logo





توپ ها برای کی به صدا در آمده‌اند؟

پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۰ - ۰۳ نوامبر ۲۰۱۱

مهین شکرالله پور

mahin-shokrollahpour-s.jpg
لزوم داشتن تشکلهای مستقل مختص زنان امری الزامی و ضروری را به وضوح به ما نشان میدهد. سازمان یافتگی تشکلهای مختص زنان در مبارزات اخیر و ضرورت نهادهای زنانه را امری حیاتی در مقابل هر حرکت و اعتراضی نمایان میکند. زنان باید بطور سازمان یافته و متشکل و مستقل با طرح و مانیفیست خود حضور داشته باشند تا مردان مرتجع و لوکس شده ولی با همان تفکرات ارتجاعی به راحتی نتوانند حقوق زنان را به نادیده بگیرند.
از همان آغاز خیزش و جنبش های اولیه در جهان عرب، مردم جهان با نگاه موشکافانه و ریزبینانه نظاره‌گر حرکتهای اعتراضی بودند که قرنها در اسارت اسلام و زیر یوغ شریعت و حمایت آشکار دول غربی از ارتجاعی ترین نظام ها و رژیم ها قرار داشته‌اند. زنان ومردان با اراده ای راسخ و باور نکردنی تصمیم به سرنگونی حاکمان زورگو و ستمکاری کردند که قرنها مردم را در بند قیدو بندهای ارتجاعی اسیر کرده بودند. اعتراضاتی که برای همگی ما تازه و به نوعی غافلگیرانه بود .اتوریته تغییر و ابتکار عمل در این کشورها از رهایی از یوغ عقب مانده‌‌ترین دیکتاتوری ها به میادین آزادی کشیده شد. ایستادگی در مقابل حاکمان دیکتاتوری و حمایت دولتهای عربی از این دیکتاتوریها که سالهای متمادی مردم را به صلابه کشیده بودند، به امری واقع بدل گشت. طنین پر خروش امواج انسانی در خیابان های عربی که هم چون صحراهایشان خشک و بی تحرک می نمود، محروم ترین زنان را به وسوسه انداخت، رعشه لرز و خوف بر پیکر فرتوت ارتجاعی ترین رژیم ها انداخت و دول غربی را که عامل اصلی در سرپا نگهداشتن چنین رژیمهایی برای چپاول ثروت و منابع آنان بوده‌اند، به موقعیت ضعیفتری سوق می داد..
خیل زنانی را دیدیم که با مشتهای با اراده و امید از بیغوله‌های تنگ و تاریک و اندرون خانه ها به میدانهای آزادی پرتاب شدند و علیه نابرابری و ستم، سلطه و دیکتاتوری شوریدند. در خیابان ها و میادین زخمی و کشته دادند، اما عقب ننشستند، سازش نکردند و به کسانی که آنان را به درون خانه هایشان ترغیب میکردند اعتناعی نداشتند و به نظام مردسالاری و حاکمانشان نه گفتند. این زنان بودند که مشوق ادامه مستمرمبارزه برای مردان شدند و این اتحاد عمل را برای آینده روشن درحکومتی برابرخواه در تمامی آن دوران خواستار شدند . زنان تونس، یمن ، مصر،لیبی ، سوریه برعلیه نابرابری و تبعیض جنسیتی و جامعه پدرسالاری در صف اول اعتراضات قرار داشتند. ولی به نظر می رسد که پیمودن این راه پرسنگلاخ هنوز مستلزم پیکار و رنج و مشقت و ایستادگی محکم تری است. سرانجام چه و به کجا کشیده خواهد شد.
چه دردناک، بهارعربی خیلی زود به خزان پاییزی تبدیل شد.
وحشت من نه از پاییزعربی بلکه زمستان سرد و سوزناک عربی برای زنان در لیبی، تونس ، یمن ،مصر و..........، زنانی که در لحظه لحظه خیزش و جنبشهای ماههای اخیر درکشورهای عربی که رکن اصلی این حرکتها و خیزشها بوده و بی محابا در تمامی عرصه ها مهر و نشان خود را حک کرده بودند . تاریخ این مبارزات، حضور همیشگی در تحولات و حرکتهای ماههای اخیراین کشورها غیر قابل انکارناپذیر است . زنانی که در صحنه های اجتماعی و حقوقی، انسانی و جنسیتی حذف و تحقیرشده اند. با حضورو فداکاری مستمرو پیگیرانه در سقوط رژیم های دیکتاتوری نشان دادند بدون مبارزات همیشگی، مستمر و فداکاری زنان در عصرهای مختلف هیچ مبارزای بدون حضور آنان هرگز متحقق نمی شود.
تونس یکی از کشورهای اسلامی که کنواسیون رفع تمام انواع تبعیض علیه زنان را در سازمان ملل بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته است و طبق آمارهای مشخص درصد زنان شاغل تونس غیر قابل مقایسه با کشورهای عربی است. نزدیک 23% از نمایندگان پارلمان در حکومت بن علی را زنان تشکیل میدادند ودر مرکز آموزشی 51% تا رده های عالی را به خودشان اختصاص داده بودند.72%از مشاغل در وزارت بهداری از آن زن بود.
ولی با این آمار سهم زنان در حکومت آینده به چه سرانجامی رسید در انتخابات اخیر چیزی نبود بجز اینکه دوباره حکومت اسلامی، قوانین اسلامی و شریعت بر قرار شود. با این اوصاف آینده این زنان به کجا کشیده خواهد شد؟ زنان هوشمند و برابرطلب با درک والای از آزادی که در میداین تونس با خواندن سرود های آزادی نگاه آزادیخواهان جهان را به همراه خود داشتند.

من ستاره ای هستم در میانه تاریکی
من خاری هستم در گلوی ظالم
من بادی هستم که آتش آن را گزید
من روح کسانی هستم که فراموش نمی شوم
من صدای کسانی هستم که نمی میرند
من آفریده ام از گل های آهن
با شور و شعفی بیکران
امید های تازه را برای زندگی نو
با نسیم و باران های فراوان نوید می دهم

ترانه ای که در تونس به ترانه آزادی شهرت یافت با صدای عامل مثلوثی
در آینده نامشخصی که مردان متصور شده اند زنان در کجا قرار میگیرند؟
پس از سقوط حکومت معمر قذافی و کشته شدن در هوای شادمانی، شور و شوق مردم لیبی با سخنان مصطفی عبدالجلیل رهبر شورای انتقالی لیبی به مناسبت آزادی لیبی که اظهار داشت "قوانین کشور بر اساس شریعت و دستورات قرآنی تنظیم میشود و قانون تک همسری لغو خواهد شد و به جای آن چند همسری بر قرار خواهد شد." همه آزادیخواهان و بلاخص زنان برابری طلب و آزادیخواه را شوکه کرد. آیا هزاران کشته برای بر قراری قانون چند همسری ؟ این چه اولویتی است که از فردای پیروزی مبارزه رهبران مرتجع بدان تایید میزنند؟ تاریخ بار دیگری به نوعی تکرار شوم اسارت زنان را رقم زد. تاریخ سرنوشت شوم و نکبت بار زنان ایران در 33 سال گذشته گواه درد و رنجهای ماست.......
در قرن مدرنیته و در شرایطی که بسوی جامعه آزاد جهانی گام بر میداریم زنان همچنان در برابر خواست جوامع مردسالاری که سهم شان از جامعه و اجتماع تا محیط خانواده جز ستم و رنج بی حقوقی، تبعیض، خشونت جنسی و نابرابری چیزی دیگری نبوده است. این آزار، تحقیر، خشونت و بی حرمتی هر روزه در خانواده و جامعه به انواع مختلف با قوانین ضد بشری و ارتجاعی دینی و شریعت، وادار کردن زنان و رفتن به کنج خانه ها و در نتیجه تحمیل خودسوزی و خودکشی، گسیل و فروش زنان در بازارهای جهانی و ادامه رواج تن فروشی، تبعیض های پیاپی در محیط کارموقعیت زنان را در این جامعه به عیان نشان میدهد. این چه سرنوشتی است که زنان باید همچنان در اسارت قوانین و احکام شریعت 1400 سال پیش باشند و مردان خوشحال و سر مست از این "پیروزی" گردند و این خود نشان دهنده آن است هرگونه نظر و تفکری که امروز به زنان بشود در جامعه آتی برایشان ساخته خواهد شد.
مسئله حجاب و قوانین شریعت و تدوین آن درقانون اساسی ایران در سال 1357جامعه ما را هزاران سال به عقب سوق داد و تاثیرات مخرب و ویران کننده آن را امروز به عیان میبینیم که چه جامعه ای را برای ما ساخته شد. در این 33 سال بجز عقب ماندگی خفقان ، سرکوب ، زندان ، اعدام ودر همه حال زن ستیزی برای ما زنان دستاوردی نداشت.
این مسئله اتفاق تازه‌ای برای ما زنان نیست ایران، افغانستان،عراق، مصر، تونس و لیبی خود نمونه های است که زنان در این حرکتها نتوانستند به خواسته های بر حق شان برسند و قافله را به راحتی از همان اول باختند. ما باید از تاریخ سراسر ستم و تبعیض مان درس بگیریم. دیگر سکوت جایز نیست .
سکوت یعنی اسارت دوباره، زنان برده و فرمانبردار نیستند انسانند و حق حیات بشری را دارا میباشند. نباید در برابر این تحجر سکوت اختیار کنند. صدای اعتراض باید رسا و گویا باشد اعتراضی که هم اکنون در قالب ائتلاف گروهی، وبلاگی و سازمانهای زنان بلند شده است. نشان تبعیض و خشونت علیه زنان است که یک امر جهانی است. علیه حذف عمدی زنان که امروزه امری متداول در جنبشهای اخیرشده است باید به یک مبارزه متشکل و سازمان یافته متوسل شد. در نبود تشکلهای جنبشهای اخیرکه باعث به کنار گذاشتن زنان و گرفتن دستاوردهای که در طول مبارزاتشان گرفته شده است، امری عادی دانسته و در این رابطه زنان نتوانسته اند اعتراضی نسبت به این قوانین به شکل متشکل و سازمان یافته انجام دهند.
لزوم داشتن تشکلهای مستقل مختص زنان امری الزامی و ضروری را به وضوح به ما نشان میدهد. سازمان یافتگی تشکلهای مختص زنان در مبارزات اخیر و ضرورت نهادهای زنانه را امری حیاتی در مقابل هر حرکت و اعتراضی نمایان میکند. زنان باید بطور سازمان یافته و متشکل و مستقل با طرح و مانیفیست خود حضور داشته باشند تا مردان مرتجع و لوکس شده ولی با همان تفکرات ارتجاعی به راحتی نتوانند حقوق زنان را به نادیده بگیرند. ما زنان هم هیچ گاه در مقابل آنان گذشتی نخواهیم داشت. تنها راه ادامه کاری و نیل به اهداف مشخص و رسیدن به خواسته های بر حق برای ایجاد جامعه آزاد و خالی از هرگونه تبعیض و نا برابری جنسیتی داشتن تشکلهای مستقل مختص زنانه یکی از ضرورتهای عاجل در این برهه از تاریخ میباشد. بدون در نظر گرفتن این مسئله حقوق شان به راحتی خورد میشود وبا تدوین و قانونی کردند قوانین دینی و شریعت در زندانهای نامریی گرفتار میگردند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد