logo





اصلاحات در مقابل اصلاحات

شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۳۰ آپريل ۲۰۱۱

شاپور رشنو

بی ‏انصافی است که جریان اول (اصلاح از درون) جریان دوم (اصلاح از بیرون) را به خشونت‏طلبی و یا انقلابی‏گری متهم نماید و نیز بی‏انصافی است که جریان دوم (اصلاح از بیرون) همه‏ی جریان اول (اصلاح از درون) را به سازشکاری و فرصت‏طلبی متهم نماید، بلکه بهتر آن است که این دو جریان، هر کدام به تدوین برنامه‏های خود همت گمارند تا ببینیم ساختار قدرت حکومتی در آینده چه وضعیتی را به خود خواهد گرفت.
رفرم یا انقلاب یکی از سلسله مباحثی است که در رژیم گذشته در بین روشنفکران و فعالین سیاسی-اجتماعی مطرح و در جریان بوده است و همواره این سوال وجود داشته که آیا برای تغییر وضع موجود در جامعه ما نیاز به رفرم داریم یا انقلاب، که سرانجام تحت شرایط و عوامل داخلی و خارجی گفتمان انقلابی‏گری در بین روشنفکران و فعالین سیاسی-اجتماعی آن زمان وجه قالب را پیدا کرد و همین امر سبب تغییر وضع موجود در جامعه شد، اما از دهه‏ی 80 به بعد دیگر این بحث یعنی رفرم یا انقلاب در مییان روشنفکران و فعالین مطرح و یا در جریان نیست، بلکه آنچه در میان آنان مطرح و در جریان می‏باشد، بحث اصلاحات در مقابل اصلاحات است که از دل این بحث دو جریان پدید آمد که در مقابل هم صف‏آرایی کردند، که یک جریان معتقد است که در چارچوب همین نظام می‏بایست دست به فعالیت اجتماعی-سیاسی زد و اصل نظام هیچ مشکلی ندارد و فقط راه و روش مدیریتی آن است که باید دستخوش تغییر شود، بنابراین این جریان برای تغییر وضع موجود اصلاح از درون نظام را پیشنهاد می‏کند.

جریان دوم نیز معتقد به اصلاحات می‏باشند اما می‏گویند اصلاحات شکست خورده و به قول کاظم علمداری می‏گویند که منظور، مفهوم شکست لزوماً به معنای نبود اصلاحات نیست بلکه به این معناست که راه و روشی را که اصلاح‏طلبان برای رسیدن به اهداف خود انتخاب کرده‏اند به شکست انجامیده و باید از راه و روش دیگری برای رسییدن به اهداف خود استفاده نمایند. این جریان برای تغییر وضع موجود اصلاح از بیرون را پیشنهاد می‏کند؛ حال کدام‏یک از این دو جریان باید راه و روش خود را در جامعه به اجرا بگذارد بستگی به ساختار قدرت حکومتی در ایران دارد؛ اما اگر بخواهیم به‏عنوان یک داور بی‏طرف در این راه دست به قضاوت بزنیم، باید بیان کنیم که به دلیل اینکه ساختار قدرت حکومتی در ایران محدودیت‏های عملی بی‏شماری را در برابر طرفداران طیف اصلاح از درون قرار داد و به یک معنی به تضعیف و شکست آن‏ها شتاب بخشید و ناخودآگاه به تقویت جریان دوم یعنی اصلاح از بیرون یاری رسانده است.

با وجود این بی ‏انصافی است که جریان اول (اصلاح از درون) جریان دوم (اصلاح از بیرون) را به خشونت‏طلبی و یا انقلابی‏گری متهم نماید و نیز بی‏انصافی است که جریان دوم (اصلاح از بیرون) همه‏ی جریان اول (اصلاح از درون) را به سازشکاری و فرصت‏طلبی متهم نماید، بلکه بهتر آن است که این دو جریان، هر کدام به تدوین برنامه‏های خود همت گمارند تا ببینیم ساختار قدرت حکومتی در آینده چه وضعیتی را به خود خواهد گرفت.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد