و حماس اسرائیل را به رسمیت می شناسند. این کشور از سال۱۹۴۹ عضوسازمان ملل است. یاسر عرفات در همین کشور فرانسه اعلام کرد: منشور ساف caduque است. این کلمه کاربرد و بار حقوقی مشخصی دارد. یعنی منشور ساف در مورد عدم شناسائی اسرائیل هیچ وپوچ، باطل ومنسوخ است. پس اشکال کار کجاست؟
اسرائیل تنها کشوری در دنیاست که مرز های مشخصی ندارد و تمام اتباع زیر پنجاه سال آن، اعم از زن و مرد، نظامی رزرویست محسوب می شوند. اسرائیل بیشتر شبیه به سربازخانه ا ی بزرگ و اردوگاه نظامی عظیمی است و دارای یکی از مجهزترین ارتش های جهان با نیروی زمینی، هوائی، دریائی و حتی ده ها بمب اتمی است. در این مجموعه ی نظامی تمام امکانات زندگی مثل سینما،استخر،فروشگاه،محل عبادت واماکن مسکونی برای نظامیان در نظر گرفته شده است. دراین اردوگاه حتی کشاورزی می شود و مؤسسات صنعتی وجود دارد. این ماشین جنگی منحصر به فرد، بزرگترین کمک های مالی و نظامی را نیز دریافت می دارد. ولی با وجود این نیروی نظامی بی نظیر، اسرائیل دائما" خود را در معرض خطر نشان می دهد. رهبران اولیه ی اسرائیل تکرارمی کردند که:"همیشه باید در حالت جنگ بود، صلح یعنی نابودی اسرائیل". اکثر دولتمردان و رهبران سیاسی کشور ژنرال ارتش بوده و یا هستند. چه خطری اسرائیل را تهدید می کند که باید دائم در حالت آمادگی جنگی به سربرد و صلح امکان پذیر نباشد؟ اسحاق رابین ژنرال مقتدر ارتش و نخست وزیر سابق که قصد جدی صلح با فلسطینی ها را داشت، بدست یک بنیادگرای حماس به قتل نرسید، بلکه توسط یک جوان ا نتگریست اسرائیلی کشته شد. هربار که تشکیل کشور فلسطین ومسأله صلح به طور جدی مطرح می شود، ناگهان اتفاقی می افتد و جنگی دیگر درگیر می شود و مسأله ی صلح و دولت فلسطین به عقب می افتد. در این بین نیز طبق معمول شهرک سازی های یهودی نشین در سرزمین های فلسطینی از سر گرفته می شود. یک بار بطور بی طرفانه وعینی از خود سئوال کنیم: در حالی که توازن قوای بین المللی کاملا" به نفع اسرائیل است، آمریکا و اروپا پشتبان جدی آن هستند و سازمان ملل در برابراین کشور کاملا" فلج و منطقه خاورمیانه در انتظار صلحی پایدار در بحران دائمی بسر می برد، آیا واقعا" این اسرائیل نیست که به علت اهداف استعماری و توسعه طلبانه اش طالب صلح نیست؟ آیا صلح برای اسرائیل بمعنی شناسائی مرزهای مشخص بین المللی و تشکیل کشور فلسطین و پایان شهرک سازی های یهودی نشین نمی باشد؟ اما امروز حماس، به مسأله ی اصلی و محوری موضع گیری ایرانیان تبدیل شده است. برخی از ایرانیان که عضو سازمان های چپ و دموکرات در دوران انقلاب۱۳۵۷ ـ۱۹۷۹ بوده اند و قبل از انقلاب و به هنگام سربرآوردن روح الله خمینی بعنوان رهبر انقلاب و حتی بعد از قدرت گیری وی، تامدتها، با سکوت ویا با سازش کاری و پنهان شدن پشت توهمات توده های مردم از موضع گیری مستقیم و افشا و روشن گری در مورد حاکمیت روحانیت طفره می رفتند(من از آن بخش از جنبش چپ ایران که تا مدتها از تمام جنایات جمهوری اسلامی مستقیما" دفاع می کرد چیزی نمی گویم)، اکنون برای جبران اشتباهات آن زمان خود به بهانه ی وجود حماس و امکان قدرت گیری آن درآینده و استقرار جمهوری اسلامی در فلسطین از دفاع از مردم فلسطین می گریزند. آیا مسأله حماس بحثی انحرافی نیست که توسط دستگاه های تبلیغاتی اسرائیل و غرب از مدتها قبل برای مخدوش کردن مبارزات آزادیبخش مردم فلسطین به کار می رود؟ هم اکنون که جنبش چپ فلسطین به حاشیه رانده شده و الفتح با سازشکاری با اسرائیل و شهرت آن به فساد، اعتبار خود را در میان فلسطینیان از دست داده، حماس یکه تاز میدان گردیده و برای کسب قدرت سیاسی از هیچ کوششی فروگذاری نمی کند. از طرف دیگر اسرائیل نیز با تبلیغات شبانه روزی خود و با بزرگ کردن فشفشه پراکنی حماس به اسرائیل، این فرصت را به دست آورده تا به سرکوب مردم و نابودی همه جانبه نوارغزه به پردازد. هم اکنون ارتش اسرائیل به نام فاشیسم اسلامی و تروریسم حماس همان می کند که هیتلر به جرم یهودی بودن بر سر بسیاری آورد.
در این دام مهیا و گسترده نیز بسیاری از گروه ها و بعضی از ایرانیان مقیم خارج از کشورکه طرفدار حقوق بشر و خواهان دموکراسی غربی، آزادی انتخابات و مخالف جدی مجازات اعدام می باشند،گرفتار آمده اند و در رفتار وگفتارآنها نوعی " این همانی " و "همگون سازی " (amalgamer) به وجود آمده است. مقایسه ی وقایع انقلاب ایران با جنبش فلسطینی ها، قیاس مع الفارق است. ایران سرزمینی با تمام مشخصات یک کشور متعارف ومورد شناسائی بین المللی در تمام ابعاد آن می باشد.در حالی که کشوری بنام فلسطین وجود خارجی ندارد. از اردوگاه های فلسطینی بنام " منطقه خودگردان" و از رهبران آنها بنام "مسوؤلین فلسطینی " یاد می شود.پاسپورت فلسطینی وجود ندارد. چند میلیون فلسطینی در سرزمین های تکه و پاره روی هم تلمبار شده اند و بقیه آنها درکشورهای جهان بصورت آوارگان جنگی با کارت شناسائی کشورهای دیگر به سرمی برند. جنبش دموکراتیک ایران با جنبش آزادی بخش ملی فلسطین برای برپائی کشور فلسطین تفاوتی ماهوی دارد.
گذشته از آن، در اپوزیسیون ایران نیز نیروهای مسلمانی هستند که در فکربرپائی جمهوری اسلامی دیگری بدون روحانیت می باشند. زنان این جنبش حجاب اسلامی را رعایت می کنند و حتی برجسته ترین چهره زن آنان در پارلمان اروپا از دست دادن با نمایندگان پارلمان احتراز کرد. تعداد اعدام شدگان این جریان سیاسی ـ نظامی به ویژه در فاجعه قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ از آمار بالائی برخوردار است. همه عاملین وعامرین این جنایات توسط انجمن ها، احزاب و سازمان های چپ ومدافع حقوق بشر افشا و محکوم می شوند. نا گفته پیداست که بسیاری از این نیروها با برنامه و ایدئولوژی آنها بیگانه اند. ولی این امر مانع از آن نیست که اجرای موازین حقوق بشر و کنوانسیون های بین المللی درمورد آنها رعایت نشود.
در تظاهرات روز شنبه دهم ژانویه در پاریس که به دعوت هشتاد سازمان، انجمن و احزاب چپ و باشرکت بیش از هفتاد هزارنفر برای دفاع از حقوق انسانی فلسطینی ها برگزار شد، پایان دادن به کشتار مردم،خروج ماشین جنگی اسرائیل از نوار غزه و رعایت حقوق بشر و کنوا نسیون های بین المللی خواسته شد. طرفداران حماس نیز در این میتینگ با شکوه شرکت داشتند ولی با توجه به ماهیت ارتجاعی و بنیادگرائی اسلامی آن ها هیچ نیروی مترقی به زیر پرچم یا دفاع از حماس به طور خاص نرفت. کسی نسبت به حماس و به حکومت آتی آن، در صورت امکان به قدرت رسیدن، توهم ندارد. جنبش حماس در واقع به پاشنه آشیل مبارزات مردم فلسطین تبدیل شده است. اما چه تضمینی وجود دارد که درآینده و در کشور فرضی فلسطین، حماس همچون روحانیت در ایران به قدرت برسد؟ آقای خمینی از پشتیبانی قریب به اتفاق مردم ایران حتی نیروهای چپ برخورداربود. کشورهای اروپائی و آمریکا در حال راهگشائی برای قدرت گرفتن او بودند. ژنرال هویزر ارتش ایران راخنثی کرد. تمام رسانه های غربی بویژه بی بی سی ورادیو و تلویزون فرانسه در اختیار وی قرار داشت. آیا این امکانات برای خالد مشعل مهیاست؟ حماس در داخل درگیر زد وخورد و رقابت با الفتح است. دفاع جمهوری اسلامی از این جنبش به علت بی آبروئی جمهوری اسلامی به ضرر مردم فلسطین است. آیاایرانیان طرفدار حقوق بشر ومقررات حقوق بین الملل با رفتار خود مرتکب "قصاص قبل از جنایت" نمی شوند؟ آیا حقوق بشر و کنوا نسیون های ژنو و مقررات بین المللی جهانشمول نیستند؟

شهزاد سرمدی
ژانویه ۲۰۰۹

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد