قابل ذكر است؛ در مقاله پيشين تحت عنوان"كنفوسيوس گفت: اى مردم بدانيد كه حكومت ستمگر از ببر هم درنده تر است" اشاراتى به سه مفهوم ارزشى جنبش سبز ١- رأى من كجاست٢- ايران براى همه ايرانيان٣- برابرى زنان و مردان در همه ى ابعاد حقوق اجتماعى و قضايى و ...... داشته ام، اكنون با انتشار منشور جنبش سبز به امضاء آقايان ميرحسين موسوى و مهدى كروبى بعنوان رهبران نمادين اين جنبش، اين سه مفهوم با صراحت تمام در اين منشور مندرج بوده و مرورى به آنها با پيوست به برخى نكات منشور به صرافت افتادم. باشد تا با بحثى خلاقانه در اين امر مهم و حياتى جهت شناخت و آگاهى هر چه بيشتر از مضمون جنبش سبز، شرایط وجود استراتژى سياسى بر مبانى حقيقت آن به اکمل آید.
نكاتى از اين منشور كه به آن سه مفهوم مطرح مرتبط است عبارت است از:
- جنبش سبز برآمده از مردم و مولد يك نهضت ملى است حركتى در تلاش مردم ايران براى دستيابى به آزادى، عدالت اجتماعى و تحقق حاكميت ملى است.
- جنبش سبز يك حركت اجتماعى است كه هرگز خود را مبرا از خطا نمى انگارد و با نفى قاذفاته هرگونه مطلق نگرى، بر گسترش فضاى نقد و گفتگو در درون و بيرون جنبش، پاى مى فشرد......
- جنبش سبز موافق به رسميت شناختن تعدد و تنوع و مخالف انحصارطلبى است....
- ما، به هر باور و ايمان دينى كه بدان معتقديم، به هر قوم و قبيله و تيره و مرامى كه تعلق داريم و با هر سليقه و سبكى كه با آن زندگى مى كنيم، همه ايرانى هستيم و ايران متعلق به همه ى ماست.....
- جنبش سبز تلاش هاى خود را براى صيانت آراى مردم تا زمان استقرار نظام انتخاباتى آزاد، رقابتى، غير گزينشى......
- رأى و خواست مردم منشأ مشروعيت قدرت سياسى است.....
- جنبش سبز يك جنبش مدنى اسن كه پرهيز از خشونت و حركت در چهارچوب موازين فعاليت مدنى را سر لوحه خويش قرار داده است......
- قوانين كشورى و از جمله قانون اساسى، متونى هميشگى و تغييرناپذير نيستند، مردم در هر زمانى اين حق را دارند كه با بازخوانى تجربه خود و تصحيح مسير حركت خويش، به اصلاح قوانين جارى اقدام كند.
- .... بر همين اساس جنبش سبز بر حمايت از حقوق زنان نفى هر گونه تبعيض جنسيتى و احترام به حقوق
اقوام و مذاهب مختلف ايرانى تأكيد ويژه دارد.......
اين موارد در بر گيرنده و شامل حقوقى است كه تنها در ساختار الگویی دولت-ملت مدرن قابل پذیرش و نهادینه شدن است و همانگونه كه در متن منشور بر " حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت" تأکید شده، خود از جهش و فراروییدن به چنین ساختار الگو یی در جامعه ایران حکایت می کند.
تاریخ ایران و نگرش ایرانیان همواره بر اساس اقتدار روحانی و شهریار بوده است در واقع این دو، دو رکن اساسی استبداد در ایران بوده اند، وقتی آخرین شاه ایران خود را "سایه خدا" می پنداشت این نشانگر نفوذ سیاسی روحانیت بود گرچه روحانیت در این دوره در حکومت نقش برجسته نداشت اما همان نفوذ،نهایتأ اقتدار سیاسی در حکومت را برایش به ارمغان آورد. اما همانطور که ادغام اقتدار روحانی و شهریاری در دستگاه حکومت ساسانی منجر به ناخرسندی مردم و ضعف آن و حمله اعراب به ایران شد در عصر ما اقتدار روحانی بر حکومت و قوای سه گانه کشور به مدت سی و دو سال شکست قطعی در امر مدیریت سیاسی کشور را موجب گشت و همین امر پدیده جنبش سبز را بوجود آورد که در منشورش از "حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت" تأکید می شود.
جنبش سبز به دليل خصلت آزاديخواهانه اش جنبشى سكولار است. آزادى و آزادمنشى طبع انسان است و انسان بر اساس چنين طبعى آزادى اختيار روش ها و شيوه هاى زندگى خود را مى يابد. بيان اين طبع منظور ما از سكولار كه بر حسب آن نه الله- قانونگذار بل انسان-قانونگذار است را بخوبى روشن مى كند. بنابراین بحث من از نقطه نظر و برداشت از سکولاریسم در خصوص ارزشهای فلسفه عقلی که آزادمنشی ،حقیقت جویی، معرفت شناختی وبازاندیشی انسان به امورات وجه مشخصه آنست مربوط می شود.
اما سه مفهوم و مؤلفه جنبش سبز كه مبین ويژگى آزاديخواهانه اند:
١- "رأى من كجاست" جنبش سبز، مشمول ذهنيت و خصلت پرسشگرانه می شود كه متمایل به فلسفى انديشيدن است. در هيچ يك از اديان پرسشگرى به مفهوم عقلى-فلسفى وجود ندارد زيرا اديان براى راهنمايى و سعادت بشر داراى احكام قطعيت يافته و براى تمام فصول هستند، و پرسش در آنها از قبل معدوم شده است. "رأى من كجاست" در كلام پرسشگرانه مفهومى فلسفى است پس آزاديخواهانه است.فلسفه به دليل فرارويى به سوى كشف حقيقت مفهومى آزادمنشانه است و اين به ارزشهای مفهومی انسان-قانونگذار سواى احکام دين که خدا-قانونگذار است پیوند دارد، پس از اين حيث مى توان جنبش سبز را جنبشى با مفهوم سكولار برآورد نمود.
جنبش سبز قوانين موجود را "وحى منزل" نمى داند و بر تغيير در قانون به تناسب شرايط زمانى صحه مى گذارد و اين دليل ديگرى بر سكولاريسم جنبش سبز است زيرا نيروى تغيير در قانون نيروى عقل انسان است كه در پى متناسب ساختن نظم زندگى با روند تحول ساختار حقوقى است. پس از این حیث جنبش سبز پیوند به نیروی انسان- قانونگذار دارد و این یعنی رهایی از قدرت نفوذ فرامین و اصول از قبل تعیین شده و آزادمنشی.
٢- شعار جنبش سبز "ایران برای همه ایرانیان" در بتن خود دارای مفهوم سکولار است زیرا نشان آزادیخواهی در آن مشهود است بدین معنی که همه ی ایرانیان از هر قوم و مذهب و دسته و گروه و باورها ی فکری بگونه ی آزاد در ساختن و شکوفایی و پیشرفت آن احساس و دغدغه مشترک دارند، دلیل دیگر ما برای مضمون آزاد منشی این شعار عنصر بسیار نیرومند آشتی ملی آن است و این یعنی احترام متقابل طرفین و برابری انسان در حقوق مدنی و قانون، برابری شهروندان در حقوق مدنی و قانون یعنی جامعه ای که در آن ارزشهای انسانی_عقلانی جاری و پیش می رود و این عین آزادمنشی است که به فلسفی اندیشیدن مربوط می شود. پس از این منظر هم جنبش سبز جنبشی سکولار است.
3- برابری حقوق اجتماعی و قضایی و غیره مابین زنان و مردان ایران؛بر حسب توضیح ما از مفهوم 1 و 2 یعنی "رأی من کجاست" و "ایران برای همه ایرانیان" این برابری در ظرفیت کامل جنبش سبز می گنجد. اصلأ هسته اصلی و مکانیسم عنصر مفهومی جنبش سبز بر مبانی تمایلات و گرایشات واقعی برابرحقوق صرفنظر از جنسیت استوار است. باید متذکر شد که نقش زنان در جنبش سبز در پی جویی خواست خود به برابری مدنی در جامعه سرآمد است. پس از این جنبه هم جنبش سبز جنبش آزادیخواهانه- سکولار است، ارزشهای عقلی_ انسانی حقوق مدنی که از طریق قوانین هر دم متحول در مناسبات بین انسان نقش درجه اول را دارا است، تنها در چهارچوب فلسفی اندیشدن می گنجد. اینچنین برابری حقوقی بین زنان و مردان تنها معطوف به جوامعی است که روشهای عقلی تحول حقوق اجتماعی در آن بدون اعمال نفوذ ارزشهای قطعیت یافته در جریان است و این یعنی سکولاریسم حقوق اجتماعی.
این سه مفهوم ارزشی_ سکولار جنبش سبز مرتبط با طبع آزادیخواهی انسان و به دلیل خصلت عقلانی_معرفتی بودنش پیوند تنگاتنگ با رفتار سیاسی مشروط بر عدم خشونت جهت تحقق و تثبیت خود دارد، و این یعنی آشتی ملی.
فلسفه سياسی، منوط به فراهم نمودن ظهور ممكنات جهت سازشها در امر رستگارى و سعادت انسان و جامعه است. يكى از مهمترين سازشها جهت يابى به سمت و سوی آشتى ملى است بدين معنا كه؛ تاريخ ما ايرانيان پيوسته آشتى ناپذيرى میان حكومت و ملت بوده است، فاصله بين اين دو ساختار همانند دره عميقى است كه بدون پر شدن اين دره از طريق اعتدال و ارزشهای عقلانى_دنیوی فكر و انديشه در محدوده آشتى ملى، موضوع نزاع خشونت بار در جامعه حل و فصل نخواهد شد. نفس آشتى ملى نفى اين فاصله زيانبار تاريخى است كه اين زيان هزاران بار زهرش كشنده تر از زيانى است كه طرح آشتى ملى بخواهد در محدوده اپوزيسيون بوجود آورد، آنگونه که برخی نخبگان سیاسی از نگرانی "فاجعه" و "انشقاق" در میان اپوزیسیون به دلیل اعلام آشتی ملی، دم زدند، غافل از اینکه خشت اول آشتی ملی بواسطه روند تثبیت تکثر نظر و روش سیاسی غیر خشونت جنبش سبز نهاده شده است. مبارزه سیاسی غیر خشونت یعنی دعوت به صلح و این معنایش آشتی ملی است.
آن بزرگوارانى كه بر بزرگوار ديگر خورده گرفتند، حرف شان اين نبود كه ترويج آشتى ملى در جامعه، " سياست و مشى زيانبار" ی است بلكه تأكيد بر آن دارند كه حاضر نيستند در كنار فردى قرار گيرند كه آنها را در جنايات رهبر شريك مى داند و یا در مجادله سياسى اين مشى را زود هنگام ارزيابى مى كنند. بنابراين كسانى كه نفس آشتى ملى و ترویج چنین امری را زير سؤال مى برند بايد حداقل يك خط استدلال كنند كه آيا منظور شان از "زيانبار" بر محدوده اپوزيسيون است يا بر كليت جامعه و جنبش سبز؟ اگر كاهش نزاع خشونت بار بين ملت و حكومت بجز راه و سياست آشتى ملى راه و سياست ديگرى موجود است در اينصورت بايد بار مسؤليت اتخاذ سیاسی آن را پذيرفته و آن را تبيين نمود.
هسته اصلى نيروى آشتى ملى را همان سه مفهومی تشكيل مى دهد که تبلور آن در جنبش سبز و منشور ش مشهود شد ( آشتی ملی از این روشنتر که می گوید: ایران برای همه ایرانیان) و بر جامعه ايرانيان در روند شكوفاىى و بارورى قرار گرفته است اين مسأله هم باعث شفاف سازى سياسى در ميان اپوزيسيون و تکثر و تنوع آن و هم ترويج مبارزه عدم خشونت براى راهيافت بر محور اصيل ترين و واقعى ترين گوهر زندگى انسان که سعادت و خوشبختی است مى گردد.
با این توصیف از مفهوم جنبش سبز و مشخص نمودن حدی از ارزش های هویتی آن، نتیجه این حاصل است که هیچ جنبش آزادیخواهانه دیگر خارج از جنبش سبز وجود ندارد( آنگونه که برخی در نوشته ها و مصاحبه های خود جنبش آزادیخواهی ایرانیان را محدود به جنبش سبز ندانستند)مگر اینکه خود این جنبش به فاز دیگری از آزادیخواهی تکامل و ارتقاء یابد و اگر مفاهیم و روشهای دیگری از تلاش برای برابری حقوق مدنی متناسب با انسان-قانونگذار بغیر از طریقت جنبش سبز در حال حاظر مد نظر باشد طبعأ باید ویژگی های آن را بر شمرد و تبیین نمود.
نظرات خوانندگان:
این نهال ببارمینشیند. siavash aria 2011-02-26 09:21:09
|
بااین تحلیل موافقم،خصوصاازبخش پایانی اش،که(اگر مفاهیم و روشهای دیگری از تلاش برای برابری حقوق مدنی متناسب با انسان-قانونگذار بغیر از طریقت جنبش سبز در حال حاظر مد نظر باشد طبعأ باید ویژگی های آن را بر شمرد و تبیین نمود.)بعلاوه، غیرازاینکه دربیرون ازکشور ههمه دوستان، بخش اعظم حامیان داخلی این جریان رانیروی خودقلمداد میکنند، کدام بخش ازاپوزسیون پشتوانه وقدرت بسیج این چنین نیروی مردمی رادارد؟باید شرایط عینی جامعه ایران راباایده آل های خودمان ویازمینه های فکری سیاسی جوامعی که درآن ساکن هستیم، یکی ندانیم.نهال جنبش سبزرابایدآبیاری کنیم.ببارمی نشیند.
|
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد