logo





فرمان ترک سنگر پیکار در دانشگاه

جمعه ۲۹ آذر ۱۳۸۷ - ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸

پارسا نیک‌جو

تا آن جا که پایدار مخالف یک کاسه کردن و ارایه ی روایتی غیر طبقاتی از جنبش دانشجویی و زنان است، بر سخنی درست تاکید و اشاره می کند، بی شک نباید صف بندی های طبقاتی و روایت ها و راه کار ها و راهبرد طبقاتی موجود در این جنبش ها را یک کاسه کرد. اما توجه به این صف بندی های طبقاتی متضاد نباید ما را بدان جا کشاند که منکر وجود جنبش های فراطبقاتی شویم. یعنی منکر بی حقوقی و ستم مشترک ، و پیکار طبقات گوناگون برای دست یابی به این مطالبات شویم.
درآمد
در تاریخ پیکار سیاسی- طبقاتی چند دهه ی اخیر جامعه ی ایران، دانشگاه، دانشجو و جنبش دانشجویی نقش و جایگاه انکار ناپذیری داشته است. این نقش و جایگاه به ویژه در سه دهه ی اخیر، به رغم تمامی فراز و نشیب های اش، بسیار چشم گیرتر بوده است. در تمام این سال ها دانشگاه یکی از سنگرهای پیشگام و پیشرو پیکار سیاسی- طبقاتی، یکی از حوزه های کادر سازی و کادر پروری، یکی از لولاهای پیوند یابی جنبشهای سیاسی- طبقاتی و یکی ازکانون های روشن اندیشی و روشن گری بوده است. جنبش دانشجویی چون سایر جنبش های سیاسی – طبقاتی دارای گرایش های سیاسی- طبقاتی گوناگون و روایت های نظری گوناگونی است. بی شک صف بندی ها و گروه بندی های سیاسی- طبقاتی و روایت های نظری موجود در جنبش دانشجویی، در هر دوره از حیات خود، بیان گر صف بندی ها و گروه بندی های سیاسی- طبقاتی و روایت های نظری موجود درجامعه ی آن دوره است. در چند سال گذشته به موازات رشد و گسترش گرایش رادیکال و چپ در جامعه، بار دیگر شاهد خیزش گرایش های رادیکال و سوسیالیست در جنبش دانشجویی بوده ایم. گرایش هایی که هر یک به سهم و زعم خود می کوشند پیکار سیاسی- طبقاتی جاری در دانشگاه و جامعه را تعمیق داده و گسترش دهند. بر همین پایه در چند سال گذشته دانشگاه یکی از سنگرهای مقدم و مقاوم گرایش رادیکال و سوسیالیست بوده است. جمهوری اسلامی و تمامی گرایشهای راست و رفرمیست جنبش دانشجویی تمامی تلاش خود را می کنند تا به شیوه های گوناگون این سنگر را فتح کرده و گرایش رادیکال و سوسیالیست دانشجویان را سرکوب و از این سنگر حذف کنند. در چنین شرایطی بی شک دفاع و تقویت این سنگر پیکار طبقاتی یکی از تکالیف پیشاروی هر نیروی رادیکال و سوسیالیست است. اما متاسفانه درست در چنین شرایطی، رفیق ناصر پایدار با عبارت پردازی های کارگری خود فرمان ترک سنگر دانشگاه و رفتن به سنگر کارخانه را صادر می کند.

پایدار و جنبش دانشجویی

رفیق ناصر پایدار بر این باور است که اگر مبارزه و جنب و جوش های سیاسی دانشجویان را ، جنبش دانشجویی بنامیم، سبب یک کاسه کردن خیزش ها و اعتراضات ضد سرمایه داری دانشجویان طبقه ی کارگر با جنب و جوش های دانشجویان طبقه ی سرمایه دار می شویم. بر این پایه ایشان می گوید: پدیده ای به نام « جنبش دانشجوئی» به صورت یک جنب و جوش عام فراطبقاتی از بیخ و بن دروغ، وارونه پردازانه و متعلق به افکار و باورهای فرا روئیده از مصالح بازتولید نظام بردگی مزدی است. به باور ایشان: دانشگاه ستاد وحدت طبقه کارگر و اپوزیسیون های راست و چپ بورژوازی در درون یک جبهه مشترک ضد رژیمی نیست، بالعکس حوزه ای از جامعه سرمایه داری و بستر پیوسته ای برای مبارزه طبقاتی همه جا و همیشه جاری درون این جامعه است. به باور ایشان دانشجویان نیز: دو برش کاملاً متضاد از دو طبقه اجتماعی عمیقاً متخاصم با دو هستی از بیخ و بن متضاد و متعارض هستند. این ها هیچ روایت همگونی از هیچ نوع حق و حقوق انسانی و سیاسی، هیچ افق مشابهی، هیچ راهکار همگنی، هیچ استراتژی هم سنخی و در یک کلام هیچ همراهی، همنوائی و همگامی در هیچ زمینه ای با هم دارا نیستند. یکی استثمارگر است و دیگری استثمار شونده، یکی حاکم است و دیگری محکوم،...
بنابر این به طور خلاصه ناصر پایدار بر این باور است که، دانشگاه بستر پیکار دانشجویان کارگر با دانشجویان سرمایه دار و عمله آن است، بین دانشجویان طبقه ی کارگر و دانشجویان طبقه ی سرمایه دار هیچ روایت همگونی از هیچ نوع حق و حقوق انسانی و سیاسی وجود ندارد.
آن چه تا به حال خواندید، مبانی نظری بحث رفیق پایدار بود. ایشان با تکیه بر این مبانی یک نتیجه نظری و یک رهنمود عملی استنتاج می کند. نتیجه نظری ایشان این است که جنبش دانشجویی را به مثابه جنبشی عام و فراطبقاتی ننگریم و از کاربرد عبارت جنبش دانشجویی پرهیز کنیم. و به جای آن از عباراتی چون اعتراضات دانشجویان طبقه ی کارگر و اعتراضات دانشجویان طبقه ی سرمایه داراستفاده کنیم. و رهنمود عملی ایشان به دانشجویان طبقه ی کارگر هم این است که: وظیفه مبرم دانشجویان کارگر در شرائط روز این است که به مثابه یک فعال رادیکال و دخالتگر جنبش ضد سرمایه داری وارد میدان مبارزه طبقاتی روز کارگران گردند. تلاش برای سازمانیابی شورائی کارگران در هر مرکز کار و تولید، دخالتگری وسیع و خلاق برای اتحاد سراسری کارگران حول منشور مطالبات پایه ای ضد سرمایه داری طبقه کارگر، برنامه ریزی حساب شده و سنجیده در کمک به پیشبرد پروسه تدارک و آمادگی توده های کارگر برای تسخیر کارخانه های در حال تعطیل توسط شوراهای ضد سرمایه داری کارگران، برنامه ریزی سنجیده برای پیوند زدن همه بخش های مختلف طبقه کارگر و تمامی شوراهای کارگری ضد سرمایه داری در روند تشکیل با هم و بسیاری عرصه های دیگر پیکار از جمله مواردی هستند که همگی در پیش روی دانشجویان فعال کارگری قرار دارند... و بالاخره تبدیل دانشگاه و مراکز آموزش به یک ستاد فعال برای برنامه ریزی و سازماندهی مستمر تمامی این اشکال کمک از جمله مسائلی هستند که همیشه و همه وقت دستور کار دانشجویان ابوابجمعی طبقه کارگر می باشد.

ارزیابی مبانی و نتایج بحث ناصر پایدار

ناصر پایدار با این استدلال که چون انبوه ی از دانشجویان: با بهای نیروی کار طبقه اش به دانشگاه راه یافته است و دورنمای زندگی او نیز به احتمال غالب فروش نیروی کار و ساقط شدن از تمامی حق و حقوق و آزادی های انسانی زیر فشار اختاپوس کارگرکش نظام کار مزدوری است. نتیجه می گیرد که بنابر این: این دانشجو بسیار بسیار قبل از اینکه دانشجو باشد یک برده مزدی یا فردی از ارتش ذخیره بردگان مزدی است. درباره ی دانشجویان طبقه ی سرمایه دار هم می گوید: در مقابل دانشجویان کارگر، جمعیت دانشجویان متعلق به طبقه بورژوازی یا دانشجویان عمله و اکره ماشین سرکوب و قهر نظام سرمایه داری قرار دارند. اینان در همه شؤن عکس اولی ها هستند. تفاوت میان این دو بدون هیچ کم و کاست تفاوت میان طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار است.
پایدار به ما می گوید چون دانشجوی موجود در آینده کارگر می شود، پس از هم اکنون پیش از آن که دانشجو باشد کارگر است. بر همین قیاس ما می توانیم بگوییم چون بخشی ازلایه های میانی در آینده به درون طبقه ی کارگر پرتاب خواهند شد، پس از هم اکنون این لایه ها را کارگر بخوانیم، نه خرده بورژوا. در حقیقت چون پایدار نمی تواند بر اساس موقعیت موجود دانشجو در دانشگاه آنان را کارگر بنامد، با نادیده گرفتن موقعیت موجود آنان، توجه ما را به آینده ی آنان معطوف می کند. خطای دیگر پایدار آن است که موقعیت طبقاتی دانشجویان را نه براساس جایگاه طبقاتی آن ها در پروسه ی تولید، بل بر اساس خاستگاه طبقاتی آنان توضیح می دهد. پایدار با نادیده گرفتن موقعیت موجود دانشجو در دانشگاه، به دانشجویان می گوید چون شما در آینده کارگر خواهید شد ، پس میدان پیکار شما کارخانه است نه دانشگاه، بنابر این پیکار درسنگر دانشگاه را رها کرده و به مراکز کار و تولید بروید. دانشگاه را به ستاد فعال برنامه ریزی و سازمان دهی مستمر طبقه ی کارگر تبدیل کنید. شکی نیست که یکی از وظایف دانشجویان رادیکال و سوسیالیست پیوند یافتن با جنبش کارگری و یاری رسانی به حل تکالیف پیشاروی جنبش کارگری است، اما این به معنای ترک پیکار در سنگر دانشگاه و عمل ننمودن به تکالیف پیکار در این سنگر نیست و نباید باشد. پایدار نه فقط دانشجویان کارگر را به ترک سنگر دانشگاه فرا می خواند، بل آنان را در قبال تکالیف پیکار در این سنگر نیز بی وظیفه می گرداند. به باور پایدار دانشجویان کارگر نباید خود را درگیر پیکار با نظامی کردن دانشگاه، حق آزادی بیان، حق تشکل و مسائل صنفی دانشجویان کنند. تحقق رهنمود پایدار جز واگذار نمودن سد ها سنگر پیکار دانشجویی به گرایش های راست حاصلی نخواهد داشت.

جنبش دانشجویی

ناصر پایدار می گوید چون دانشجویان کارگر و بورژوا و هم چنین زنان کارگر و بورژوا هیچ روایت همگونی از هیچ نوع حق و حقوق انسانی و سیاسی، هیچ افق مشابهی، هیچ راهکار همگنی، هیچ استراتژی هم سنخی ندارند، بنابراین عبارت جنبش دانشجویی و جنبش زنان جز جنبشی یک کاسه و فراطبقاتی معنایی ندارد. و یا به بیانی دیگر آنان که این عبارت را استفاده می کنند با یک کاسه کردن جنب و جوش دانشجویان و زنان درکی فراطبقاتی ، صنفی و دموکراتیک از این جنبش ارائه می دهند. ابتدا بهتر است ببینیم جنبش فراطبقاتی به چه معناست. جنبش فراطبقاتی نه به معنای غیر طبقاتی، بل به معنای جنبشی است که گرایش ها و طبقات متضادی در آن شرکت دارند. بنابر این فراطبقاتی بودن جنبش، الزاما به معنای نادیده گرفتن و یک کاسه کردن گروه بندی های طبقاتی متضاد نیست و نباید باشد. نکته ی دیگر آن که طبیعی است هر طبقه با روایت، راه کار و راهبرد خود در این جنبش ها شرکت خواهد کرد، بنابر این ضرورتی ندارد که ما در پی کشف و یا خلق روایت همگون و راهبرد هم سنخ در جنبش های فراطبقاتی باشیم. آن چه سبب شکل گیری جنبش های فراطبقاتی می شود نه روایت های یکسان، یا یک کاسه کردن صف بندی های طبقاتی، بل وجود بی حقوقی، مطالبات عام و پیکار طبقات متضاد است. برای مثال از تبعیض حقوقی و ستم جنسی، هم زنان کارگر رنج می برند هم زنان بورژوا، شکی نیست که روایت آنان از این تبعیض و ستم روایتی همگون نیست، راه کار و راهبرد مبارزاتی آنان نیز یکسان نیست، با این همه نمی توان منکر بی حقوقی عام آن ها شد. نمی توان منکر همسویی های موردی آنان شد. نمی توان منکر وجود مبارزات زنان کارگر و بورژوا شد. نمی توان منکر دفاع زنان کارگر از برابری حقوقی زنان بورژوا شد. آیا می توان منکر بی حقوقی عام دانشجویان شد؟ آیا می توان منکر پیکار دانشجویان بورژوا شد؟ آیا می توان از دانشجویان کارگر خواست از حق تشکل و آزادی بیان دانشجویان بورژوا دفاع نکنند؟ در نتیجه تا آن جا که پایدار مخالف یک کاسه کردن و ارایه ی روایتی غیر طبقاتی از جنبش دانشجویی و زنان است، بر سخنی درست تاکید و اشاره می کند، بی شک نباید صف بندی های طبقاتی و روایت ها و راه کار ها و راهبرد طبقاتی موجود در این جنبش ها را یک کاسه کرد. اما توجه به این صف بندی های طبقاتی متضاد نباید ما را بدان جا کشاند که منکر وجود جنبش های فراطبقاتی شویم. یعنی منکر بی حقوقی و ستم مشترک ، و پیکار طبقات گوناگون برای دست یابی به این مطالبات شویم.
نکته ی آخر آن که، یک کاسه کردن صف بندی ها، خطایی نیست که فقط باید درارزیابی جنبش های فراطبقاتی از آن پرهیز کرد، بل حتا در ارزیابی از جنبش کارگری نیز از این نحوه ی نگرش باید پرهیز کرد. به عبارت دیگر نباید از یاد برد که در جنبش کارگری نیز ما شاهد صف بندی های بورژوایی و خرده بورژوایی و کارگری هستیم.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد