logo





زنان و جنبش های اجتماعی

به مناسبت روز جهانی زن

دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷ مارس ۲۰۱۱

زهرا کمالی

مسئله ای که در جنبش های اجتماعی ،زنان ایرانی نباید آن را نادیده بگیرند ، افزایش خوداگاهی جنسیتی و قدرت گیری جنبش و تشکلات زنان که بیانگر مقاومت زنان بعنوان کنشگران اجتماعی است که به دنبال خواسته های خود بعنوان یک انسان مستقل اجتماعی هستند نه همراه،دوشادوش و همپای مردان .و جنبش زنان می تواند از پیشگامان گذر مدرنیته و دموکراسی در ایران باشد نه به خاطر انکه خواستارآزادی است بلکه به آن دلیل که بر نفی تبعیض جنسیتی تاکید کرده و معتقد به حضور همه افراد اجتماع جدا از جنسیت است .
توسعه انسانی با حضور زنان و مردان است که در جامعه اتفاق می افتد و بی حضور زنان که بیش از نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند امکان پذیر نبوده و نخواهد بود ،حضور زنان ایرانی در سه دوره تاریخی نقش اساسی و تعیین کننده ای بر روند شکل گیری تاریخ ایران داشته و در هر بار حضور ،در صحنه های فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی توانستند تاریخ را تحولی بنیادی دهند .

برای دیدن دقیق تر مسائل بهتر است ،تا نگاهی هر چند کوتاه و گذرا به حضور زنان در یک قرن تاریخ معاصر ایران بیندازیم.

نخستین نقش فعال اجتماعی زنان را ما در لغو قرارداد رژی 1269ش ، می‌بینیم. امتیاز رژی، قراردادی بود که بر مبنای آن دولت ایران، امتیاز دخانیات در سطح کشور را به ماژور تالبوت واگذار کرد. اما روحانیون علیه این امتیاز فتوایی مبنی بر حرام بودن استفاده از توتون و تنباکو دادند و مردم نیز با پشتیبانی از این فتوا با بستن بازار و بویژه ایستادگی زنان در برابر این امتیاز، شاه را مجبور به پس‌گرفتن این امتیاز در همان سال کردند. در این زمینه آمده است که حتی زنانِ حرم شاه نیزاستفاده از تنباکو را تحریم کرده بودند. در سال‌های قحطی نان نیز زنان به مسئولین مملکت شکایت ‌برده ، حتی در تبریز در جنگی مسلحانه علیه محتکرین گندم شرکت جستند. زنان انبار گندم را متصرف شده و بین گرسنگان تقسیم کردند.

زنان در جنبش مشروطه نقش فعالی داشتند ، برخی از آنان به اسلحه نیز دست ‌بردند که نمونه‌ی آن ترور سید محمد یزدی به هنگام دشنام به مشروطه بود که زنی مشروطه‌خواه او را با ششلولی هدف شلیک قرار داد. _البته این زن از سوی طرفداران سید تکه‌تکه شد._ در تبریز زنان مشروطه‌خواه اسلحه بدست گرفته و با لباس مردانه جنگیدند و کشته دادند. اگر چه زنان بیشتر نقش پشتیبان داشتند و پشت جبهه با رساندن غذا و پوشاک و پرستاری از مجروحان و خبررسانی کمک می‌رساندند.
در پروژه‌ی بانک ملی پس از تشکیل مجلس در اکتبر 1906میلادی یا 1285 شمسی ، زنان با اهدای پول و جواهرات خود به حمایت از بانک برخاستند. در جنبش تحریم محصولات وارداتی خارجی و مصرف پارچه‌ی وطنی که همزمان با جنبش تشکیل بانک ملی بود ، زنان بسیاری شرکت کردند. اما جنبش و مشارکت زنان در انقلاب مشروطه پس از تشکیل مجلس انقلابی به فراموشی سپرده شد.ودر همین راستا ، تعدادی از زنان ،خواهان حقوق خود از مجلس انقلابی جدید شدند، اما مجلس زنان را به حیطه‌ی بچه‌داری و خانه‌داری رجوع داد و سیاست را از آنِ مردان انگاشت. در دسامبر 1906 میلادی ، مجلس در تصویب قانون اساسی، حق رأی را از زنان سلب کرد. (1)

برای دومین بار زنان در انقلاب 57توانستند نقش مثبت و عمیقی بر روند انقلاب داشته باشند ، بسیاری از محققان بر این باورند که این انقلاب با توجه به این که زنان را با تظاهرات میلیونی از خانه به اجتماع کشاند، به بیداری سیاسی آن ها یاری رساند. این همان واقعیتی است که "غول از شیشه بیرون آمد". زنان خانه دار با مشارکت در جریان انقلاب عملا امکان حضور فعالیت اجتماعی یافتند ، این روند بعد از انقلاب نیز ادامه یافته و در جریان جنگ هشت ساله نیز با رفتن مردان به جبهه حضور زنان باز هم در حوزه بازار کار و اشتغال گسترده تر می شود. به این ترتیب زنان نقش حضوری مهمی در انقلاب و جنگ هشت ساله داشتند .

اما نکته قابل توجه و فراموش نشدنی این است که اگر چه زنان ،در به اصطلاح پیروزی انقلاب 57 حضور فعال داشتند اما هیچ گاه در انقلاب و بعد از انقلاب خواسته های زنان در نظر گرفته نشد و برنامه های بعد از انقلاب با الگوی بازگشت زنان به خانه همراه بود ،بطوریکه بعد از انقلاب با حجاب اجباری برای زنان و بعد هم قوانين حمايت از زنان كه شعارش را قبل از انقلاب 57 ميدادند ،تبديل شد به:‌ ديه نصف مرد، شهادت نصف مرد، حق طلاق و حضانت و خروج از منزل و كشور با اجازه مرد و … صيغه و تعدد زوجات برای مردها و … عدم كفايت زنان برای انجام برخی شغلها مانند قاضي بودن و … روبه رو شدیم و در دهه شصت هم همزمان با نخست وزيری ميرحسين موسوی مقارن شد با اينكه به زنان ميگفتند فقط سه رنگ سرمه ای و مشكي و طوسی در دانشگاه ها بپوشيد و زهرا رهنورد در مصاحبه ای گفت: ميرحسين موسوی معتقد است زنان نبايد بدون دليل از منزل خارج شوند.

و این شد نتیجه قانونی و نظام سیاسی حاکمه که با حضور زنان توانسته بود موفقیت بین المللی برای خودش کسب کند و تمام قوانین صادر شده برای زنان با نام مذهب و حکم های شرعی به تصویب رسید.

اما بسیاری از زنانیکه با آگاهی وارد عرصه های مختلف فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی شده بودند نتوانستند دوباره به خانه برگردند و تنها بعنوان همیاران مردان در انقلاب باقی بمانند ،برای نمونه گرچه. 124 رشته تحصیلی در نخستین دهه پس از انقلاب بر روی زنان بسته شد، اما این امر به خانه نشین شدن زنان منجر نشد. نه تنها آنان با غیر شرعی و نا مناسب خوانده شدن بسیاری از رشته های تحصیلی برای زنان به خانه برنگشتند بلکه به تحصیل در رشته هایی پرداختند که با چارچوب قوانین خوانایی پیدا کند. نتیجه این مقاومت و کنشگری به آنجا رسید که امروزحدود 65 در صد از دانشجویان ایران زن هستند. در حالیکه در آستانه انقلاب و در دهه پس از انقلاب تنها سی در صد دانشجویان کشور را زنان تشکیل می دهند. این تغییر موقعیت، نه محصول سیاست های حاکم بلکه محصول خواست زنان برای حضور در اجتماع بوده است .

در دوره سوم زنان در سال 76 با امید به اینکه جریان اصلاحات از مرز دین خواهد گذشت و میتواند بنیادگرایی اسلامی را به عقب براند ،و با شعارهای زن محور دوباره وارد عرصه سیاسی شدند و تلاش کردند تا با حضور گسترده در انتخابات بتوانند برای بار دیگر حضور موثر و اینبار تعیین کننده تری در جریان نظام سیاسی حاکمه داشته باشند ،زنان توانستند در جریان پیش رونده بودن پروژه اصلاحات نقش انکار ناپذیری را ایفا کنند ،اما در اصلاحات جایی برای زنان نبود ،و تنها جریان اصلاحات به رای زنان بسیار علاقه مند بود و زنان با این واقعیت رو به رو شدند که اصلاح طبان دینی همان برخوردی را با مسئله زنان داشتند که در گذشته چپ گرایان داشتند ،اول سوسیالیزم ،بعد مسئله زنان و این بار بدل شده بود به اول اصلاحات بعد رسیدگی به مسائل زنان.

در دوران اصلاحات برای حضور زنان در دولت برنامه های زیادی ارائه و شعارهایی که زنان در ان محور بودند نیز بیان شد ،اما بعد از انتخابات حضور یک وزیر زن در کابیته ،به حضور یک زن بعنوان رییس سازمان حفاظت محیط زیست تبدیل شد ،و در هیمن دوران بود که گشت های ارشاد راه اندازی شده و برای پوشیدن صندل و نپوشیدن جوراب زنان برای به مراکز امر به معروف و نهی از منکر برده میشدند و در نهایت بود که بعد از هشت سال اصلاحات با شعار اینکه "حجاب زنان به ما ربطی ندارد و جامعه ما انقدر مسئله دارد که به مسئله حجاب زنان نپپردازد" دوران مهرورزی آغاز شد و نتیجه آن گشت های ارشاد و جدا سازی دانشجویان دختر از پسر ،ارائه قانون حمایت از خانواده و.....شد.

نکته کلیدی و مورد نظر من جمله کلیشه ای است که در همه این سه دوره به نوعی از ان یاد میشود بعد از انقلاب مشروطه این جمله به چشم میخورد که" زنان همپای مردان به مشروطه کمک کردند "،بعد از انقلاب 57 و جنگ هشت ساله جمله "زنان همپای مردان جنگیدند " و در دوره اصلاحات نیز جمله کلیشه ای "زنان همدوش با مردان مبارزه می کنند " به چشم میخورد .

در جنبش سبز که بعد از انتخابات 88 در ایران به وجود آمد و توانست موج بزرگ و جهانی را در صحنه سیاسی و اجتماعی بین الملل ایجاد کند نیز این بحث وجود دارد که جنبش سبز بیشتر جنبش زنانه است و "زنان همراه با مردان در جنبش حضور دارند" .

زیبا میرحسینی محقق مطالعات زنان در جهان اسلام و شادی صدر حقوق دان و فعال حقوق زنان در مصاحبه تلویزیونی با بی بی سی به بررسی جنبش سبز ایران پرداخته و به ان روح زنانه داده و معتقدند که در این جنبش چون زنان حضور اساسی در این جنبش داشته اند پس باید خواسته ها و جایگاه آن ها در این جنبش در نظر گرفته شود.(2)

در بیانیه اخیر فعالان زنان در حمایت از راهپیمایی 17 اسفند ماه در ایران با اشاره به علل حضور در این راهپیمایی و تاکید بر تساوی حقوق زنان و مردان امده است "پس در این روز همگام و هم دوش با برادران هم وطن خود به خیابان ها آمده و از خواست همگانی حمایت می کنیم زیرا که دسترسی به حقوق برابر جز در یک حکومت دموکراتیک امکان پذیر نیست.”(3)

در پشت تمام این حرفها و شعارها و جمله کلیشه ای غم بزرگی نهفته است و فرهنگی که زنان خود نیز بر آن باور دارند ،گویی برای زنان نقشی جز در خانه ماندن و تربیت فرزندان و در پستوی خانه بودن وظیفه ای در نظر گرفته نشده وجای شگفتی است اگر زنان نیز برای استرداد حقوق طبیعی خود فریاد کنند و آزادی و مبارزات عدالت خواهی تنها برای مردان بوده و زنان تنها می توانند نقش پشت صحنه ای و همیشه همراه با مردان در صحنه های مختلف اجتماعی و سیاسی ایفای نقش داشته باشند و برای زنان ،نمی توان بعنوان یک کنشگر اجتماعی نقشی مجزا و طبیعی در نظر گرفت.

در ویراست دوم منشور جنبش سبز که به امضای دو رهبر زندانی رسیده ، تصریح شدده است :” حضور مؤثر زنان در جنبش سبز را باید فرصتی برای برداشتن گام هایی بلندتر در جهت رفع تبعیض های جنسیتی و تحقق مطالبات برحق آنان شمرد. جنبش سبز حمایت همه جانبه و همراهی با جنبش زنان را در زمره اولویت های بنیادین خویش می داند و معتقد به این ضرورت تاریخ اجتماعی ایران است که زنان علاوه بر ایفای نقش مهم خود در خانواده، بعنوان هویتی مستقل، جایگاه بایستة خویش را در جامعه بازیابند.”(4)

و این در حالی است که تمام روشنفکران برای زنان در وهله اول نقش خانه و در اشپزخانه بودن را تعریف می کنند و هویتش راآنجا شکل داده و سپس سعی می کنند آن را به اجتماع وصل کنند گویی زن باید هویت خود را در خانه تثبیت کند و سپس به بیرون از خانه بیاید .

جنبش سبز گر چه بارها و بارها در تفسیرهای مختلف به یک جنبش زنان معرفی شده وبه دفعات مختلف به نقش زنان در آن اشاره شده است اما ما روح مرد سالار حاکم بر جنبش ،شعارها ،بیانیه ها و حتی تفسیرهای مختلف میبینیم .

بارها در مقالات مختلف خوانده ایم که "در جامعه ای که حقوق مردها در نظر گرفته نمی شود چطور انتظار میرود که حقوق زنها رعایت شود "،این جمله خود نشان دهنده عمق و ژرفای تفاوت بین خواسته های بیانی و آنچه در جامعه حاکم است ،می باشد و تاکید می کند که اول باید حقوق مردان رعایت شود واگر فرصتی باقی بود به مسئله زنان نیز رسیدگی شود .

و این در حالی است که در تحولات اخیر ایران دیدیم که دوباره بعد از سی سال از گذشت انقلاب ،زندانیان زن سیاسی بازتولید شدند و زنان علاوه بر خطر شکنجه های فیزیکی وحبس های طولانی مدت و محرومیت های اجتماعی و سیاسی ،تجاوز را نیز به همراه دارند و این شاید بیشترین تاثیر منفی را بر زنان داشته باشد.

اگر چه در حوادث بعد از انتخابات ایران تجاوز به مردان نیز به میان آمد اما مساله تجاوز به زنان برای تحقیر عقیده ،اندیشه و سبک زندگی و همچنین تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام مسئله ای است که به گفته شادی صدر فعال حقوق زنان می تواند تا حد جنایت علیه بشریت از آن یاد کرد .

و از طرف دیگر در جامعه ای که نظام سیاسی و اجتماعی آن یک نظام مردسالارانه است و ابزارهای متفاوت شکنجه علیه زنان همیشه مهیا است ،بطوریکه به صورت عادی نگاه علنی حاکم بر جامعه نسبت به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان و زندانی و بازداشت شدن خود به تنهایی ،یکی از ابزارهای طرد کردن زن از اجتماع و محیط خانوادگی و به انزوا کشاندن او است و جامعه با ابزاری مذهبی و سنتی که در اختیار دارد می تواند حتی خانواده را به نام حفظ ناموس به ابزاری برای وحشت و شکنجه درونی برای زنان تبدیل کند و با چنین فضایی بصورت مستقیم سکسوالیته( بدن و ذهن ) زنان را مخاطب قرار دهد.

بعد از گذشت بیش از 20ماه از انتخابات 88شاهد بازداشت و زندانی شدن بیش از 500فعال سیاسی زنان هستیم جدا از کسانیکه در تجمعات بصورتهای مختلف بازداشت شده اند و همچنین با حبس های طولانی مدت ،محرومیت های اجتماعی و سیاسی ،ممنوع الخروج از تحصیل و کار و در نهایت اعدام زنان در فضای اجتماعی _سیاسی ایران بودیم .(5)

همچنین در این بین نباید مسائل مختلف و نهادین زنان که در صحنه های اجتماعی در حال فعالیت هستند را فراموش کنیم چرا که بر اساس امار 23درصد زنان کارمند در ایران دچار افسردگی هستند ،27درصد زنان و 15درصد مردان در معرض اختلالات روحی و روانی هستند ، که در مقایسه بین زنان و مردان میبینیم که 11درصد اختلالات در زنان بیش از مردان بوده اگر چه امید به زندگی در زنان 2سال بیشتر از مردان است اما زنان با مشکلات شدید جسمانی و روانی در ایران رو به رو هستند که این مسئله قابل انکار و گذشت نیست (6).

مسئله ای که در جنبش های اجتماعی ،زنان ایرانی نباید آن را نادیده بگیرند ، افزایش خوداگاهی جنسیتی و قدرت گیری جنبش و تشکلات زنان که بیانگر مقاومت زنان بعنوان کنشگران اجتماعی است که به دنبال خواسته های خود بعنوان یک انسان مستقل اجتماعی هستند نه همراه،دوشادوش و همپای مردان .و جنبش زنان می تواند از پیشگامان گذر مدرنیته و دموکراسی در ایران باشد نه به خاطر انکه خواستارآزادی است بلکه به آن دلیل که بر نفی تبعیض جنسیتی تاکید کرده و معتقد به حضور همه افراد اجتماع جدا از جنسیت است .
زهرا کمالی _فارغ التحصیل جامعه شناسی

منابع

1_مهرداد درویش پور-25بهمن ماه – خانه فرهنگ دهخدا برلین
2_سایت خبری بی بی سی –مورخ 25خرداد 89
3_سایت خبری بالاترین مورخ 25بهمن 1389
4_سایت خبری جهان زن مورخ 12 اسفند ماه 1389
5_سایت خبری شهروند _
6_سایت خبری بانوی ایرانی مورخ 5 اسفند 89

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد