من ناچارم
بردرخت نیما
که اینقدربلند است
که میوه اش به دست هیچ کس نمی رسد
خداحافظی کنم
=و با خود بگویم
شاید میوه اش نرسیده است ؟
درخت شاملو را
همواره هرس کنم
و درخت اخوان ثالث را
بچینم
و بسیاری دیگر را هم
برای زندگی
شعر راحت می خواهم
دست من
به درخت بالا و لاغر نیما نمی رسد
به = طرح = بد شاملو هم
دهانم تلخ می شود
باری
به راه خودم ادامه می دهم
تا از میان جنگل بیرون بزنم...
خواست من این است !
2011 11 22
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد