چشم هامان گریه می کردند وقتی ترکمان می کردی
این چه وقت رفتنت بود ترحم به اشکمان می کردی
جوی های آب خشکیدند سیل اشک و خون جاری شد
ماجرا تلخ تر ازاین حرفاست باید درکمان می کردی
چون عروسکهای غمگین در درون قاب عکسی گشتیم
در مسیر زندگانی تو فقط تو کوکمان می کردی
چه بگویم چه بگویم مرده ی متحرک می ما نیم
کاش بودی کاش بودی لااقل تر- خشکمان می کردی
عمرما بی تو حدر شد حقمان بود حقمان بود بگو
وای زیر خاک ها باید همیشه خاکمان می کردی
مهربان بودی خدایی عشق می کردیم وقتی بودی
حسرت و افسوس بیهوده است باید درکمان می کردی
لندن دوهزارو یازده
نظرات خوانندگان:
hossein amirkhani 2012-01-18 00:20:47
|
جوی های اب خشکیدندسیل اشک وخون جاری شد زیباست ادم و یاد شعر سعدی میندازه بخشکیدجویبار قدیم نبود اب جز اب چشم یتیم
|
shabeit heres 2011-01-16 02:38:02
|
جوی های آب خشکیدند سیل اشک و خون جاری شد
ماجرا تلخ تر ازاین حرفاست باید درکمان می کردی
in ro dust daram |
!!! afshar 2011-01-16 01:24:04
|
khodayi ehsgh mekardim vaghti boud
sher alli boud |
مهربانی داود ی هلند 2011-01-15 17:19:34
|
غزلش زیباست خودش هم زیباست اسمش هم زیباست دلش هم زیباست مردم دوستی اش هم زیباست خسته نباشی بانو ی شعر ما مهناز خانم |
fariba_fae@yahoo.com فریبا 2011-01-15 12:33:55
|
خانم هدایتی یک کمی با این غزلتان گریه کنم دلم ارام شود . مردم تونس جشن گرفتند خوشحال و خندانند ولی ما به قول شعر شما چون عروسکهای غمگین در درون قاب عکسی گشتیم |
shere zebayi boud hamid asadi 2011-01-15 10:42:44
|
: kheyli zebast in beyt sheretan
مهربان بودی خدایی عشق می کردیم وقتی بودی
حسرت و افسوس بیهوده است باید درکمان می کردی |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد