توفان چه ناگاه تنوره بست
خواب خاکستر را چه بی خبر برآشفت
تا از کلاله و کاکل خونین شعله ها
ققنوس خوش خبر برخیزد.
بالی تکاند و رخشه های خش خش آتش
برچادر سیاه شب پاشید.
هزار هزار کبوتر چاهی
به ناگهان
طلسم دیو دروغ و دروندو جادو دریدند و
پر پر پر زدند و
بام بام این جهان پر از کبوتر شد .
پر پر پر شد.
خواب خوش خفاشان
در غارهای خوف بر آشفت.
گله گله خفاش
تسمه تسمه مار
قبضه قبضه قمه ، قداره
جر جر جر خنجر!.
هی های قبیلهی عاشق!
دختران ابریشم سبز!
پسران زعفران سرخ!
چشم جهان نگران شماست
دل دل دل دل کبوتران است
چشم چشم آهوان است
شما را به جان تهران
از آن عزیز تر
پر پر پر
بالا بال بالاتر
خورشید بر شانه های شماست
خورشید بر شانه های شماست
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد