به لشگر دوستان نادیدهام
دلم تنگ همسایه است امشب. جای همهتان در دلم خالی است. اگر میتوانستم بازوهایم را باز میکردم، درازشان میکردم تا تکتکِتان را در آغوش بگیرم. اما گویی نه بازوهایم به اندازه کافی بلندند و نه قلبم به اندازهٔ کافی فراخ است تا همهتان را دوست داشته باشم. کس چه میداند!
قد خواهم کشید امسال ! قول میدهم ! خواهید دید!
سال آینده، وعده ملاقات در آغوش من! همگی! در وسطِ میدانِ دلم!
سر وقت باشید!
رضا هیوا
Reza Hiwa
2010-12-31#19.30
La Grotte