logo





فرشته

پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۰ - ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱

دکتر منوچهر سعادت نوری

چه شود اگر که روزی ، ‌تو بسان خشم_ توفا ن
شکنی سکوت دیرین ، که ز جان شوی خروشا ن

به گذار و کوی و میدان ، چو فرشته رخ نما یی
که ‌رها دهی دیاری ، ز حصار و بند_ د یوا ن

و فرو کشی ستمگر ، ز فراز_ برج_عا ج ا ش
فکنی به باد برج ا ش ، که شود چو خاک یکسان

چه شود که ‌پرکنی شهر ، همه از عطر_ شقایق
وبه رقص ، گیسوان را ، زشعف دهی تو افشان

تن_ خویش را سپاری ، به پناه_ جامه ای شیک
نه به آنکه جبر گوید ، چه به پوش یا به پوشان

به صفای_صبح_صادق ، به سلا م_گرم_عاشق
به پیام_جام_حا فظ ، که دمی شوی ‌غزلخوان

چه شود ترانه گویی ، به زبان و لحن_آزاد
و کلا می عاشقانه ، فکنی نثار_ یاران

به بساط_هرچه وادی ، به بری نشاط و شادی
وز باده مست گردی ، چو روی به کوی_ مستا ن

چه شود اگر که روزی ، چو فرشته رخ نمایی
و ‌رها دهی دیاری ، ز حصار و بند_ دیوان

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد