logo





سلام به سال نو

دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۷ - ۰۵ ژانويه ۲۰۰۹

حسن زرهی

zerehi.jpg
اين قافله ی عمر عجب می گذرد/درياب دمی که با طرب می گذرد (خيام)
سالی که سپری شد به تعبيری سال شکست شيوه ی جهان داری سرمايه داری بود. بزرگترين قدرت مالی و نظامی جهان مجبور شد ارکان اصلی سرمايه را دولتی کند. پس از توفان بازارهای مالی در آمريکا، اروپا و آسيا و تقريبا همه ی جهان با بحران اقتصادی ياد شده روبرو شدند.
شايد در ميان کشورهای جهان کانادا و چين از استثناهايی باشند که چندان گرفتار اين مصيبت نخواهند شد؛ چين به دليل انباشت سرمايه و به ميزان غرب در بازی بورس درگير نبودن، و کانادا به دليل جمعيت اندک و منابع سرشار گاز و نفت و آب که در آينده ی نه چندان دوری به يکی از منابع اصلی ثروت در جهان تبديل خواهد شد، از اين بحران به نسبت راحت تر گذر خواهند کرد.
قصد پرداختن به فاجعه ی بحران اقتصادی و يا خشونت و فقری که دارد بشر را تهديد می کند، ندارم. اصولا اين ستون نمی خواهد سخن سال نو خود را با بحران و توفان بازارهای مالی جهان گره بزند، اما حالا که ما در اين سوی جهان زندگی می کنيم و اينجا دچار بحران جدی است، بی گمان بی خبری از آنچه رخ می دهد به سودمان نخواهد بود.
اين چند جمله را هم بگويم و بگذرم از اعتراف غرب به شکست شيوه ی سرمايه داری در جهان امروز. حال که کانادا هم نمی تواند از اين فاجعه در امان کامل بماند، سال آغاز شده برای کانادايی ها چگونه سالی خواهد بود؟
کانادا کشوری بزرگ با جمعيتی اندک است. اگر همه ی جمعيت کمتر از چهل ميليون تنی کانادا بيکار شوند، و بازار کار و توليد در حد هيچ باشد، ميزان فروش نفت و گاز کانادا و موجودی ذخيره ی ارزی اين کشور به قدری هست که بحران هايی مانند آنچه شاهد آن هستيم را به سلامت از سر بگذراند.
برای همين است که سال ۲۰۰۹ با همه ی ترس و ترديدی که نيامده از خود نشان می دهد، نبايد مانع از اميد ما برای بهبودی جهان و انسان شود، هر چند دامنه ی بحران اقتصادی کنونی دراز باشد، و هر چند شيوه ی عمل، ديگر در همان جهت که جاری بود جريان نيابد، از آنجا که انسان و اراده ی اوست که به جهان اين همه جلوه داده است، اين بار نيز آدمی خواهد توانست از معرکه جان سالم بدر برد.
در واقع شکست از هنگامی آغاز می شود که آدمی باورش بدارد. پيروزی تا انسان از او دل نکند پايدار خواهد بود و مثال اين ادعا مردم رنجديده فلسطين هستند که با باور به خود و با عشق به سرزمين و آزادی شان در برابر ارتش تا بن دندان مسلح اسرائيل ايستاده اند و همگی مان از صفحه های تلويزيون در اين چند روزه شاهد اين جنگ نابرابر و ظالمانه بوده و هستيم. به راستی اگر عشق و اميد به پيروزی نبود چگونه آن ها اين همه سال می توانستند دوام آورند؟
نمی خواهم به شيوه ی ملايان منبر رفته اندرز بگويم. می خواهم از منبع مهم عشق آدمی به زندگی و زيبايی ياد کنم که در همه احوال آن جوانه پر جلوه ای که در جان شماست چه محبوب بداند چه نداند، چه بخواهد چه نخواهد اين سرچشمه، کار خويش را خواهد کرد. اين ادعا به آن معنا نيست که ما اگر نخواهيم تسليم اوضاع شويم اوضاع مقهور ما خواهد شد، اما به اين مفهوم حتما هست که آدمی که از مخزن خيرخواهی و عشق ورزی و اميد مصرف می کند حتما احوالاتش از آن ديگری که از ترس و ترديد و نفرت و نااميدی می خواهد تغذيه کند بهتر است.
بياييم در آستانه ی سال نو اميد و عشق و گذشت را معيار روزگار خويش قرار دهيم. با اين ابزار به جنگ هر ناملايمی می شود رفت.
سال ۲۰۰۹ بر همه ی شما فرخنده باد.

http://shahrvand.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد