logo





کاکو ایکبیر و داریوش کبیر

شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۰ - ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱

بیژن باران

bijan-baran.jpg
کاکو: از سده ۲۱م ام-
رهبری سیاسی مورد نظر من
ادواری، انتخابی، تخصصی است.
زبان من قانون است-
نتیجه مشاوره متخصصان اجتماع و حقوق.
من از ادعای رهبری دایم بیزار ام.

در سده 20م به تخت جمشید آمدم.
بنای سنگی تو در هزاره های تاریکی
با تهاجم همسایگان و عناصر طبیعی؛
تا حدودی مصون مانده.
ولی خانه های گلی کارگران ساختمانی
همه با خاک یکسان شده اند.
گور سنگی خالی کوروش بجامانده؛
ولی گور مردم ساکن اینجا ناپدید شدند.

در ساختن این بنای سنگی
کارگران زیر آفتاب
سالها جان کندند
برای شکوه ابدی خانوار تو.
کارگری تازه عروس آبستن خود را
در شیراز گذاشته بود.
به اردوی کار تخت جمشید آمد.
او با شبان بختیاری
دهقان دشت مغان
سالها جان کندند- برای عظمت نام تو.

وقتی در افراختن ستون شکوه آپادانا
مکعب حجیم سُرخورد از بالا
کارگر را در ثقل خود له کرد.
او ندانست فرزندش
پسر بود یا دختر.
درآمد همسرش هم قطع شد.

خانه های گلی زحمتکشان
حومه تخت جمشید
مسکن کارگران
در بیداد فصول هزاره ها
با آفتاب تفته استوا
بادهای یکریز شن
باران زمستانی
شسته شدند؛ خشتی بر خشتی نماند.
شکوه سنگی کاخ تو، حاصل زحمت دیگران،
بنام فرهنگ ملی به ثبت رسید.
تا سیاحان را در اعجاب فرو برد.

تبلیغات تو بنفع خودت در تاریخ مانده؛
ولی نام کارگران، فرزندان آنان- بجا نمانده.
اکنون با منطق و امثال نظیر در تاریخ دیگران،
میتوان گفت که کودتای تو
بضد گئومات مصلح
بضرر مردم و بنفع خودت بود.
نمیدانم تو سواد داشتی؛
خواندن و نوشتن میدانستی.
ولی سنگنبشته میخی بیستون بفرمان تو
با تصویر بزرگت بجا مانده.
دولتمردان دلخواه تو
مذکر، موروثی، مادام العمری، خودخواه، آزمند اند.
تمثال تو، حجاری جلوس بر ۲۳ ساتراپ،
برای امروزیان و آیندگان بجا مانده.

از هزاران کارگر، کشاورز، دامدار-
چیزی بجا نمانده.
زبان تو فرمان است:
بداهه، من درآوردی، فردی.
تو صاحب افکار خودکامگی مطلقه قدیم ای.

قدرت در دستان ظریف تو تمرکز داشت.
در حالی که دستان چغر زحمتکشان
برای زندگی بخور و نمیر
شب و روز در کار بودند.
چرا نیآموختی از یونان دمکراسی را؛
تعامل شورایی را از لویه جرگه افغانها؟

چرا تو استبداد قبیله ای را
۲۵۰۰ سال پایه گذاشتی؟
اهورامزدا کجا گفته
تو از کارگر، شاعر، سرباز برتری
از کشاورز کلاه نمدی عائله مند
باج و خراج بگیری؟
کلاه نمدی در تقابل با
تاج ابدی جواهرات تاراج تو.

سلطنت موروثی مادام العمری خودکامگی،
هزینه سالانه بی سقف دربار خانوار مرفه تو،
عدم رابطه افقی تو با مردم
مانند نیای پدری تو-
با حرص ثروت، شهوت قدرت، فزونخواهی منزلت.
خط فکری تو ادامه یافت در تاریخ خونین فلات
تا قاتلان سده ۲۰ شاعران شهید.
اراده اهورامزدا در جامعه عمیق و ساده بود:
پندار، گفتار، کردار- نیک.
نماد کلاه کبریایی تو، تاج جواهر نشان-
ارثیه سخن تو بزبان شاپور ذولاکتاف،
کردار نادر، غارتگر فومنات هند
پندار سوء ظن دار محمد آغاخان
پدر و پسر، قاتلان شاعران شهید
یزدی، عشقی، گلسرخی، سپس سعید، مختاری.
کردار خودشیفته تو تا امروز
جامعه را در فساد و اجحاف نگهداشته.

داریوش: تو بما میگویی حقکش بودیم.
کسی نمیداند اگر تو ِ امروزی
در قدرت باشی؛
بویژه باسلطه سلطنت مادام العمری موروثی
چه ها میکنی- شاید از ما بدتر.
کماینکه خودکامگان مادام العمر
جمهوری و سلطنت سده ۲۰م در جهان
از ما بهتر نبوده؛
قتل و غارت و اختناق پیشه کردند.

بتو می گوییم: این بخردانه نیست-
ادعای امروزت را با اعمال دیروز ما بسنجی؛
باید کردار را با کردار سنجید.

پند ما بتو این است:
رهبران سیاسی را بطور ادواری
از مبارزان انتخاباتی و زندانیان آرمانی
انتخاب کن؛
نه شیپورزنان دور گود مبلغ براندازی.
زیرا ماهیت کرداری آنها در قدرت
روشن نیست؛ اگرچه در گفتار نیکوست.
این ثمره طبیعت محیطی و طینت ذاتی براندازان است:
در موضع قدرت دایمی
دمار از روزگار خلق می کشند.

کاکو: من اگر در عهد تو بودم-
بخاطر ایمان به حقیقتجویی، عدالت طلبی
و مساوات انسانها اعدامم می کردی.
تو اگر در عهد من بودی
بخاطر ممیزی و قتل و غارت، در راس آن،
ترور گئومات، محاکمه میشدی.
وکلایت دلایل اعمالت را ارایه میدادند.
بنا بر قانون بین الملل و ملی
در صورت اثبات جرم تو برای دادگاه
بزندان محکوم می شدی.
بدان:
بیعدالتی شنیعتر از خود جنایت است.

داریوش کبیر! بتاریخ بگو چرا آنهمه
تاراج و خراج- برای نخوت فردی خود،
برای اجرای منویات خود،
با هزینه بی سقف دربار و حرمسرایت؟
در مرگت ثروت کلان خود را بیرون گور گذاشتی.
سپاه قتال غارتگر تو-
بدون تعقل و وجدان- فقط
با ستون فقرات فرمان فوق را اجرا کردند.
تو با اختناق در شهرها نابود کردی
رویای جوانان برای تغییر وضع موجود را.
زندانهای تو آینده را به بند می کشد.
*
ای شکوه ستونهای آپادانا
گریفینهای عظیم سنگی-
دستآورد کارگران فکری ویدی
صف سربازان ماد و پارس!
بربریت نام تمدن گرفته است
زیرا با تاراج دیگران این بناهای باشکوه ساخته شدند؛
در حالی که عشایر افقی لر را بیتمدن نامند.

جای پای اسلاف
در رشته کوههای کبود شمال
دشت اخرایی وسیع جنوب-
زیر آسمان آبی بی انتها
تا امواج ابدی خلیج فارس
متصل به اقیانوسهای سبز فردا
۱۱۲۳۱۱
داریوش = دارنده خوبی ۵۲۱-۴۸۵ ق.م. کاکو = خالو/ برادر مادر؛ لقبی دوستانه در شیراز. لقبی در تنکابن، کاکویه در مازندران. شاید با کاک کردی قرابت داشته باشد.
‏۳۱‏/۱۲‏/۲۰۱۱

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد