شادباش
هزار شادباشت باد شهر عزیز
امشب با "حبیبت" خواهی بود
کوچه هایت همه پیج اندر پیچ
همه دیوارهایت خشتی
دخترانت پر دل
پسرانت بی باک
سقف هایت کوتاه
لیک خاطره هایت در دل
چه بلندند چو آبیدر
سخت چون برف زمستانیت
گرم چون آن آتش
که در آن شبهایِ تابستان
به شناساند به من
در من آن مردِ جوان
که به دَر میکوبید
نرم چون آن آغوش
که دَرَش مُرده
و هم زنده شدم
رضا هیوا (نقشبندی)
قطار لندن-پاریس
Reza Hiwa
2001-02-16