هر چند میتوان با بعضی از نکات این نوشته موافقت کرد اما مشکل من و امثال من در خارج از کشور را حل نمی کند. به عبارتی دیگر پاسخگوی وظیفه بخش عظیم مبارزین خارج کشور نیست. چرا نیست:
سازمانهای موجود در خارج از کشور می توانند هر اقدامی را که درست تشخیص میدهند و به نفع سازمانشان قلمداد می کنند انجام دهند. و هیچکس نه قادر است و نه اساسا درست است که از آن جلو گیرد. اما هیچ به این اندیشیده ایم که ایرانیان خارج از سازمان های موجود ( ایرانیان پراکنده!!؟) که دارای پتانسیل مبارزاتی فراوانی هستند و هیچ یک از سازمانهای موجود را نه از آن خود و نه با خود میداند در مجموع و در برابر این سازمانها و گروهها چیزی است در حدود 1000 به یک. قصد بی ارزش قلمداد کردن سازمان ها و گروه ها نیست.
آنچه ضرورت است بوجود آوردن یک سازمان دمکراتیک در خارج از کشور است که شرکت و عضویت در آن باید فردی باشد و نه گروهی و یا سازمانی. طبیعی است که اعضای این گروه ها باید بطور جدی در درون یک چنین سازمانی فعالیت بکنند, نه در جهت اهداف گروهی خود بلکه در جهت اهدافی دمراتیک و شیوه ای و مبارزه ای دمکراتیک. چرا باید دست آوردهای کنفدراسیون را نادیده گرفت. اگر این مبارزه قراراست مبارزه ای جدی باشدو اکثریت مبارزین را دور یک کانونی جمع بکند, خارج از یک سازمان دمکراتیک نیست. این سازمان نه وظیفه سرنگونی دارد که چنین وظیفه ای فقط در ایران و بدست مردم ایران صورت می پذیرد و نه قصد تشکیل دولت در تبعید. و یا حتی قصد این دارد که دولت آینده را تشکیل دهد. وظیفه یک چنین سازمانی قبل از هر چیز دفاع از مبارزات مردم ایران جهت استقرار آزادی و دمکراسی و حفظ استقلال کشور می باشد. همینکه نوع حکومت آینده را در اهداف آن و یا در برنامه آن بگنجانیم بدون شک به معنی عملی نشدن این وظیفه عمده است. البته می توانند دو, سه و یا چند سازمان کار دیگری و اهداف دیگری را دنبال بکنند, همانگونه که این سی سال گذشته دنبال کردند. اما این جوابگوی خواست اکثریت قاطع ایرانیان مبارز خارج از کشور نیست.بنظر می رسد که ایجاد یک چنین سازمانی در خارج نسبت به اتحاد سازمان ها و گروه های موجود که اساسا نه با این سازمان های موجود عملی است و نه دردی را دوا می کند اولویت دارد. تکرار کنم که نه قصد بی احترامی به گروه های موجود در نظرم بود و نه احیانا بی احترامی به آنان.
سیمین محمودی
|