logo





ما فرزندان کاوه ایم

دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۴ فوريه ۲۰۱۱

رضا بایگان

bayegan.jpg
بی لحظه ای سکوت
این پیوسته چرخِ بچرخشش خویشش ملتزم
چرخد
و می چرخد .

بی هیچ میلِ به مرگ و سکون
در این وظیفه ی پایدار
فرمان گرفته از ناشناس معلم حیات
می چرخد و می چرخد
و می چرخد .
چرخه زمانه را
نه من
و نه رستمِ افسانه های کهنِ سرزمینمان
در فکرو در توان
میلی نبود
که
به مهمانی سکون ، دعوتش کنیم.
دیروزمان ،
دیریست که رفته است
دیروز،
کهنه شد،
از یاد رفت است
در واپس تک روزه ای از زیست زندگان
باآمد و رفتِ
خورشید و ستاره ها.
باور نمی کنید؟
که دیروز مرده است.
ای در باورِ کهنه ی خود همچنان اسیر
دیروز دیرگاهی ست مرده است
در گوری ،
که عمقش هزار سال طناب را پیموده است
دیرگاهی ست
که
آرام خفته است .
ای در باور کهنه ی خود همچنان اسیر
رستم توان نداشت که زمان را سکون دهد.
رستم دستان قصه ها
سهراب خود در آغوش داشت
که زمان مرگ را رقم زد و رفت
و زمان را زبانِ بیان نبود
تا حیله شغاد را آشکار کند
آنگاه که رستم و رخشش
اسیر حیله نا برادر شدند
و ما ، به حیله نادوست خیره مانده شدیم.
ای در باورِ کهنه ی خود همچنان اسیر
ضحاک را شمشیر و شمشیر بدست نبود کم شمار.
آنگاه که کاوه بدر شد
و چرمی بر نیزه ای بر آسمان بلند
وسقوطی را که در تصور هیچ ستمگری نقشی نداشت،
حاصل.
که زمان را سکوت و سکون و مرگ ،
نبودست و نیست .
ای در باورِ کهنه ی خود همچنان اسیر
ما فرزندان کاوه ایم
از کوره ی آتشگده ی زندگی به سختی تن بدر زده .
ما فرزندان کاوه ایم
با خشم جا مانده از تاریخ کهن ایران زمینمان .
ما فرزندان کاوه ایم
ای در باور کهنه ی خود همچنان اسیر .

بیست وسوم بهمن ۱۳۸۹
( روزی پس از تجربه ی خوشرنگ جوانان مصر )
المان - رضا بایگان

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد