شاخههای زیتون
آویخته
از طاق بلند رنگین کمان.
همیشه به خوابم میآید صلح.
همیشه در فضای آبی آغوشاش
بال میزنم،
در بال افشانی کبوترها.
همیشه به خوابم میآید صلح.
حتا وقتی
طلسم شدگان،
کبوتر و زیتون را از یاد میبرند
و جنگ
از زبان تباهی، تقدیس میشود
و مدالها
حرف آخر را میزنند
و عین شکار میشود کشتار.
همیشه به خوابم میآید صلح.
خرداد ۱۳۹۰
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد