logo





ماهی جون

جمعه ۶ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۵ فوريه ۲۰۱۱

آزاده بی پروا

ماهی جون
تشنه ای؟
تو که آبت هست
قصر بلورت هست
ماهی جون
این همه آزادی کلام
چرا لبهات و بی صدا باز می کنی؟
این همه متن درشت مجله
شعر و غزلهای ناب مصلحتی
قاب عکس چهره های فانتزی
چرا مژه بر هم زدنی
سکوتو نمی شکنی؟
ماهی جون
سینه طلا
چرا قلبت خوابیده؟
سخنی برتر از عشق هم مگه هست؟
چرا بی گدار به آب نمی زنی؟
نگاه کن
سبزی نور چراغ
روی قصرت تابیده
چرا قرمز پوشیدی؟
مگه رنگت پریده؟
ماهی جون
چشم سیاه
موهای سرت کجاست؟
چرا باز تراشیدی؟
مگه زیبایی گناه ماهیهاست ؟
این همه رنگ قشنگ
پشت ویترین همه مغازه ها
برای زینت چهره ات مگه نیست؟
ماهی جون
اشک نریز
توی این آب زلال
بی شمار انگل هست
اشکهاتو خون می کنن
قلبتو می سوزونن
چشمهاتو کور می کنن
تو به ماهیهای اطراف بگو
غیر از این قصر بی امید بلور
صبح آفتابی هست
که نفس می شه کشید
با حبابهای درشت
و روی هرکدومش
می شه نوشت
"آزادی"

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد