با یاد فروغ که سرود : کدام اوج ...
دکلمه این شعر را بشنوید
کدام اوج؟ بگو تا کدام قله رسیدم
منی که کوه غرورم ، به جز سقوط چه دیدم
کدام جنگل و بیشه ، کدام باغ و بهاری ؟
که من به جز گل حسرت ، گل بهاره نچیدم
چه بارها که پریدم ، و َ آسمان قفسم شد
چه خارها که چشیدم ، چشیدم و نبریدم
دلم انارک خونین ، سیاوشی است سرشتت
به سووشون غریبت چه داغ ها که ندیدم
برای این که خودم را ببینم و بشناسم
سرک در آینه ی آب و آفتاب کشیدم
برای آن که خودم را به خویش خود برسانم
هزار و سی صد و پنجاه و پنج سال دویدم
وَ نیستم شب دم کرده ی غبار گرفته
شبیه کودکی آفتاب پاک و سپیدم
عقاب خانگی ام ، لقمه گیر خوان کلاغان
ببین از اوج ستاره به قعر سنگ چکیدم
مهدی خطیبی
آذر ۱۳۷۹
( از دفتر تاول حکایت راه است ، انتشارات آفرینش ، چاپ نخست ، ۱۳۸۹ ، صص ۸۹ و ۹۰)