logo





صبحانه با "دوتا"احمدی نژاد در نیویورک!
چرا آقای احمدی نژاد دوباره نقد را بر نسیه ترجیح داد؟

جمعه ۲۳ مهر ۱۳۸۹ - ۱۵ اکتبر ۲۰۱۰

تهمورث کیانی

kiani.jpg
"نخستین پرسش از آن ِ ادیتور مجله فورچون است که درباره وضعیت اقتصادی ایران می پرسد. احمدی نژاد ده دقیقه صرف می کند تا نقاط قوت اقتصاد ایران را شرح دهد؛ صادارات صنعتی سه برابر شده است،سرمایه گذاری در زیر ساخت ها بسیار افزایش یافته است؛ بخش خدمات در حال رشد سریع است؛ کشاورزی نیز رشد تدریجی اما پیوسته ای را تجربه کرده است، همه این سخنان البته دروغ است. به همین سبب است که رژیم او دیگر حتی به بانک مرکزی ِ خویش اجازه نمی دهد تا آمار اقتصادی را منتشر سازد، با این همه این دروغگویی یدون نقطه ضعف ابراز می شود. او به شیوه ای آن را بیان می کند که شنونده می پندارد به سخنان یک اقتصادان صندوق بین المللی پول گوش می دهد. از نطر نحوه بیان و اجرا استادانه است. در حالی که هیچ یک از ما یک کلمه ی آن را باور نداریم، با این همه همانطور که آل پاچیو را در حال اجرای یک نقش باور می کنیم، آقای احمدی نژاد را نیز باور می کنیم. پرسش بعدی درباره مذاکرات اتمی است. آقای احمدی نژاد دوباره به دنیای واقعیت بازگشته و می گوید شانس زیادی برای از سر گیری دوباره گفتگوها در آینده نزدیک وجود دارد. این جواب با واقعیت و اخبار اخیر همخوانی دارد. سپس خبرنگاری از وضعیت آقایان کروبی و میر حسین موسوی، رهبران اپوزیسیون، و دلیل حمله به دفاتر آنهامی پرسد. احمدی نژاد با بازگشت دوباره به قلمرو دروغ کامل و استادانه بیان کردن ِ آن، این خبر را کاملأ تکذیب می کند. فرید ذکریا از سی ان ان از او می پرسد آیا او هر توافقی را که فلسطینیان در مذاکرات جاری خود با اسرائیل منعقد کنند، خواهد پذیرفت؟ آقای احمدی نژاد دوباره به دنیای واقعی باز می گردد. این پرسش نوعی دام است؛ اگر او بگوید "نه" خود را در مقابل فلسطینیان قرار می دهد، و اگر "آری" بگوید بطور غیر مستقیم حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته است. او در پاسخی که نشانگر نبوغ او در حاضر جوابی شعارگونه است، می گوید او از تصمیم فلسطینیان نگرانی نداشته و مخالفتی با آن ندارد، اما او آرزو می کند نمایندگان واقعی فلسطینیان[یعنی حماس]در مذاکرات حاضر باشند. این جواب عملأ و ناخواسته او را در کنار طرفداران صلح و دموکراسی، یعنی راه حل دو کشور، قرار می دهد. من بر این باورم احمدی نژاد باهوش ترین فرد حاضر در جلسه بود. او ما را به شیوه ای دست انداخت که از تصدیق آن بیم داریم." (برت استفانز، "صبحانه با احمدی نژاد"، روزنامه "وال استریت جورنال"، 24 سپتامبر)
.سفرآقای احمدی نژاد واکنش های بسیاری در سطح بین المللی،و هم در میان ایرانیان،برانگیخت. از نظر گروه های اپوزیسیون،سفر آقای احمدی نژاد نمایشی از دروغ های بزرگ درباره وضعیت اقتصادی- سیاسی ایران بود. روزنامه نگاران و تحلیلگران سیاسی در کشورهای غربی، اما، تفاسیری کاملأ متفاوت ارائه کردند. این گروه ها، البته، موفقیت یا عدم توفیق سفر آقای احمدی نژاد، یا هر سیاستمدار دیگری را، نه در راست یا دروغ گویی، بلکه در میزان رسیدن به اهداف خود در جلب توجه بین المللی، و در میزان تاثیر سیاسی که او در صدد است بر بخش های خاصی از مردم در مناطق خاصی از جهان بگذارد، می سنجند. آقای احمدی نژاد در حالی به سفر آمد که موقعیت سیاسی اش در داخل کشور از همیشه ضعیف تر بود. با این همه،او توانست با جلب نظر رسانه های بین المللی، به نحو بارزی گروه هایی را که در صدد بودند سفر او را به صحنه اعتراض به نقض حقوق بشر و وضعیت زندانیان سیاسی تبدیل کنند، تحت الشعاع قرار دهد. در حالی که بسیاری از روزنامه نگاران و مجریان ِ به نام رسانه های خبری ایالات متحده در نوبت گفتگو با او به صف شدند، آقای احمدی نژاد با مهارت کامل توانست سخنان خود را به صدر برخی از رسانه ها تبدیل کند. از همه مهم تر، او توانست، برخلاف سال گذشته، مانع برجسته شدن ِ اخبارجنبش سبز و رهبران آن، که از قضا در همین روزها تحت فشار مضاعفی قرار گرفته بودند، در رسانه ها گردد. به علاوه، اغلب مطالب رسانه ها این بار نه درباره اعتراضات اپوزیسیون وسخنان ِ رهبران جنبش سبز، بلکه درباره مذاکره محتمل بین ایران و ایالات متحده، و گمانه زنی اختلاف بین آقای احمدی نژاد و گروه های اصولگرا متمرکز گشت.
از میان مصاحبه های مختلف آقای احمدی نژاد، اما، گفتگوی با چارلی رز، از مجریان شبکه پی بی اس، موفق تر از همه گفتگوهای او ارزیابی کرده اند. در این گفتگو، اقای احمدی نژاد با اعتماد به نفس، نه تنها هر پرسش چارلی رز را با پرسشی دیگر پاسخ داد، بلکه توانست در سرتاسر گفتگو با لبخند و خونسردی، خود را مدافع و خواهان گفتگو، پشتیبان آرامش و ثبات در افغانستان و عراق، و خواهان خلع سلاح عمومی معرفی کند. او نه تنها به انکار هولوکاست برنخاست، بلکه در برابر پرسش مصرانه چارلی رز- که می کوشید او را به پاسخی صریح و روشن درباره مذاکره جاری اسرائیل و فلسطینیان وادارد- گفت او از مذاکره ای که به صلح پایدار منجر شود، پشتیبانی خواهد کرد. او کوشید تا به نحوی به انتقاد از اسرائیل و پشتیبانی بی چون و چرای ایالات متحده از آن، بپردازد که در میان بخش های مختلفی از جامعه ایالات متحده، و حتی گروه های بزرگی از یهودیان، شنونده دارد. او دفاع ایران از حزب الله را نیز مبتنی بر منشور سازمان ملل، در حق دفاع مسلحانه در برابر اشغال خارجی، دانست؛ و در واقع هدف حزب الله را دفاع از تمامیت لبنان نه مبارزه برای تأسیس کشور فلسطین برشمرد. موضوعی که در جامعه آکادمیک و روشنفکران آمریکایی و اروپایی طرفداران زیادی دارد. به علاوه، آقای احمدی نژاد در همین گفتگو به صراحت اعلام کرد از هر تصمیم فلسطینیان پشتیبانی خواهد کرد، به سازمان فتح حمله نکرد و گفت با آن ها رابطه عادی دارد و برای آشتی میان حماس و فتح می کوشد. از همه مهم تر، او برای نخستین بار تلویحا، و به زبانی که برای سیاست مداران ایالات متحده قابل فهم بود، از طرح صلح ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، که مبتنی بر زمین در برابر صلح است، برای حل و فصل دائمی منازعه اسرائیل و فلسطینیان دفاع کرد. از نظر ناظران غربی، این موضع- اگر چه به تلویح و با ابهام- از سوی کسی که چند سال پیش میزبان کنفرانس رد هولوکاست بوده است،، بسیار با اهمیت و تازه تلقی شد. سرانجام، او در پاسخ به پرسش های مربوط به متهم کردن جمهوری اسلامی به ساخت سلاح اتمی به تفصیل و با استدلال هم از حق ایران برای برخورداری از تکنولوژی چرخه سوخت دفاع کرد، هم با رجوع به قراردادهای پیشین ایران با کشورهای غربی برای بدست آوردن سوخت اتمی و لغو یک طرفه این قراردادها،به خوبی جواب قانع کننده ای برای رد اتهام تلاش برای ساخت اتمی ارائه کرد.
با این همه،نویسنده وال استریت ژورنال درست می گوید که آقای احمدی نژاد، دو گونه بالنسبه متضاد ظاهر می گردد. نخست، احمدی نژاد بسیار منطقی و بدون ابراز سخنان بمباستیک که در هنگام گفتگو با رسانه های بالنسبه نخبه گرا- مانند برنامه چارلی رز- و در دیدار با برخی از گرو ههای آکادمیک، تحایلگران،سیاست مداران آمریکایی، و همچنین برخی از گروه های اجتماعی نخبه، اما غیر سیاسی،ایرانی، ظاهر می شود، و قرار است درباره برخی از اختلافات ایران با ایالات متحده سخن بگوید. در این مواقع او، البته، می داند سخنانش بازتاب گسترده و عمومی در ایران نخواهد داشت. تیر آقای احمدی نژاد در هدف گرفتن گروه های نخبه خارجی، البته، به خوبی به هدف اصابت کرد. شماری از ستون نویسان رسانه ها و برخی از تحلیلگران به مدح نسبی او- دست کم تا پیش از سخنرانی او در سازمان ملل- دست زدند. مثلأ،آقای جیم ولش، از دانشگاه ام آی تی، که در یکی از این دیدارها حضور داشته است، می گوید:"هر سال من نوع متفاوتی از احمدی نژاد می بینم. امسال، در واقع او نوع مهربان تر و آرام تری از احمدی نژاد بود. او سخنان تند و سخت درباره اسرائیل بر زبان نراند، او حمله ای سخت به ایالات متحده نکرد. در پاسخ به پرسش های سخت مانند حقوق بشر، بازداشت ها، و برنامه اتمی از سخنان تند پرهیز کرد و چیزی جنجالی نگفت. به جای آن،او بر دیپلماسی و گقتگو تأکید کرد". آقای ولش چنان تحت تأثیر او قرار گرفته است که حتی سخنرانی آقای احمدی نژاد در سازمان ملل را تا حد زیادی تلاش آقای احمدی نژاد برای مراعات توازن در سخنان خویش در برابر گروه های رادیکال متحد او در داخل حکومت، ارزیابی می کند. (1)

چرا احمدی نژاد "هولوکاست 2" را مطرح کرد؟

احمدی نژاد ِ دوم؛ اما،هنگامی ظاهر می گردد که می خواهد با خبرنگاران خارجی درباره وضعیت سیاسی-اقتصادی ایران سخن بگوید. یا هنگامی که در صدد است گروه های مختلف هیات حاکمه ایران و پایگاه اجتماعی فعال آن و یا افکار عمومی کشورهای منطقه را مخاطب قرار دهد ،یعنی گروه هایی با گفتمان سیاسی رادیکال و تا حد زیادی ضد آمریکایی. در مورد نخست، یعنی وضعیت ایران، آقای احمدی نژاد، اما، برخلاف شیوه خویش در پاسخ ماهرانه به پرسش هایی نظیر برنامه اتمی ایران و مسائل سیاست خارجی، نه تنها مهارتی از خود نشان نمی دهد بلکه تنها چاره را توسل به دروغ های آشکار می جوید. این شیوه، از دانشگاه کلمبیا آغاز شد. در آن جا و در پاسخ ِ اعتراض برخی در برابر فشار بر همجنسگرایان در ایران، او، با انکار کامل موضوع، دروغ بزرگی مرتکب شد. بسیاری از سیاستمداران عرب یا پاکستانی- و حتی برخی از سیاستمدارن کشورهای غیر مسلمان- در چنین مواقعی با توسل به توجیهاتی نظیر ِ مخالفت ِ سنت و دین مردم و یا مخالفت قوانین کشور خویش، از پاسخ قانع کننده به این گونه پرسش ها، پرهیز کرده و دست کم با پاک نکردن صورت مسئله، به دروغ و انکار حقیقت نیز دست نمی زنند. آقای احمدی نژاد نیز می توانست از مخالفت قوانین جاری کشور، که رسمأ و بر اساس قانون اساسی اش اسلامی نیز می باشد، با چنین گرایشاتی سخن بگوید و خود را شر دروغگویی آشکار درامان دارد. او حتی می توانست با اشاره به استقلال قوه قضائیه از دولت- که به سبب پاسخگویی این قوه به رهبری واقعیت نیز دارد- مسئولیت را از دولت خود سلب کند. آقای احمدی نژاد، اما، گویی از ورود به این حوزه بیمناک بوده و آن را خطری برای خود می پندارد، یا از عصبانی کردن مخالفان لذت می برد، این رویه را در سفر اخیر همچنان ادامه داد.
انکار نقش القاعده در حادثه جنایت کارانه یازدهم سپتامبر، که برخی آن را "هولوکاست 2" آقای احمدی نژاد نامیده اند، اما، در هنگام سخنرانی برای گروه دوم رخ داد. این سخنرانی در ظاهر در مجمع عمومی بود، و برخلاف تصور برخی از افراد آقای احمدی نژاد از ترک سالن بوسیله نمایندگان ایالات متحده، و سپس، برخی کشورهای دیگر، نه تنها خشمگین نشد بلکه او چنین واکنشی را- که بنا به تجربه آن را پیش بینی می کرد- برای رسیده به هدفی که در نظر داشت، دوست تر می داشت.
در چند و چون این سخنان و انگیزه آقای احمدی نژاد از بیان آن مطالب سخان زیادی منتشر شده است. همه، اما، در یک نکته متفق اند: این سخنان، نیز،کارت تازه او درکشمکش پیچیده قدرت در ساختار حکومت اسلامی، و همچنین افزایش محبوییت منطقه ای خویش به نحوی که بر قدرت او در این کشمکش بیافزاید، می باشد. کشمکشی که از روزهای پیش از سفر به نیویورک، شتابی فزاینده تر به خود گرفته است. سران دولت ها، البته،قرار نیست در سخنرانی خود در سازمان ملل لزومأ برای رهبران کشورهای دیگر سخنرانی کنند. آنها اغلب یا برای مردم خودسخن گفته،یا اگر در کشورخود درگیر کشمکش قدرت بوده و از مواضعی ضعیف برخوردارند- چنانکه آقای احمدی نژاد هست- خواهند کوشید سخنانی بگویند که مواضع آنها را در برابر رقیب تقویت کند.آقای احمدی نژاد به خوبی می دانست که به سبب برجسته کردن منشور کوروش کبیر و انکار نقش برتر مجلس در برابر رئیس جمهوری،تندورهای متحد او با محافظه کاران در مجلس،خود را برای افزابش فشار بر او در بازگشت از سفر آماده کرده اند. او به خوبی می داند به رغم گمانه زنی ها درباره پشتیبانی همه جانبه رهبری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از او،این پشتیبانی آنچنان که برخی می گویند بی قید و شرط نیست. ینابراین،و به رغم سخنان محکم،او می داند بیش از هر وقت دیگری به لحاظ سیاسی ضعیف است. حتی برخی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران برای نخستبن بار زیان به انتقاد از او گشوده اند. به قول دکتر عباس میلانی "احمدی نژاد هرگز تا این حد ضعیف به اینجا [نیویورک]نیآمده بود. او از هر گوشه ای در ایران مورد حمله قرار گرفته است". (2) سرانجام،او می داند که ریاست جمهوری اش محصول شرایط سیاسی خاص چند سال اخیر،یعنی خلاء قدرت ناشی از خطر انتخاب نامزدی اصلاح طلب،از یک سو،وفقدان توافق کامل بین رهبری و گروههای کاملأ وفادار به او به شمول اغلب فرماندهان نظامی با گروههای اصلی اصولگرا،از دیگر سو،بر انتخاب شخص واحدی برای ریاست جمهوری است،نه معلول نفوذ و قدرت قائم به ذات او در میان دسته دوم.
به نظر می رسد آقای احمدی نژاد دریافته است که سخنان او درباره نقش مجلس شورای اسلامی و اقدامات اخیر او درباره کوروش شرایطی بر ضد او فراهم کرده و برای نخستین بار در دوران پس از انتخابات، گروههای تندرو پشتیبان او- گروههایی که کیهان تهران، خانم فاطمه رجبی، برخی از نظامیان و برخی از امامان جمعه سخنگویان آنانند- با گروههای سنتی اصولگرا در انتقاد از او همسخن و همراه شده اند. بنابراین،او در صدد برآمد تا با رها کردن این بمب تازه در اجلاس سازمان ملل با خشنود کردن تندروها،مانع از نزدیکی بیشتر آنها با اصولگرایان گردد. حوادث بعدی نشان داد که تیر او کارگرافتاده است. او با مبهوت کردن مخالفان خود در هیأت حاکمه- خاصه اصولگرایان مجلس شورای اسلامی که خود را برای توبیخ او پس از بازگشت آماده کرده بودند- بسیاری از آنها را به ستایش از خود واداشت. آقای احمدی نژاد،البته،از روز نخست هم قرار نبود به نیویورک بیآید تا امتیازی به اپوزیسیون دهد یا سخنانی بر زبان راند که گروههای معترض در جنبش سبز را خوش آید. او به خوبی می داند نبرد اصلی،که آینده او را تعیین خواهد کرد- دست کم در زمان کنونی- نبردی است که با دیگر گروههای اصول گرا دارد، یا آنطور که برخی از تحلیل گران در ایالات متحده می گویند: نبرد بین تندروهای طرفدار احمدی نژاد و تندروهای مخالف احمدی نژاد. در این نبرد او به شدت نیازمند پشتیبانی گروههای بسیار تندرو می باشد. بهترین سلاح این نبرد- سلاحی که "سمبولیک پولوتیک"(3) دستگاه سیاسی حاکم در ایران از بدو استقرار خود در مواجهه و حذف اپوزیسون داخل و خارج از هیأت حاکمه بوده است- نیز رادیکالیسم بیشتر در برابر ایالات متحده و اسرائیل و بر زبان راندن سخنان جنجالی بیشتر است. به همین سبب است که یک روز پس از سخنان آقای احمدی نژاد،آقای لاریجانی برای آنکه از مسابقه عقب نیافتد با فراتر رفتن از آقای احمدی نژاد از پرزیدنت اوباما با نام "شرور بین المللی" نام برد. بنابراین،تلاش آقای احمدی نژاد در تکرار سخنان ِ سازمان ملل در بازگشت از سفر،بیش از آنکه نشانه نومیدی نسبی او از گشودن باب مذاکره ای جدی با ایالات متحده با شد،نشانه تنش در ساختار قدرت و بالا گرفتن تلاش مخالفان او در حکومت است. او می کوشد جنب و جوشی را که پس از منشور کوروش در میان مخالفان خود در هیأت حاکمه پدید آمده است تحت الشعاع قرار دهد.
نیز،سخنان او در سازمان ملل مخاطبان خارجی و منطقه ای خود را داشت. او با مخاطب قرار دادن آنها دو هدف داشت: نخست،او به خوبی میداند محبوبیت بیشتر در میان افکار عمومی منطقه کار دولت ایالات متحده و اسرائیل را در گردآوردن ائتلافی- ولو غیر رسمی و غیر علنی- از برخی کشورهای منطقه بر ضد ایران و همکاری آنها در حمله محتمل به ایران دشوارتر از پیش خواهد ساخت. این استراتژی کلی جمهوری اسلامی از دوران آقای هاشمی برای مقابله با فشار و محاصره ایالات متحده بوده و در دو دهه گذشته نیز مؤثر بوده است. دوم،آقای احمدی نژاد می کوشد با دست آویختن به موضوعاتی که در میان مردم منطقه مقبولیت دارد به قهرمان رادیکال ها تبدیل گردد تا از رهگذر آن مواضع داخلی خود را تقویت کند. نباید فراموش کرد که بر طبق نظر سنجی های معتبر بین المللی،تنها دو در صد از پاکستانی ها باور دارند حادثه تروریستی یازدهم سپتامبر کار القاعده بوده است. تقریبأ 30% از آنها بر این باورند آن عملیات کار دولت ایالات متحده بوده است. این آمار در میان اعراب و ترک ها از این هم جالب تر است: 43% مصری ها بر آنند که عملیات بدست اسرائیلی ها انجام شده است و 12% از آنها می گویند کار خود آمریکایی ها بوده است. در ترکیه بیش از 39% بر این باورند که کار آمریکایی ها یا اسرائیلی ها بوده است. نکته تکان دهنده ابن آمار ها این است که انعکاس نظرات گروههای اجتماعی تحصیلکرده، روزنامه نگاران، و نخبگان آن جوامع است .(4)یخش بزرگتر مردم این کشورها،نیز،در پاسخ گفته اند نمیدانند که حادثه کار چه کسی بوده است. بنابراین،به گفته یک مفسر آمریکایی،"آقای احمدی نژاد مانند بسیاری دیگراز سیاستمداران،دموگرافی منطقه خود را می شناسد". (5) از جمله آثار فوری سخرانی سازمان ملل،ازجمله،منفعل کردن گروههای مخالف دولت ایران در لبنان درآستانه سفر قریب الوقوع آقای احمدی نژاد به لبنان است. سفری که در صورت استقبال گسترده،متقابلأ در راستای تقویت مواضع او در داخل ایران، نیز،بسیار مؤثر خواهد بود.(6)
همچنین،آقای احمدی نژاد محتملأ پس از آنکه دریافت ایالات متحده شرایط سختری برای مذاکره طرح کرده است،در صدد برآمده با سخنان خود به دولت ایالات متحده نشان دهد که او نیز می تواند با ابراز سخنان جنجالی کار را بر ایالات متحده در منطقه سخت تر از پیش سازد. به علاوه،آفای احمدی نژاد امیدوار است با ابراز سخنان جنجالی محتملأ درهر گونه مذاکره محتمل بتواند در ازای عدم تکرار چنین سخنانی از فشار ایالات متحده برای امتیازات بزرگتر و دردناک تر پیشگیری کند.

در آغوش گرفتن ِ نقد پس از ناامیدی از نسیه!

سرانجام،اما،این فرآیند و عقب نشینی آقای احمدی نژاد از رویکرد اخیر خود درباره منشور کوروش، نمایانگر حقیقتی دیگر نیز می باشد. به نظر می رسد،آقای احمدی نژاد دریافته باشد که بدنه اجتماعی جنبش سبز- دست کم در دوره کنونی- با هر سخن و اقدام او مخالفت خواهد کرد. شکاف بدبینی و بی اعتمادی بین این جنبش و دولت آقای احمدی نژاد بس ژرف تر از آن است که با برخی سخنان زیبای او با رسانه های خارجی،یا برخی اقدامات نمادین،پر گردد. این جنبش همچنان انتخاب آقای احمدی نژاد را محصول دستبرد و دستکاری در آراء می داند و هنوز مسئله آنها با تقلب در انتخابات حل نشده است. فشار قوه قضائیه بر زندانیان و معترضان همچنان ادامه دارد و به رغم آنکه دولت صاحب اختیار و نفوذ در قوه قضائیه نیست،جنبش اعتراضی،اما،بر گمان خود درباره پیوند و همدلی ارگانیک بین دولت آقای احمدی نژاد و دستگاه های امنیتی و قضایی باقی مانده است. همچنین،کتمان آشکار و لجوجانه واقعیت سیاسی- اقتصادی ایران،به اضافه گفتمان عامیانه ای که او مجبور است برای راضی کردن تندروها و مردم منطقه به کار گیرد،بازتاب منفی در میان جنبش سبز و بسیاری دیگر از اقشار مردم ایران دارد و همچنان بر شکاف موحود میان دولت و آنها می افزاید. در ماههای اخیر،آقای احمدی نژاد و تیم همراه او در صدد برآمدند تا از رهگذر اقداماتی نظیر تجلیل از منشور کوروش و ابراز مخالفت با طرح های سختگیرانه اجتماعی،از جمله پوشش زنان،بر تمایز خود با برخی از گروههای رادیکال و روحانیان سختگیر تأکید کرده و با ایجاد شکاف در جنبش سبز در جلب دست کم بخشی از آن به اردوگاه خود بکوشند تا از اتکاء مطلق خود به گروههای تندرو بکاهند. این اقدامات،اما،نه تنها کوچک بوده و نتوانسته موجب ایجاد اعتماد گردد،بلکه هیچگاه از سخن گفتن رسانه ای و وعده و وعید فراترنرفت. هم اکنون و برخلاف تصور اولیه تیم آقای احمدی نژاد،عقب نشینی سریع او در برابر متحدان رادیکال خود که به منشور کوروش و سخنان او درباره حجاب تاختند،و سخنرانی اخیر او در سازمان ملل،نه تنها بر سوء ظن بدنه جنبش سبز به او افزوده بلکه موجب سرخوردگی گروهی از هواداران سکولار و لیبرال آقای احمدی نژاد از او نیز گشته است (7) .
سرانجام،این تحولات بیش از همه موقعیت بی ثبات و خطرناک آقای احمدی نژاد و تیم او را نشان می دهد. رویکرد آقای احمدی نژاد به راه رفتن روی طناب باریکی می ماند که هر آن می تواند به فروافتادن بیانجامد. به نظر می رسد،آقای احمدی نژاد با منشور کورش کبیر و برخی از اقدامات آقای مشایی دست به تست اجتماعی زده و جواب نومید کننده گرفته باشد. بنابراین،او یکبار دیگر پشتیبانی فعلأ نقد متحدین تندرو خود را در نبرد اصلی اش با گروه های اصلی اصولگرا بر امید و نسیه ی جلب بدنه اجتماعی جنبش سبز و پشتیبانی بالقوه برخی دیگر از گروههای طبقه متوسط ترجیح داده است. پرسش اصلی،اما،همچنان بر جا می ماند: آقای احمدی نژاد و تیم او تا کی میتوانند به این بازی ادامه دهند؟ و تیم آقای احمدی نژاد آیا خواهد توانست تا پیش از پایان گرفتن نقش آقای احمدی نژاد- به مثابه اسب تروای گروههای قدرتمند ِ پشتیبان او برای تخریب،تضعیف،و از میدان بدر کردن شخصیت هایی نظیر هاشمی رفسنجانی- با چنین تاکتیک هایی موقعیت خود را تحکیم کنند؟

پانوشت ها:

1) جیم ولش،از بخش مطالعات امنیت بین المللی دانشگاه ام آی تی،گفتگو با رادیو ان پی آر،"برنامه جهان"،
2) وال استریت ژورنال،24 سپتامبر
3) در علوم سیاسی مدرن،"سمبولیک پولتیک" به موضوعاتی سمبلیک گفته می شود که دست کم برای یک دوره به گفتمان غالب برخی گروههای سیاسی تبدیل می گردد در حالیکه سیاستمدارانی که به آن توسل می جویند،خود در زندگی عملی نیز به آن پایبندی ندارند. مثلأ،موضوع سقط جنین برای اعضای حزب جمهوریخواه در ایالات متحده،یا برخی موضوعات قومی- تاریخی برای دیگران 4)-حتی در اروپا 15% ایتالیابی ها و 23% آلمانی ها ایالات متحده را متهم اصلی
5)،برت استفانز، وال استریت ژورنال28 سپتامبر
6) این سخنان آقای نعیم قاسم،معاون دبیرکل حزب الله،که "سفر احمدی نژاد قبل از آغاز به طور کامل موفق شد،پس اگر آغاز شود چه
خواهد شد؟" نمایانگر همین مسئله است. منبع : سایت "تابناک" 21 مهرماه
7) آقای فرهاد جعفری،نویسنده و روزنامه نگار مقیم مشهد،جزو فعال ترین و بارزترین کسانی است که نظرات این گروه اجتماعی را بازتاب می دهد.


google چرا آقای احمدی نژاد دوباره نقد را بر نسیه ترجیح داد؟" target="_blank"> Google    balatarin چرا آقای احمدی نژاد دوباره نقد را بر نسیه ترجیح داد؟" target="_blank"> Balatarin    twitter Twitter    facebook چرا آقای احمدی نژاد دوباره نقد را بر نسیه ترجیح داد؟" target="_blank"> Facebook     
delicious چرا آقای احمدی نژاد دوباره نقد را بر نسیه ترجیح داد؟" target="_blank"> Delicious    donbaleh چرا آقای احمدی نژاد دوباره نقد را بر نسیه ترجیح داد؟" target="_blank"> Donbaleh    myspace چرا آقای احمدی نژاد دوباره نقد را بر نسیه ترجیح داد؟" target="_blank"> Myspace     yahoo چرا آقای احمدی نژاد دوباره نقد را بر نسیه ترجیح داد؟" target="_blank"> Yahoo     


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد