logo





يادها-۱

يکشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۷ - ۱۱ ژانويه ۲۰۰۹

بیژن باران

bijan-baran.jpg
من همان آوازه خوان مردم پاكم هنوز./ گرچه مشهور جهان خوانی مرا خاكم هنوز.
قصه ها دارم از شبهای شيرين شما./ قصه ها از ظلمت روزهای غمگين شما. – ويگن

روزی به تير تو آمدی خانه ی ما، کنار درياچه و باغ.
آوردی نور و صفا به محفل ما..
فروغ زوج زلال رطب چشمانت
در شيشه پنجره باز، مهمان ما.
خنده ی تو در گل و گياه
دور- تا پرندگان و آبها
نزديک بوته های سرخ ابرک آزاليا.
مكث كفشهايت كنار رديف بنفشه ها.
نفس عميق تو- سرِ بلند به " آسمان آبی“
پرستوها در طواف آب، بی تاب
هنوز لبخند تو نقش بسته بر حباب ماهيان.
نهار کباب کنار ميز پنجره سرتاسری مشرف آب
گوشمان ۶ دونگ گپهای تو از زندگی شيرين و غربت رنگين تو؛
گفتی چماق رضای غلام زده شد، کاخ فرمان خروجت بداد.
عصر به قايق نشستيم با همسرت
دور شديم از گازيبو و درخت بلوط پير.
غروب بکنجی با گيتار خواندي
برای جايی که دل همه مان لک زده برای آن، "بياد تهران":
"بی تو خاموشم در اين شهر فرنگ / توی غربت دل من بازشده تنگ.
كی ميشه باز دوباره شب برسه / تاببينم خواب تهرون قشنگ."
(کنون ازگيل غربت در گلو، شبنم گرم بر گونه من..)
تو شريک شادی و غم نيم قرن فلات
تاج عروسی های آذين و فرخنده؛ صدای رسای رهايی و نشاط.
"اسب ابلق زين" کنی به خواستگاری " دختر خان.."
زمزمه های عاشقان شهر و دهات؛
نوای آسمانی "مهتاب- ای مونس.." شبهای شور و شباب.

تو رفتی – بدون وداع.
خبر ناخوشيت در نجوای دوستان، رسانه ها.
تو خاطرات ما را بخاك بردي
ولی ما ترا با ديگران قسمت می كنيم-
در بازگويی يادهايمان ز تو
ترا به " آنها "هديه می كنيم.
چون خود نيز اينجا چند صباحی بيش مهمان نه يم.
تا بتو بپيونديم.
موران يادهای ما را از سرت به لانه برده؛
ريشه گلنار ياخته های ياد را از خاك بشاخه آورده
در نارهای سرخ ترکان، ذرات يادها بسرمان رسد دوباره؛
در خوابمان خطور کنی ز نو.
تو جوانی، شادی ما بودی.
در ميان ما می خوانی خوش صدا-
بذهنمان می آوری بوی خوش جوانی را.

در صف بدرقه تو بگورستان من دور بودم.
پس در خاطراتم پير نخواهی شد؛
گرچه با زمان پيش می روم.
عکس تو ای عقيق حلقه دوستان، روی ميزاست، با قهقهه ی صميمی تو جاودانه در فضای ما.
با يادهای تو در برگهای كاغذ- کنار پنجره و نور
اوقات گفتگو با دوستان، تو در انديشه ها و خوابهايمان تكرار می شوی.

در نم نم باران کرانه های خزر تا خليج فارس-
با گيتار خود، "شکست سکوت" کارو،
زمزمه جاودان آواز گرم سلطان جاز:
"گارون گارون گارونه.."
همراه ساز و صدات
تو در سر ما ميخوانی مکرر- برای ما و نسلهای بعداز ما
ای بارقه ی رهايی در هجرت، دهانه دماوند نيم قرن سرور فلات
تکرار تو تا ابد با طنين ترجيع نجيبانه ات
"من همان آوازه خوان مردم پاکم هنوز.."
۱۸۱۱۰۴

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد