logo





لحظه‌های خسوف

سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹ - ۰۴ ژانويه ۲۰۱۱

امیر مومبینی

نامه‌ای منظوم به اسماعیل خویی
در مجادله با شعر «کنار دریا در پگاه»
امیر مومبینی


«خدا هست یا نیست» یک پرسش است
به این کهنه پرسش نه این پاسخ است
چه عیبی‌است در این سؤال کهن
چه جرمی‌است کو بست باید دهن
هماندم که انسان خودآگاه شد
پی معنی خویش در راه شد
پی از کجا آمدن بود او
خدا یا خودش‌آی آمد به رو
نه پرسیده، باور به بود خدا
چو بی پرسشی رد و نفی خدا
دو بی‌فکر کار است، نه اندیشه است
چو پرسش سرآغاز اندیشه است
اگر شک شود پاسخ، عیبش ز چیست
به شکاک نادان گفتن ز چیست؟
که از مولوی بیت می‌آورد
که انسان شکاک را بشکند؟
خیام خردمند یقینی نبود
از این روی او مرد دینی نبود
از این مولوی معتقد‌تر که است
نه آیا که او دست اندیشه بست؟
سنایی و عطار و هم مولوی
همی حافظ و خسرو دهلوی
هنر را به اوج آوریدند، شاد
ندادند اما یکی علم یاد
نه بیش از دو صفحه شود مثنوی
اگر علم باشد و نی «معنوی»
اگر بت شکن باشدی منتقد
شود خود نخست ناقد معتقد
دگر این که باور به بود خدا
همانند باور به نفی خدا
نه مبنای نیک است و مبنای بد
که در هر دو باشد همی نیک و بد
چنین باوری امر شخصی بود
حق شخص و قانون اصلی بود
فرا رفتن از شخص و تحمیل دین
و یا عزم تحمیل انکار دین
تعصب به یک مکتبی در یقین
ز رد خدا ساختن باز دین
به جهد و فدا تیز پرداختن
انالحق به لب باز برخاستن
همین است خود ریشه‌ی این ستیز
بر این ریشه روید بسی فتنه نیز
تو مر درد را کرده‌ای شعر و بس
و گرنه کجا تو کجا رنج کس
همی عمر تو هدیه شد پیش راه
نه تسلیم شیخ و نه تعظیم شاه
چنین مهربان کس که خویی بود
همی فلسفه‌‌اش نفس خوبی بود
مبادا که بر منطق فیلسوف
فتد سایه از لحظه‌های خسوف


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

My opinion
Hamid Houshmand
2011-01-11 12:37:07
Salam Amir Asiz
I founded the poem very beautiful. It explains both the historic perspective of the issue and the current issues in .the Islamic countries

Ghorbanat Hamid

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد