logo





زاد شب مهر، شب يلدا

سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۹ - ۱۴ دسامبر ۲۰۱۰

جواد پارسای

Javad_Parsay.jpg
در نگر ايرانيان، دو پديده، در زندگي اين جهاني، نقش بزرگي بازي مي‌كنند: پديده‌ي نيكي و پديده‌ي بدي. هريك از اين دو پديده را نيز نشانه‌هايي است. تابش خورشيد و روشني روز از نشانه‌هاي نيكي است. چيرگي تاريكي و پنهان‌ماني روشنايي، از نشانه‌هاي بدي است. اين دوگانه نگري يا دوگانه انديشي، درونمايه‌ي بنيادين بسيار‌ي از دين‌ها و آيين‌هاي شناخته شده‌ي جهان امروزي است. اين جداسازي abstraction هم، ريشه در فرهنگ بوميِ پيش از آمدن آريايي‌ها به ايران، دارد. به گفته‌ي دكتر مهرداد بهار، در هزاره‌ي نخست پيش از ميلاد، كه استوره‌ها كم كم رنگ مي‌باختند، اين دوگانه‌نگري نيز جاي خود را به يگانه‌پنداري داد و خدايان زورمند، گام به ميدان گذارده و نقش اهريمن و شيطان را از همترازي انداختند. ولي هنوز هم، اين بخش‌بندي دوگانگي نه تنها بر انديشه، كه بر زندگي مردمان نيز سايه‌گستر است. ادیانی هم که بر طبل یکتاپرستی می‌کوبند، خود تماشاگر رزمایش بین خدا و شیطان‌شان هستند. انگیزه‌ی ناسازگاری پندار شیطان با آفرینش خدا، که خود به اصطلاح فرشته‌ای از فرشتگان بوده، در اینگونه ادیان، گرهی ناگشوده باقی مانده است.
يك استوره‌ي بسيار كهن ايراني، آغاز و پيدايش نيكي و بدي را چنين مي‌نگارد:
پيش از آنكه آسمان و زمين آفريده شوند، «زَُروان » وجود داشت و زُروان خود، زمان بود يا خداي زمان بود. نام ديگر او، «فرًه‌ي ايزدي» يا «كاريسما» بود. زروان هزار سال عبادت و قرباني كرد. تا فرزندي برايش زاده شود به نام «هورمزد» تا او آسمان‌ها و زمين را بيافريند و فرمانروايش گردد. پس از هزار سال عبادت و قرباني، زروان با خود مي‌انديشد كه: « آيا اين هزار سال عبادت و قرباني كه او كرده، اين ارزش را خواهد داشت و آيا فرزند او – هورمزد- زاده خواهد شد؟ يا اينكه همه‌ي اين كوشش، سرانجام بي‌بها خواهد بود؟»
همزمان با اين انديشه‌ و ترديدي كه زروان بخرج داد ، براي تخمه‌ي هورمزد، در شكم مادر، همزادي به نام اهريمن بوجود آمد. هورمزد به پاداش هزار سال عبادت و قرباني، و اهريمن (شيطان) به جزاي يك لحظه ترديد. در اين استوره، زروان، همان زمان بي‌پايان است كه سرچشمه‌ي زايش نيك و بد بشمار مي‌آيد. زماني‌كه زروان از وجود دو فرزند همزاد آگاهي يافت، تصميم گرفت كه نخست‌زاده‌ي خود را بر جهان فرمانروا سازد. اين نخست‌زاده مي‌بايست – هورمزد- مي‌شد.
ولي اهريمن كه از اين تصميم زروان آگاه شد، زهدان مادرش را دريده و از آن بيرون جهيد و خود را پيش زروان رساند. زروان تا كودك را ديد، پرسيد:
- تو كيستي؟
- من فرزند تو هستم.
- فرزند من، مي‌بايست درخشنده و خوشبو باشد. تو با خود تاريكي و تعفّن آورده‌اي.
- تو تصميم گرفتي كه نخست‌زاده ات را فرمانرواي جهان كني، و اينك بايد بر سر گفته‌ي خود بايستي.
- در اين لحظه، هورمزد از شكم مادر زاده شده و به سوي پدر مي‌آيد. زروان، فرزند راستين خود را مي‌شناسد، اورا نوازش مي‌كند و به او فرّهي مي‌بخشد ولي به او مي‌گويد: «هزار سال براي تو عبادت و قرباني كردم. اينك تو بايد براي من انجام دهي».
زروان كه خداي زمان بود و نمي‌خواست كه زير گفته‌ي خود بزند، براي زندگي اين جهاني عمر محدودي ‌گذاشت و به اهريمن ‌گفت:
«اي دروغگو! به مدت 9000 سال فرمانروايي جهان با تو خواهد بود، در اين مدت زمان – آهورامزدا- بر آن نگاهباني خواهد داشت. پس از 9000 سال، فرمانروايي از آنِ آهورمزدا خواهد بود و او هرآنچه را كه شايسته است روا خواهد داشت. از اين پس، مردم بايد پشتيبان نيكي باشند و به نيكي بينديشند تا دست اهريمن براي بدي و نيرنگ گشاده نباشد. از اين دوران است كه ستيز بين نيك و بد آغاز شده است.
استوره‌ي زايش در ايران، يكي از ستون‌هاي بنيادين فرهنگ ايراني است و الگوي اين نگرش را ايرانيان از طبيعت گرفته اند. دو جشن بزرگ ايراني كه در آغاز بهار (نوروز) و در ‌آغاز پاييز (مهرگان) نام دارد از همين نگرش به طبيعت و آشنايي با پديده‌هاي آن سرچشمه مي‌گيرد. نوروز، زمان باززايي طبيعت است. در اين زمان، زمين يخبندان به زايش مي‌پردازد. درختان به باروري آغاز مي‌كنند و جانداران نيز به زايش دوباره مي‌پردازند.
كهن‌ترين باور استوره‌اي- ديني ايراني، مهرآييني است. تنديس‌هايي كه از ميترا، در ايران و سراسر اروپا وجود دارد، گونه‌هايي از اين استوره را نشان مي‌دهند، برخي از آن‌ها، زايش مهر با كره‌ي زمين در دست را از صخره نشان مي‌دهد، نقش بازيافته از «ديبورگ آلمان». در برخي از اين نگاره‌ها، «مهر» از ميان گل نيلوفر زاده‌ مي‌شود، «نقش‌هاي موجود در پيشخوان كليساي كنستانتين در واتيكان و چندين نقش يافته شده در آلمان، فرانسه و بلغارستان». در نگاره‌‌هاي بسيار ديگر، زايش مهر از ميان صدف نقش بسته اند.
باور ديگري كه در اين زمينه در ايران وجود دارد، زايش دوباره‌ي «سوشيانس» نجات دهنده از ميان آب‌هاي درياي سيستان است. ولي انديشه‌ي زايش و حتا زايش دوباره، همواره در باورهاي ايراني و ادبيات فارسي جاي گرفته است. در عرفان ايراني نيز، زايش دوباره، يكي از بنيادي‌ترين انديشه‌هاست. زيباترين نمونه را مي‌توان در مثنوي مولوي خواند:

از جمادي مردم و نامي شدم
از نما مردم ز حيوان سر زدم

استوره‌ي زايش از مادر باكره

استوره‌ي زايش از مادر باكره نيز كه يكي از عناصر فرهنگي باورهاي هند و ايراني مي‌باشد، و از راه مهرآييني به مسيحيت گام نهاده است، يكي از ظريف‌ترين بخش‌هاي «زايش پاك و ويژه» مي‌باشد كه در گفتاري جداگانه بايد بدان پرداخت. «يلدا» به معناي زايش، واژه اي است سرياني كه مسيحيان سرياني با خود به ايران آوردند. اين واژه با همين معنا به زبان عربي راه يافته است. يلدا، نام شب نخست زمستان و شب پاياني پاييز است. در گاهشمار كهن، اول جَدي و آخر قوس است. در آن شب يا در شامگاه آن شب، آفتاب به برج جُدي وارد مي‌شود. نويسنده‌ي صحاح الفرس گويد: يلدا شبي را گويند كه از آن درازتر نباشد و آن در آخر فصل پاييز است.
شادروان زنده ياد ، استاد پورداود مي نويسد: بنا به نوشته‌ي پژوهشگران، « يلدا» جشن زايش ميترا (مهر) در شب نخست دي ماه بوده است كه ترسايان، در سده‌ي چهارم ميلادي (زمان حكومتي شدن مسيحيت در رم) آن روز را، روز زايش عيسا قرار دادند . خورشيد مهر يا ميترا، نجاتبخش جهان از سلطه‌ي اهريمن و نكبت و ادبار او بود. از هنگامي كه آيين مهر از ايران به اروپاي كهن رفت و در آن جا رايج شد، در روم و بسياري از كشورهاي اروپايي، به همين باور، روز 21 دسامبر را كه برابر با روز نخست ماه دي ايراني بود، بعنوان روز زايش «ميتراي شكست‌ناپذير» Natali-Invictus جشن مي‌گرفتند. اما در سده‌ي چهارم ترسايي، براثر اشتباهاتي كه در كبيسه روي داد، تولد مهر به 25 دسامبر افتاد و از آن پس تثبيت شد. تا آن زمان تولد عيساي مسيح روز ششم ژانويه برگزار مي‌شد. اين تاريخ در كليساي ارتدكس و ارامنه باقي مانده است. ولي متوليان كليساي روم، كه در پي نابودي همه‌ي آثار ميترايي بودند، و با بناي كليساها بر روي مهرابه‌ها قصد پوشاندن آثار ميترايي را داشتند، همان روز را روز زايش عيساي مسيح اعلام كردند.

معزي مي‌گويد:
ايزد دادار، مهر و كين تو گويي
از شب قـدر آفريد و از شب يلدا
زان كه به مهرت بود تقرب مؤمن
زان كه بـه كينت بود تفاخر ترسا

يلدا، كه درازترين شب سال و شب آغازين چله‌ي (چهله‌ي) بزرگ است، با ستايه‌اي هم كه در كتاب‌هاي تاريخ و واژه نامه‌ها از آن شده است، در ميان ايرانيان نيز، شبي گرامي است، ايرانيان كه پيش از پيدايي زردشت، پيروان آيين ميترا (مهرآيينان) بودند، آن شب را “ زادشب مهر” ، خورشيد (ايزدفروغ) مي‌دانسته‌اند. از آنجا كه در اين آيين، روز نماد نور ايزدي و شب نماد تاريكي اهريمني است، اين باور به زايش مهر و شكست تاريكي در آن شب جايگير شده است. در پگاه پس از يلدا، روزها رو به بلندي مي گذارند و ميزان روشنايي در برابر تاريكي رو به ا فزوني مي‌گذارد.
يلدا نيز، از جشن هاي آتش يه ‌شمار مي رود، چون از جشن هاي شبانه است و ايرانيان در آن شب آتش مي‌افروزند، تا ديوان و اهريمنان را بتارانند و از آسيب آنان در امان باشند. اين شب را شب چلّه‌ي بزرگ نيز مي‌نامند. چله‌ي بزرگ از يكمين روز دي ماه، كه خور روز يا خرّمروز نام دارد، تا دهم بهمن ماه، كه جشن سده است به درازا مي‌انجامد. آن گاه چلّه‌ي كوچك فرا مي‌رسد، كه زمان آن نيز از دهم بهمن تا بيستم اسفند است. در چله‌ي كوچك، سرماي هوا كاهش مي‌يابد.
ايرانيان ، پيش از ظهور زردشت، مهرآيين بودند. مهرآييني، بوسيله‌ي لژيون‌هاي رومي، كه در سال‌هاي پاياني سده‌ي نخست ترسايي، سرزمين‌هاي آسياي كوچك را در تصرف خود داشتند، كم‌كم به اروپا راه يافت و تا سده‌ي سوم ترسايي به اوج پيشرفت رسيد. در آن زمان‌ها، در اروپا مهرابه هاي زيادي براي پرستش ميترا و گرمابه‌هاي گروهي در روم، براي اجراي مراسم غسل مهرابه، برپا شدند. اين مهرابه‌ها، پس از جايگزيني مسيحيت، بجاي مهرآييني (ميتراييسم)، از سوي مسيحيان، تخريب شدند تا بجاي آن‌ها، كليساها ساخته شوند. يكي از بيشمار كليساهاي ساخته شده روي مهرابه، كليساي “ كلمنت” در شهر رم قرار دارد، كه مهرابه‌ي زيبايي با آب روان، در زير آن را هنوز مي‌توان بازديد كرد. بر روي اين مهرابه، دو كليسا در دو طبقه (اشكوب) ساخته شده است. نخستين كليسا در سده‌ي دوازدهم و كليساي دومي، كه همتراز زمين شهر است، در آغاز سده‌ي 19 بنا شده است.
برخي نيز بر اين باور بودند كه بنيانگذار آيين مهر، هوشنگ پادشاه پيشدادي بوده است. فردوسي نيز در شاهنامه به اين باور اشاره اي دارد:
كـه مـا را ز دين بهي ننگ نيست
به گيتي به از دين هوشنگ نيست
همه راه داد است و آيين مهر
نظر كـردن انـدر شمار سپهر
اين باور نيز وجود دارد كه، كشف آتش بوسيله‌ي هوشنگ ، آغازگر برپايي جشن‌هاي آتش (جشن سده ) گرديده است. در زمان پادشاهي هوشنگ پادشاه پيشدادي، اژدهايي هيولايي، آب آشاميدني شهر را بر روي مردم بسته بود. زماني كه هوشنگ از اين گرفتاري آگاه مي شود، با شمشير آخته به جنگ اژدها مي شتابد. به هنگام اين ستيز، از برخورد شمشير او با سنگ صخره، جرقة آتشي پديد مي آيد. بدينگونه هوشنگ، به راه آتش افروزي پي مي‌برد و آن را به مردم خود مي‌آموزد.

توجی یا شب یلدا

در بلندترین شب سال 21 دسامبر، ژاپنی‌ها آغاز زمستان را با مراسمی جشن می‌گیرند. آنان به زیارتگاه‌ها می‌روند و به دعا و نیایش می‌پردازند. برای تندرست ماندن در فصل سرما، تعویذ فراهم می‌کنند و به خود می‌بندند. در این شب، در آب حوضچه‌های حمام‌های عمومی یا چشمه‌های آب گرم نارنج می‌اندازند و ساعتی در این حوضچه‌ها می‌آسایند. می‌گویند کسانی که در این شب، شلغم پخته بخورند، یک سال آینده را با تندرستی خواهند گذراند. (یاد خربزه‌ی چله‌ی زمستان به خیر، چون پیش از انقلاب خدا با ما دوست بود، ما را از خربزه‌ی زمستان بی‌نصیب نمی‌گذاشت). در این شب، مراسمی نیز در شماری از معبدهای شینتویی و بودایی برگزار می‌شود. مردم در این مراسم، سر و روی خود را به دود سپند و کندر، که در آتشدان‌های جلوی معبد می‌سوزد، می‌رسانند. سپس در غرفه‌هایی که در کنار معبد برپاست، آش رشته و چغندر پخته می‌خورند.

آيين هاي شب يلدا

ايرانيان در اين شب، يعني شب نخستين ماه دي، به جشن و شادماني مي پردازند. خانواده ها با خويشاوندان، يا با ديگر خانواده‌ها، گرد هم مي آيند و شب زنده داري مي كنند. در برخي از شهرهاي ايران براي شب يلدا، پلو با خورشت فسنجان پخته مي شود. براي جشن اين شب نيز، افزون بر پختن شيريني هاي گوناگون، آجيل ويژه‌اي فراهم مي‌گردد كه در آن همه گونه خشكبار ( بادام، مغز گردو، فندق، بادام رميني، نخودبرشته و ديگر دانه هاي خوردني برشته شده، و ميوه هاي خشك شده: انگور، آلو، و ... ) ديده مي شود. ميوه هايي كه در اين شب بر روي كرسي خانواده ( يا روي ميز) چيده مي‌شوند: انار، هندوانه، خربزه، ازگيل، سيب، انگور، خرمالو و ... هستند. اين خوردني ها را “شب چره” نيز مي نامند كه از واژه‌ي چريدن مي آيد و “چُرَك” به معناي نان در آذربايجان نيز از اين واژه است . در شمال ايران، اگر در اين شب برف باريده باشد، برف تميز را با شيره‌ي نيشكر مي‌خورند و بر اين باورند كه با خوردن برف و شيره و هندوانه، انسان گرفتار سرماخودگي زمستاني نمي شود.
خواندن غزل هاي حافظ و سروده‌هايي از شاهنامه نيز بخشي ديگر از برنامه هاي شب يلدا مي باشد. حافظ و بسياري از شاعران و چكامه سرايان، سياهي و بلندي اين شب را، به زلف و سياهي خال يار، و دراز بودن دوران دوري از يار (زمان هجران)، يا سياه بختي تشبيه كرده اند. ولي از آنجا كه، نياكان و پيشينيان ما مردماني شاد بودند و از هر زماني براي برپايي جشن و شادماني استفاده مي كردند، درازي و سياهي شب يلدا را نيز با گردهم آيي و جشن مي گذرانيدند.
روز نخست ديماه نيز، در ميان آريايي ها جشن گرفته مي شد، چون نخستين روز ماه “دي” به نام آفريدگار نامزد است. اين روز كه هم آيي نام روز با نام ماه مي باشد، بنا بر آيين ايرانيان، جشن “ ديگان” است. اين روز را در ايران “ خرم روز” مي نامند.
اينك نمونه هايي از چكامه هايي در باره‌ي شب يلدا:
چون حلقه ربايند به نيره ، تو به نيره
خال از رخ زنگي بربايي شب يلدا
عنصري

نور رأيش تيره شب را روز نـورانـي كند
دود چشمش روز روشن را شب يلدا كند
منوچهري

قنديـل ضـروري بـه شب قـدر بـه مسـجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب يلدا
گر نيابد خوي ايشان، در نيابد خلق را
روز روشن در برِ دانا شب يلدا شود

او بر دوشنبه و تو بر آدينه
تو ليل قدر داري و او يلدا
ناصر خسرو

همه شب هاي غم، آبستن روز طرب است
يوسف روز به چاه شب يلدا بينند
خاقاني

ايزد دادار، مهر و كين تو گويي
از شب قدر آفريد و از شب يلدا
زان كه به مهرت بود تقرب مؤمن
زان كه به كينت بود تفاخر ترسا
معزّي

روز رويش چو برانداخت نقاب از سر زلف
گويي از روز قيامت، شب يلدا برخاست
نظر به روي تو، هر بامداد، نوروزي ست
شب فراق تو، هر گه كه هست، يلدايي ست
برآي اي صبح مشتاقان اگـر هنگام روز آمـد
كه بگرفت اين شب يلدا، هلال از ماه و پروينم
سعدي

نشسته است به روز سيه، دلم از هجر
شبان من همه يلدا، ز ديده‌ي بي‌خواب
طلعت

صحبت حكام، ظلمت شب يلدا ست
نور ز خورشيد خواه، بو كه برآيد
حافظ

يلدا

روشنايي پگاه، از پسِ ظلمتِ شبِ يلدا، نشان پيروزي ست.
تو را توان آن نيست كه واژه‌ي آزادي را
به زير رنگ سياه باورت بپوشاني.
به نور سپيده‌ي بامدادِ روز پسين سوگند،
رقص لوند شعله‌هاي آتشِ سده،
پاسدار آزادي ست،
و انجماد هيچ سخيف‌پنداري را،
ياراي برابري با فرارسيدن بهار نيست.
جواد پارساي

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد