logo





خیزش مجدد جنبش های ایرانی

دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۱ فوريه ۲۰۱۱

محمد ایرانی


دوشنبه ۲۵ بهمن ۸۹ که برای اولین بار روزی غیر از روزهای سنتی مربوط به حکومت ۳۱ ساله جمهوری اسلامی و روزهای مربوط به مبارزات دانشجویی و سایر اصناف برگزیده شده بود ، میرود که پیام آور انتخاب روزهای جدیدی باشد که در کنار ایام مبارزاتی گذشته ، تاریخ جدیدی را ورق زده و هرچه بیشتر خود را از روزهای مربوط به رژیم که انرا منحصر بخود میداند ، دور شود .
بار دیگر مردم ایران چه در داخل کشور و چه در سایر کشورهای جهان یکپارچه بپا خاستند تا نشان دهند که درک مشترکی از مبارزه و رسیدن به آزادی و دموکراسی در کشور ایران را دارند . مردمی که ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ ندای آزادیخواهی خود را به جهان رساندند و خود سرمشقی برای مردم زیر ستم دیکتاتوریهای کشورهای منطقه شده بودند ، حال از شور بدست آوردن آزادی توسط مردم کشورهای منطقه همچون تونس ، مصر و سایر کشورها تحت تاثیر قرار گرفته و یکبار دیگر قدرت خود را به مافیای ولایتی - سپاهی حاکمه نشان دادند . حکومت که گمان میکرد ۲۲ بهمن ۸۸ با ترفندی که ایجاد کرده بود ، خیابانها را از وجود جوانان پرشور خالی کرده و با افزایش شکنجه ، محدودیت برای زندانیان سیاسی و دستگیری هرکسی که صدای اعتراضش بلند میشود و با گسترش اعدامها کنترل کشور را بدست میاورد تا مافیای ولایت - سپاه بتواند به گسترش نفوذ سیاسی ، نظامی ، اجتماعی خود پرداخته و همه منافع اقتصادی را برای خود منحصر کند ، بازهم از شور آزادیخواهی مردم ایران بیخبر بود و این خاصیتی است که هر حاکمیت دیکتاتوری تا زمان در دست داشتن قدرت از ان غافل است . چنین شد که جوانان ایرانی داخل کشور بتساوی نفرات از زن و مرد ( دختر و پسر برومند شده و خواهان حقوق برابر ) در کنار افراد مسن که کم نبودند و گاها بشکل خانواده در کنار یکدیگر برای تظاهرات آمده بودند ، با صورتهایی افروخته که نشان از اراده قوی انها برای دگرگونی جامعه میداد ، سیل وار به خیابانها سرازیر شدند . موج جمعیت که از هر طرف بسمت محور اصلی از میدان امام حسین تا میدان آزادی رهسپار بودند ، بازهم جنبش خودجوشی را نشان میداد که بنظر یکسالیست منتظر خروش و تصرف خیابانها هستند که به دلایل مختلف فرصت دست نداده بود و حال چنین فراخوانی را که چه در داخل و چه در خارج کشور توسط گروهها و سازمانهای مختلف داده شده بود ، غنیمت شمردند تا نشان دهند نه تنها از تهدید گردانندگان رژیم ترسی ندارند ، بلکه هیچ شکنجه ، زندانی شدن ، محرومیت و سرانجام اعدامی در تصمیم انها برای آزادی خللی ایجاد نمیکند . مزدوران و باجبگیران رژیم از سپاهی ، بسیجی ، لباس شخصی و گارد نظامی که از صبح دوشنبه ۲۵ بهمن ۸۹ خیابان های اصلی به حدود ۱۰ کیلومتر را با سراسر تقاطعهای ان از جمله چهار راههای اصلی را در تصرف پیاده و موتور سوارهای خود درآورده بودند که گاها باتومهای خود را برای وحشت مردم میچرخاندند ، گمان نمیکردند ساعت ۳ عصر کسی جرات کند پای به میدان بگذارد و این امر را به فرماندهان خود نیز منعکس کرده بودند تا رهبری ولایتی - سپاهی آسوده خاطر باشد . زمانیکه ساعت معهود فرا رسید این مزدوران و رهبرانش نفهمیدند که چگونه این حجم از مردم پیدا شدند و دانستند ان ویراژهایی که میدادند و چرخاندن باتومها ناشی از ترسی بود که لحظه به لحظه وجود نکبتشان را فرا میگرفت ، در حالیکه مردم نترس و پیگیر که آزادی را با تمام شعورشان میخواستند و از طریق قلبهایشان یکدیگر را آگاه کرده بودند که همه خواهند آمد ، شکی بر حضور بالای خود نداشتند .

دوشنبه ۲۵ بهمن ۸۹ که برای اولین بار روزی غیر از روزهای سنتی مربوط به حکومت ۳۱ ساله جمهوری اسلامی و روزهای مربوط به مبارزات دانشجویی و سایر اصناف برگزیده شده بود ، میرود که پیام آور انتخاب روزهای جدیدی باشد که در کنار ایام مبارزاتی گذشته ، تاریخ جدیدی را ورق زده و هرچه بیشتر خود را از روزهای مربوط به رژیم که انرا منحصر بخود میداند ، دور شود . اگر در تظاهرات سال ۸۸ سران اصلاح طلب دست بدامان روزهای مربوط به انقلاب اسلامی بودند که خود سالها حکومتش را بر عهده داشتند ، با رد درخواستهای اصلاحی شان از طرف سران جدید حکومت و قطع امید از انها ، میبایست همپای جنبش روزهای جدیدی را برای تظاهرات همچون ۲۵ خرداد ، سالروز شهادت ندا ، سهراب ، ...، سالروزهای مبارزات دانشجویی ، سالروزهای تاریخ کهن ایرانی ، سالروز قتلهای زنجیره ای ، سالروز کشتار ۶۰ و ۶۷ ، سالروز کشتار اقوام کرد ، ترکمن ، آذری ، ..، سالروز جنبش بانوان ، معلمان ،... ، سالروز اول ماه مه و سالروز اعتصابات کارگری معادن ، نفت و صنایع و مشابه انها انتخاب کنند که همبستگی بیشتری برای گردهمایی دارند . آری مردم در اینروز دوشنبه سراسر کوچه ها و خیابانهای شمالی و جنوبی متصل به محور اصلی خیابانهای انقلاب و آزادی از میدان امام حسین را بسمت میدان آزادی در حرکت بودند و در فواصلی نیز در مسیر اصلی گام بر میداشتند وباتوم چرخاندن مزدوران تاثیری در حرکت روبجلوی مردم نداشت . جوانان مصمم همراه مسن ترهایشان که مسیر اصلی را میپیمودند ، هرکجا با انبوه چماق بدستانی که جلوی راه را سد کرده بودند ، به کوچه یا خیابان بالاتر و یا پایینتری رفته و مسیر موازی را طی نموده تا مجددا خود را به مسیر اصلی بیاندازند و در این میان ترافیک سنگین ماشینها که گاها بوق خود را برای حمایت بصدا در میاوردند ، بهمراه شعارهای ضد حکومت مردم ، موسیقی شگفتی را بنمایش میگذاشت . هرجا که موج جمعیت انبوه میگردید با حمله مزد بگیران نقدی با باتوم ، قمه و شلیک فراوان گازهای اشک آور روبرو میگردید و انچه حیرت انگیز مینمود همکاری جوانان برای مقابله بود ، سیگارهایی که روشن میگردید و دود ان بر چشم مردمیکه ناراحت از گاز اشک آور بود دمیده میشد ، گویی روحی و جانی تازه بر کالبد انها میریخت تا بار دیگر مسیر خود را برای آزادی ادامه دهند . در تقاطعهای اصلی که عرض خیابانها وسیعتر میگردید ، انبوه مردم بیشتر بوده و درگیری فراوانتری صورت میگرفت ، مزدوران چماق بدست که بنظر چنین حجمی از جمعیت را پیش بینی نمیکردند ، بیشتر از ۱۰۰ - ۲۰۰ متر مردم را از خیابان اصلی دور نمیکردند و لذا جمعیت مجددا شکل میگرفت و مردم هرکجا با شدت ضربات خشونت بار روبرو میشدند ، شعارهای مرگ بر دیکتاتور ، مرگ بر خامنه ای ، نترسید ما همه باهم هستیم ، استقلال آزادی جمهوری ایرانی ، مزدور برو گمشو و آزادی زندانی سیاسی رانسبت به سایر شعارها وسعت بیشتری میداد . در سراسر کوچه ها و خیابانهای اطراف مسیر ، مردم محلات چه در محدوده ساختمانها و چه بیرون از انها تجمع کرده و کارگران و صاحبان اصنافی همچون تعمیر کاران ، مواد غذایی و رستورانها نیز در پیاده روها جمع شده و با مردم معترض همدردی و همراهی میکردند ، ناگفته نماند که ترافیک ماشین در کوچه ها و خیابانهای اطراف مسیر اصلی نیز سنگین بود ، درحالیکه در شمال شهر ترافیکی در کار نبود . ساعت به ۶ و ۷ و ۸ رسیدو با وجود قطع موبایلها موج مردم همچنان در بعضی از نقاط مسیر ادامه داشت ، انگار که کسی نیازی به تماس نداشته و وظایف هرکس از قبل تعیین شده بود . درگیریها همه جا انجام میشود ولی در میدان امام حسین ، خیابان حافظ و اطراف دانشگاه امیرکبیر ، اطراف دانشگاه تهران و میدان انقلاب ، خیابان جمالزاده و نواب ، دانشگاه صنعتی و نقاطی همچون رودکی ، صادقیه ، سلسبیل بیشتر از سایر نقاط بود ، روشن بود که دیگر هیچ حکومت مذهبی نمیتواند مردم را برای رسیدن به آزادی راضی نماید و مرگ بر دیکتاتور مفهومی آشکار داشت . اخبار رسیده همزمان از شهرهایی همچون شیراز ، اصفهان ، رشت ، مشهد ، کرمانشاه ، بابل و غیره بیانگر همراهی سایر شهرهای ایران با تهران بزرگ بود که ترس مردم شهرستانی و کنترل انها توسط مزدوران رژیم را بزیر سوال کشید و همه جا مرگ بر دیکتاتور شعار واحد بود ، هرچند انجام نگرفتن تظاهرات در شهرهای کرد نشین ، خوزستان ، بلوچستان ، کرمان ، ترکمن و آذربایجان میتوانست علاوه بر تقسیم نیروهای سرکوب اثر بمراتب بیشتری بر جنبش کشور داشته باشد . سپاه که تدارک مربوط به مزدوران را با بودجه سنگین خود و دولت وابسته انجام میداد ، نهادیست که مستقیما رودرروی جنبش مردمی قرار گرفته و پاک شدن نام تعدادی از فرماندهان و بدنه ان که توسط گروههایی صورت میگیرد ، تنها زمانی قابل قبول است که در مقابل همقطاران فاسد خود قرار گرفته و مردم را از سرکوب شدید نجات دهند وگرنه با بودجه سنگینی که سپاه برای مسکن ، حقوق و بازنشستگی انها اختصاص داده ، صحبت از عدم رویارویی ان عده با مردم بیفایده میباشد .

انبوه دستگیریها و اعدامهای اخیر که ایرانیان برونمرز را در اتحادی قرار داده بود تا بکمک گروههای سیاسی و حقوق بشری و با فراخوانهای گوناگون حمایت و آزادی زندانی سیاسی و توقف اعدام را خواستار گردند ، همراه موج جدیدی از مبارزات مردم داخل کشور موجب گردید سازمانهای بین المللی و حقوق بشری و نهادهای روشنفکری و سیاسی کشورهای غربی همپای مجالس و دولتمردانشان نگاه جدیتری به زندانی سیاسی و اعدامها داشته باشند ک موجب وحشت رژیم گردید . ایرانیان خارج کشور همزمان با شکل گیری مبارزات مردم تونس ، مصر و دیگر کشورها فراخوانهایی برای حمایت از مردم ان کشورها و مبارزات مردم ایران دادند که با وسعت بسیار بیشتری نسبت به تظاهرات قبلی مشابه صورت گرفته و انبوه بیشتری از ایرانیان را گرد آورد . این تظاهرات پس از دیدن تصاویر و فیلمهایی که از جمعیت انبوه مردم داخل کشور در روز ۲۵ بهمن ماه نشان داده شد ، اینبار به حمایت از مبارزات مردم با شکوه بیشتری برگزار شده و همچنان در شهرهای مختلف جهان ادامه دارد . اگر از اندک گروههای خارج نشین که چه تلاش دارند مردم مبارز را به گروه خود منحصر کنند ( گاهی انتساب مصاحبه و یا خبری از یک زندانی و یا اصرار بر تعلق یک محکوم به اعدام به گروهی که از طرف رژیم محارب اعلام شده موجب محکومیت سنگین و یا اعدام گردیده که میبایست مورد توجه خاص قرار گرفته و از تبلیغات حذف گردند ) و یا انها را با انتساب به رنگ سبز و یا راضی به نوعی از حکومت مذهبی نموده و مبارزاتشان را رد نمایند و همچنین کسانی که چشم خود را بر توانایی مردم مبارز ایران بسته و مبارزات مردم مصر و تونس را بزرگنمایی میکنند ، گذر شود ، بار دیگر مبارزات هماهنگ ایرانیان داخل و خارج کشور تبلور خود را نشان میدهد . امید است که این حرکت هماهنگ و مشترک بدلیل تفاوت سرکوب مردم توسط سپاه و مزدوران رژیم اسلامی با کناره گیری ارتش تونس و مصر در دخالت از تظاهرات مردمی ، احتمال توقفهای کوتاه مدت در مبارزات مردم داخل کشور ایران را بدنبال دارد ، متوقف نگردد . انچه واقعیت دارد درنده خوئی حاکمان اسلامیست که سردمدارانش بلافاصله در صبح روز بعد ترس و خشمشان را از تظاهرات نشان داده و تهدیدهایشان را از سر گرفتند که معمولا چنین جریانهایی منجر به دستگیری بیشتری ، محدودیتهای فراوانتری و احیانا با اعدامهایی روبرو میگردد که باید با هوشیاری ایرانیان و حمایت مداوم از زندانیان سیاسی و توقف اعدام همراه باشد . کشتن محمد مختاری و صانع ژاله و دستگیری ۱۵۰۰ نفر اعلامی حکایت از رژیمی دارد که از مبارزات مردم تونس و مصر عبرت نگرفته اند و حفظ دیکتاتور و نه رژیم سرمشقی است که به مزدورانش ابلاغ شده است . اصولا در کشورهایی که احزاب قوی هستند و دولت را تحت کنترل دارند ، سیستم حکومتی چه دموکرات باشند و چه دیکتاتوری در زمان تحت فشار گرفتن از طرف مردم کشورشان با کنار گذاشتن رهبری حزب حاکم و یا تغییر دیکتاتور ، سیستم حکومتی خود را حفظ میکنند ، اما در کشورهایی که یک دیکتاتور بدون حزب قدرتمند حاکم است ، تغییر سیستم حکومتی تنها با سقوط دیکتاتور که گاها با تغییر و دگرگونی رژیم همراهست ، امکان پذیر میگردد . دیکتاتور چه با نام ولایت و چه با نام شاه یا رییس جمهور و چه نامهای رایج جز خود و حکومتش بهیچ چیز حتی کشوری که بان وابسته است ارزشی قائل نبوده و همه را در تحکیم استبدادش میفهمد و در اینراه از هیچ قساوتی چشم پوشی نمینماید و در نتیجه مردم چنین کشوری نه تنها از آزادیهای معمولی کشورهای عقب مانده نیز نصیبی ندارند ، بلکه در زمانیکه اینترنت ، خبرنگار و رسانه های خبری و ماهواره ها حرف اول را در همه کشورها میزنند و نمونه اش در انتشار اخبار حوادث اخیر در تونس و مصر دیده شد ، در ایران بلافاصله قطع میگردند . کسانیکه پیشنهادهای مختلفی مبنی بر حضور گسترده شبانه روزی در خیابانها و میادین تهران و شهرستانها میدهند و یا از مردم داخل کشور مبارزات مسلحانه و موارد مشابه ان در چنین روزهایی درخواست میکنند ، کافیست مقایسه ساده ای از اخبار و فیلمهای منتشر شده از تونس ، مصر و ایران بنمایند تا مفهوم سرکوب در روز روشن را درک نموده و بدانند که در تاریکی شب و دور از دسترس ماهواره های خارجی ، امکان تجمع در شب وجود دارد یا نه و اینکه کشاندن موج هر روزه مردم چه اندازه امکان پذیر است ؟ پوشش ماهواره ای از تظاهرات مردم مصر - قصد پایین آوردن ارزش مبارزات مصریان نیست - که بسیار کمتر از تظاهرات مختلفی بود که مرم ایران در آنها شرکت داشتند ، هرچند به دلیل وجود آزادی نسبی خبرگزاریها و ماهواره ها بود ، ولی با پوششی که گوگل از تظاهرات دولتی در ۲۲ بهمن ۸۸ نشان داد ، روشن میگردد که امکان پوشش ماهواره ای وجود داشته است که از جنبش ایران بدلایلی دریغ میگردد . جالب اینکه هیات کشور ترکیه با نخست وزیر اسلامی خود حاضر نشدند با وجود دیدن صحنه های سرکوب مردمی و حتی کتک خوردن راننده دیپلوماتشان ، واقعیت را به دلیل منافع اقتصادی ، بیان نموده و انرا امری داخلی دانستند . از طرف دیگر موج هماهنگی که ایرانیان برونمرز را به تظاهرات یکپارچه در روز یکشنبه جهت یادبود هفتم دو شهید ۲۵ بهمن دعوت میکند و در این راستا از تظاهرات همزمان در ایران نیز در چنین روزی پشتیبانی مینماید ، نشان از رشد مبارزاتی است که در حال شکل گیری بوده و همزمان میبایست بطور مداوم حمایت از زندانیان سیاسی و توقف اعدام را از طرف سازمانهای بین المللی و دول خارجی که اخیرا سرکوب مردم توسط حکومت را علنا محکوم کردند ، پیگیری گردند .

حمایت انبوه مردم هرچند امکان تخمین صحیحی از تعداد افراد را نمیدهد ، ولی گستردگی گزارشات از محلهای مختلف نشان از تعداد شرکت کننده بالایی را میدهد که با افزودن تظاهرات شهرهای گوناگون کشور ابعاد وسیعی از موج جدید مبارزه را مشخص مینماید . مزدوران رژیم سعی داشتند از طرفی جلوی حرکت مردم بطرف میدان آزادی را گرفته و از طرف دیگر مانع اتصال مردم دوطرف شمال و جنوب محور اصلی باشند تا انبوه مردم غیر قابل کنترل نباشد ، همچنین تصرف کوچه ها و خیابانهای اطراف محور اصلی توسط مردم نشان از کمبود نیروی سرکوبگری میداد که قدرت فراری دادن مردم به بیش از ۲۰۰ متر از محور اصلی نداشتند . طبیعی است که سردمداران رژیم سعی خواهند کرد نیروهای خود را افزایش داده و در روزهای آتی کنترل بیشتری بر روی مردم نمایند و موج جدید زندانی ، محکومیت شدیدتر و حتی اعدام را جایگزین نمایند تا وحشت را در مردم افزایش دهند ، از طرف دیگر جنگ زرگری اقشار حکومت بعد از سرکوب تظاهرات جنبش سبز در سال ۸۸ که به جنگ واقعی تقسیم قدرت بدل شده بود ، احتمال دارد مجددا با خیزش جنبش به آشتی موقت برای سرکوب تبدیل گردد . سران اصلاح طلب نیز با علم به اینکه حاکمیت به اصلاحات تن نخواهد داد ، بازهم بین دو نظر امکان برقراری اصلاحات و دل کندن از حکومت مذهبی دست و پا میزنند و بیانیه اخیر که راه پیمایی را بسود مردم مصر و تونس درخواست کرده بود ، با ربط دادن جنبش نوین بسال ۴۱ که بر ضد رفع حجاب و اصلاحات ارضی بود ، این عقب ماندگی را به وضوح نشان میدهد . هرچند شروع راهپیمایی ۲۵ بهمن هنوز بخشی از تاثیری است که این سران بر جنبش دارند را روشن میسازد ، ولی همچنان بر حقیقتی تلخ حکایت دارد که سازماندهی نیروهای داخلی و ایجاد رهبری که همه جنبشهای دانشجویی ، بانوان ، قومیتها و غیره را دربر گیرد ایجاد نشده است . این سران اصلاح طلب نیز همچون رهبران اصیل مبارزات کشورها باید یاد بگیرند که شفاف بودن جزو مبارزات مردمیست و بجای درخواست راه پیمایی در حمایت مردم مصر و تونس ، میبایست از راه پیمایی خود مردم ایران برای رسیدن به آزادی درخواست داده میشد ، کما اینکه شعارهای مربوط به حمایت از مردم ان کشورها که جای خود دارد ، تنها با شعار مبارک بن علی نوبت سید علی محدود گردید . انتخاب مسیر طولانی جهت گسترده کردن نیروهای سرکوب رژیم و تعیین ساعت ۳ که ساعت تعطیلی کار است ، انتخاب درستی بود ولی میبایست با سازماندهی مخفی بخش بیشتری از مردم به نقاطی همچون توپخانه و بازار که محل کسب بازاریان است ، میدان فاطمی و بلوار کشاورز ، میدان توحید و ستارخان و خیابانهای مشابه برای نشان دادن تجمع در ساعتی که تعطیلی ادارات و مدارس و دانشگاهها نیز برقرار است ، ، مناطق جنوب شهری که هم وسعت بیشتری داشته و هم از جمعیت کارگری و کارمندی بیشتری شکل میگیرند ، میتوانست مفید واقع شوند . با وجود سرکوب وحشیانه رژیم که حتی به ظاهرسازی نزد دیپلماتهای اسپانیایی نیز اهمیتی نمیدهند ، تشخیص مشکلی نخواهد بود که سرکوب در شبها وحشیانه تر خواهد بود که تعداد کمتری از مردم میتوانند تجمع کنند ، مگر انکه با سازماندهی دقیق و مخفی به تجمع محلاتی دست زده شود که فرار و گردآوری نیروها سهلتر و دادن شعارهای شبانه راحت تر است . از طرف دیگر تظاهرات روزانه با توجه به عملکرد مثبتی که در کشورهای منطقه داشته ، راه حلی جلوی پای مردم ایران قرار داده که به تناوب به چنین تظاهراتی دست بزنند ، تا در صورت حمایت سازمانهای بین المللی و کشورهای خارجی و انعکاس اخبار این تظاهرات به شبانه روزی تبدیل شده و سبب تغیراتی در حکومت گردد . تفاوتی که مردم کشور ایران با مردم سایر کشورهای منطقه که دست به تغییرات رژیم خود میزنند ، دارد در درکیست که طی ۳۱ سال به ان نتیجه رسیده که دیگر حکومت مذهبی و استبدادی قادر نیست دموکراسی را در این کشور برقرار نماید ، بنابراین اگر مردم در چنان کشورهایی حداقل برکناری رییس جمهور ۲۰- ۳۰ ساله و جمهوریت از پدر به پسر ارث رسیده هستند ، در ایران مردم یک مرحله جلوتر و حداقل خواهان برقراری حکومتی بر پایه دموکراسی و حقوق اولیه انسانی میباشند که بدون سرنگونی رژیم ولایتی - سپاهی امکان پذیر نمیباشد . در ماههای گذشته که رکود ، تورم ، گرانی ، بیکاری تاثیر فراوانی در زندگی مردم گذاشته ، موجب گردیده بود که بسیاری از انها بیشتر بفکر معاش خود باشند و حذف یارانه ها که در کمال محافظه کاری و ترس رژیم پیش میرود و حتی اخبار صحیحی حاکی از ان بود که قبوض برق ، گاز و غیره در ماه گذاشته بالا نرفته تا یارانه دو ماه بعد داده شود ، این سردرگمی را افزایش داده بود . پیش بینی میگردد که در ماههای فروردین و اردیبهشت مردم کاملا به تاثیر حذف یارانه و کمبودی که از نظر حقوقی برایشان پیش خواهد آورد ، واقف شده و اعتراضات و اعتصاباتی آغاز گردد . تظاهرات ۲۵ بهمن دوباره اندیشه های مشترک مردم را بهم شناسانده و قلبهای مردم را برای مبارزات مشترک بهم نزدیک کرده که نتیجه ان یکپارچگی بود که در تظاهرات نشان دادند ، این موضوع که بنحو بارزی در تظاهرات ایرانیان خارج کشور نیز نشان داده شده ، میرود که نقطه عطف جدیدی در تاریخ کشور باز نموده و دموکراسی را برای همه ایرانیان که صاحب ایرانند بدور از هر اندیشه ، مذهب ، قومیت و جنسیتی ایجاد نماید . فراخوان روز یکشنبه ۱ اسفند ۸۹ در داخل و خارج کشور اگر با تبلیغات وسیعی همراه شده و جهانیان را متوجه خود نماید ، میتواند تداوم مبارزاتی را دامن زند و حتی اگر رژیم بتواند خللی بر تظاهرات داخل کشور وارد کند ، چه باک که رودخانه جاری و سرازیر شده را نمیتوان برای همیشه بست و روزهای بعدی در پیش خواهد آمد که رژیم توانایی سرکوب خود را از دست خواهد داد .

محمد ایرانی ۳۰ بهمن ۱۳۸۹ ، ۱۹ فوریه ۲۰۱۱

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد