logo





مقابله با تشدید فشارها برفعالین کارگری در گرو چیست؟

دوشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۰ - ۱۷ اکتبر ۲۰۱۱

حامد سعیدی

تنها با حرکت یکپارچه و سراسری و با به راه انداختن اعتراضات و اعتصابات متشکل و سراسری کارگری در کارگاه ها و کارخانه ها، که سرمایه داران و دولت حامی آن را به زانو در خواهد آورد، خفقان و توحش سرمایه را به شکست می کشاند و با چنین حرکاتی است که فعالین کارگری از بند سرمایه رهایی خواهند یافت و در آغوش گرم خانواده و هم طبقه ای هایشان هر گام پیشروی مبارزات کارگری را همراهی و رهبری خواهند کرد.
دستگیری و زندان، تعقیب و پیگرد فعالین کارگری از سوی دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی رژیم سرمایه داری حاکم بر ایران بیش از هر زمان شدت بیشتری به خود گرفته است. به راه انداختن فضای سرکوب و اختناق بر طبقه کارگر و توده های تحت ستم جامعه بی شک بیانگر یک دوره مشخص از حیات رژیم اسلامی ایران و وضعیت و سطح مبارزات خود طبقه کارگر نیز می باشد.

پیامدهای بحران مزمن سیستم سرمایه داری بیش از هر چیزی وضعیت فلاکت بار و دهشتناک را در ابعاد میلیونی و گسترده بر طبقه کارگر تحمیل کرده است. تبعات ویرانگر و مخرب این بحران خود را در ورشکستگی مراکز صنعتی و تولیدی بازتاب می دهد و هر روزه شاهد پیوستن خیل عظیمی از کارگران به صف ارتش میلیونی بیکاران هستیم. در نتیجه رژیم با ترفندی فریبکارانه و ضدکارگری با به اجرا در آوردن "طرح هدفمند کردن یارانه ها" بار گران و سهمگین این بحران را بر دوش نحیف کارگران و مردم زحمتکش و تهی دست جامعه سوار می کند. این وضعیت همراه با کاهش دستمزد ها و رشد سرسام آور قیمت اساسی ترین مایحتاج روزمره کارگران شرایط اسفبار و غیر قابل تحملی را بر آنان تحمیل کرده است، که منجر به افزایش فقر، گرسنگی، بی خانمانی شده و باز هم شکاف طبقاتی روز به روز فزونی می یابد.

از آنجا که از سویی بحران اقتصادی به قدمت موجودیت این رژیم همواره همراهی اش کرده است و تعمیق هر چه بیشتر آن بحران سیاسی را شدت بخشیده است و از سوی دیگر تاثیر پذیری توده های مردم زحمتکش و آزادیخواه از تحولات انقلابی منطقه - که مستقیما منجر به به زیر کشیدن دیکتاتورهای حاکم بر این کشورها شد- افق روشن تر و اعتماد به نفس بیشتری را در پرتو مبارزات پیش روی آنان قرار داده است. بن بست اقتصادی و سیاسی جناح های مختلف بوژوازی حاکم، و خیزش توده ای در دور اخیر که لرزه بر پیکر حکومت سرمایه داری استبدادی حاکم افکند، رژیم را ناچار کرده است تا با اعمال فضای رعب و حشت و با به راه انداختن ماشین عریض و طویل سرکوب، و زندان و شکنجه و اعدام پیشروترین بخش جنبش های سیاسی و اجتماعی را نشانه بگیرد و از هر طریق ممکن صدای برحق آنها را خفه و به زیر بکشد. رژیم سرمایه داری حاکم به این نتیجه رسیده است که باید با عمل پیشگیرانه و با سرکوب مشدد پیشروان جنبش طبقه کارگر و دیگر جنبش ها هر نوع طغیان اجتماعی و مبارزه علیه وضع موجود را به عقب براند و به خیال خود چند صباحی به حیات ننگین خود بیفزاید.

ببا وجود اعمال اختناق سیاسی از طرف رژیم سرمایه داری استبدادی ایران، بعلاوه وضعیت فلاکت بار معیشتی و دشواری هایی که اکنون سد راه مزدبگیران و تهی دستان قرار گرفته، به طور اجتناب ناپذیری کارگران و سایر جنبش های رادیکال اجتماعی را علیه وضع موجود به اعتراض و مبارزه می کشاند. چرا که طبقه کارگر ایران انقلابی گری و رزمندگی خود را به قدمت حیات مبارزاتیش بارها به اثبات رسانده است و نقش تعیین کننده خود را در تغییر و تحولات و رخدادهای یک قرن اخیر انکار ناپذیر کرده است که انقلاب 57 نمونه بارز این واقعیت است و می توان آنرا مثابه یک تجربه پر افتخار برای طبقه کارگر تلقی نمود. از سوی دیگر کارگران و زحمتکشان بنا به وضعیت رقت بار زندگی شان مجبورند برای دفاع از حق زندگی و تامین معیشت خود مبارزه کنند و از آنجا که این مبارزات ریشه در عمق فقر و فلاکت سیستم نابرابر کنونی دارد، همچنان و در اشکال گوناگون در جریان است و بی تردید در متن چنین وضعیتی آرام نخواهند گرفت.

اما علیرغم رشد اعتراضات کارگری همچنان اختناق سیاه سیاسی و فشار بر کارگران و فعالین آن در شکلی عریان اعمال می شود. پس بایستی یک بٌعد این شرایط را نیز از وضعیت کنونی خود طبقه کارگر استنتاج کرد. چرا که باید بیش از هر چیزی به این نکته توجه کرد که جنبش کارگری در چه سطحی از مبارزات قرار دارد که چنین شتابان رژیم هار ایران به انحاء مختلف دست به تعرض روز افزون بر علیه طبقه کارگر زده است. قبل از پرداختن به این مسئله باید روی این موضوع اندکی تامل کرد که اختناق و سرکوب جزء لاینفک سرمایه داری و به مثابه یک ابزار سرکوب در دست دولت های سرمایه دارای جهت استثمار مضاعف کارگران بوده و خواهد بود. هر درجه از گشایش سیاسی موجود در نظام سرمایه داری نه ناشی از خصلت و امتیازدهی این نظام، بلکه یکی از دستارودهای جنبش طبقه کارگر متشکل و دیگر جنبش های رادیکال اجتماعی بوده است. برای این مهم باید ارتقاء سطح مبارزات جنبش کارگری و پیشروی و تشکل یابی آن را رمز تحقق کسب آزادی های سیاسی و دمکراتیک کرد، نه عکس آن.

واقعیت این است که خواست و مطالبات کارگران در اعتراضات و اعتصابات هر روزه خود حول مسائلی از قبیل، مبارزه علیه بیکار سازی ها، دریافت حقوق و مزایای معوقه خود، قراردادهای سفید امضا و ... در جریان است، و در واقع این اعتراضات و اعتصابات در تقابل با تهاجمات سرمایه داران و دولت آنهاست، اما پراکندگی بیش از حد و دفاعی بودن سطح مبارزه طبقه کارگر قادر به مقابله همه جانبه در برابر تعرضات دولت و سرمایه دارن نخواهد بود تا زمانی که این پیکارها شکلی متحد و سازمانیافته پیدا نکنند. برآیند این وضعیت اسفناک است که هجمه های این چنینی از سوی کارفرمایان و دولت حامی آن به سطح معیشت و زندگی کارگران صورت می گیرد و جبران سیر نزولی سود و کاهش ضررهای ناشی از آن را دقیقا از همین کانال دنبال می کنند.

با درک این مهم، امر عاجل و فوری فعالین کارگری و پیشروان سوسیالیست ارتقاء کمی و کیفی سطح مبارزات کارگری است و در قدم اول ضروریست از همین سطح فعلی جنبش کارگری و فراروی از پراکندگی مبارزات کارگری شروع کرد. فقدان تشکل و پراکندگی مبارزات کارگران اکنون یکی از معضلات سد راه پیشروی جنبش کارگری است، که لازم است پاسخگوی آن بود و جنبش کارگری را از این وضعیت به سطح بالاتری از تشکل یابی سوق داد و هدایت کرد. قبل از هر چیز انسجام بخشیدن به وضعیت کنونی جنبش کارگری درگرو هماهنگ ساختن و تثبیت شعارها و مطالباتیست که بتوان در قدم اول اعتراضات و اعتصابات کارگری را هماهنگ و به یک مبارزه سراسری و یکپارچه تبدیل کرد.

از سوی دیگر فعالین و پیشروان کارگری چپ و سوسیالیست با ارتباطات به موقع و همیشگی و تشکیل حلقه های ارتباطی در بخش های مختلف کارگری ست که می توانند شعارها و مطالبات کارگری را وحدت بخشند و با درک صحیح و واقع بینانه از توازن قوای طبقاتی و سیاسی برای "تقویت روحیه همبستگی کارگری و تلاش برای تعمیم خواسته ها و مطالبات کارگران و عمومیت دادن به آن، اولویت قرار دادن منافع کلیت طبقه کارگر در جنبش کارگری و مبارزه برای دستیابی کارگران به طبقه ای برای خود تلاش کنند و اعتراضات کارگران را از پراکندگی و بی برنامگی خارج نمایند. با هر درجه از اختلافات سیاسی و تاکتیکی فی مابین فعالین و کمیته های کارگری چپ و سوسیالیست ضرورت عینی ایجاب می کند که فوری ترین و حداقلی ترین مطالبات کارگران را سرلوحه فعالیت خود قرار دهند تا با اتحاد عمل و همکاری های خود به این نیاز عاجل جنبش کارگری پاسخ دهند.

بر پایه این مهم است که گام اول حرکت کنونی جنبش کارگری و فعالین آن سازمانیابی مبارزات پراکنده کنونی و با یک گام به پیش این مبارزات زمینه عینی برای برداشتن گام های بعدی در بٌعد سراسری و متشکلانه تر آن، در حین اینکه هجمه های هر روزه سرمایه داران علیه کارگران را به شکست می کشاند، به شکلی سازمانیافته به سود حاصل از کار خود، که سرمایه داران به جیب زده اند تعرض متقابل نمایند و طبیعتا بهبود شرایط و وضعیت رفاهی کارگران را هر چه بیشتر سامان دهند.

اکنون که جمعی از پیشروترین فعالین کارگری در زندان های مخوف رژیم سرمایه داری ایران به بند کشیده شده اند و دستگیری، سرکوب و فشارهای فزاینده ای همچون هیولایی بر مبارزات جنبش کارگری و کل جامعه سایه افکنده است و عملا فضای رعب و وحشت جامعه ایران را به زندانی در ابعادی سراسری و گسترده تبدیل نموده است، لازم است که جنبش طبقه کارگر؛ طبقه ای که تولیدات و ثروت جامعه بشری به دستان او تولید می شود و خود نیز از حداقل ترین نیازهای معیشتی برخوردار نیست، به رهبری پیشروان و فعالین سوسیالیست آن گام بردارد و با حرکت های تعیین کننده و کارسازی که پاسخی درخور به نیازهای کنونی اکثریت جامعه باشد، قلب سرمایه را نشانه بگیرد و به سرمایه داران یادآور شود که سود کلانش در دستان اون نهفته است و هر وقت بخواهند چرخه سود اندوزی را از کار می اندازند.

تنها با حرکت یکپارچه و سراسری و با به راه انداختن اعتراضات و اعتصابات متشکل و سراسری کارگری در کارگاه ها و کارخانه ها، که سرمایه داران و دولت حامی آن را به زانو در خواهد آورد، خفقان و توحش سرمایه را به شکست می کشاند و با چنین حرکاتی است که فعالین کارگری از بند سرمایه رهایی خواهند یافت و در آغوش گرم خانواده و هم طبقه ای هایشان هر گام پیشروی مبارزات کارگری را همراهی و رهبری خواهند کرد. بدون شک تا جنبش کارگری در وضعیت کنونی باقی بماند و نتواند حرکت و مبارزات خود را در شکلی سازمانیافته و متشکل در تشکل های طبقاتی به پیش ببرد فعالین کارگری همچنان در بند رژیم حاکم خواهند ماند و تعرض بی امان دولت و سرمایه داران به نان شب و سفره خالی کارگران و اقشار تهی دست جامعه تداوم می یابد و بی ترمز به پیش خواهد رفت.

آزادی فعالین و رهبران کارگری و کسب حقوق انسانی شان در دستان خود کارگران نهفته است. برای تحقق آن تشکل های توده ای و طبقاتی مستقل کارگری را با نیروی خود ایجاد کنیم، و این فعالین سوسیالیست و رادیکال هستند که پرچمدار این حرکت خواهند بود و با در پیش گرفتن استراتژی سوسیالیستی راه پیشروی و رهایی را بر افق کارگران خواهند گشود.

مهر 1390 - اکتبر 2011
برگرفته از جهان امروز شماره 280
http://bsocialism.blogspot.com/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد