logo





زندانیان بی نشان

پنجشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۰ - ۱۴ ژوييه ۲۰۱۱

محمد حسن صفورا

درد
مانند ماری
در تنت
می پیچد
نیش زهراگین
پایان نمی یابد
بیهوش می شوی
با سطل آب
از تخت مرگ
بر می خیزی
تاول کرده
خونین
سلول را
می دوانند
صدای گلوله می آید
جسدی
با چشم گشوده
ترا
تحسین می کند
تو همچنان
تاول کرده
خونین
می دوی
یک روز
صد روز می شود
صد روز
صد برگ
پاره می شود
مانند پاره های تنت
دیوار ها
ورق های خونینند:
"بگذرد روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگاری چون شکر آید"
زمانه می گذرد
آسمان
زهر می بارد
سلول را می دوانند
سلول را می دوانند
سال ها می گذرند
مار زهرآگین
بر تنت
پیچیده می ماند
یادت نمی رود
جسدی
ترا
تحسین کرده است
تا
صدای آزادی
زنده بماند

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد